مصاحبه با انجمن تاريخ پژوهان

مصاحبه روابط عمومی انجمن تاريخ‌پژوهان با دكتر يوسف بيگ‌باباپور


 

<<به جاي اينكه حرف بزنيم عملكرده ايم...>>

<<از ديروز تا فردا>>


لطفا خودتان را معرفي كنيد و بفرماييد از كجا آغاز كرده‌ايد؟
بنده يوسف بيگ‌باباپور، متولد 1357 در كهن‌شهر مراغه به دنيا آمده‌ام و تا جواني در آن باليده‌ام و صرفاً بدين دليل بدان افتخار مي‌كنم كه در فضايي نفس كشيده و بزرگ شده‌ام كه بزرگ‌مرداني چون خواجه نصير، عُرضي دمشقي، قطب‌الدين شيرازي، اوحدي مراغي و عزيزاني اين چنين مدتي در آن زيسته‌اند و نفس كشيده‌اند.
تحصيلات ابتدايي تا ديپلمم در مراغه بوده و از محضر عزيزاني چون استاد فقيد فريد فتحي –كه رحمت خدا بر ايشان باد- كسب علم نمودم. كارشناسي و ارشدم نيز در همان منطقه (تبريز) سپري شد و عزيزاني چون دكتر رحمان مشتاق‌مهر، دكتر ابراهيم رنجبر، دكتر ابراهيم پوردرگاهي و ديگران سهم بزرگي در شك گيري انديشه و گشودن درهاي ذهني بنده داشتند و همواره بديشان به عنوان يك الگو در زندگي فكري خود مي‌نگريستم.
بعدها در دوره دكتري از محضر عزيزاني چون دكتر مهدي محقق كسب فيض نمودم و از بركت انفاس دوستاني چون دكتر بهروز ايماني، دكتر فريد قاسملو، حجت الاسلام سيد صادق حسيني اشكوري و ديگر بزرگواران بهره‌ها بردم.
اما در مسير پژوهشي بنده اثرگذارترين شخص، دوست دانشمند و استاد فرهيخته‌ام آقاي بهروز ايماني بود كه از همان ابتدا (سال 1381) كه ابجدخواني بيش نبودم -و البته الان هم نيستم- «دستم بگرفت و رفتن آموخت» و اين را هيچ گاه فراموش نخواهم كرد.

تحصيلات و تخصص پژوهشي شما در چيست؟
بنده كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي (از سال 1382) و دكتراي تاريخ علم (تاريخ پزشكي، از سال 2012م.) هستم. و اگر خدا قبول كند، خادم فرهنگ اسلامي – ايراني.
بنده حدود 10 سالي است به عنوان يك متن پژوه در حوزه نسخه‌هاي خطي فعاليت دارم. فهرست نويسي را از محضر اساتيدي چون حجج الاسلام سيد صادق اشكوري و ابوالفضل حافظيان و استاد محمود نظري و دوستان ديگر آموختم. تصحيح متون را نيز به صورت تجربي از محضر اساتيدي چون استاد بهروز ايماني فراگرفتم. اما روي آوردن به تاريخ علم صرفاً از روي علاقه شخصي بنده بود و مدتي است در احياي متون پزشكي دوره اسلامي فعاليت دارم.

اكنون دقيقاً به چه حرفه‌اي مشغوليد؟
بنده 5 سالي عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد در منطقه زادگاهم بوده‌ام. الحمدلله مدت سه سالي مي‌شود خود را از شغل شريف معلمي محروم كرده‌ام! و صرفاً با پژوهش روزگار مي‌گذرانم.
يك بار مدير يكي از مراكز پژوهشي براي توجيه كم‌كاري خود و ندادن حق محققينش در جلسه‌اي گفته بود: مگر مي‌شود در اين مملكت از راه پژوهش نان خورد؟! بنده حداقل براي خودم ثابت كردم كه مي‌شود. اما به شرطي كه بايد عاشق اين كار باشي نه اين كه به عنوان يك شغل بدان بنگري. الحمدلله والمنه كه سه چهار سالي است فقط از اين راه شريف نانمان مي‌رسد و به كم و زيادش شاكريم و قانع.

خيلي‌ها اين ايراد را بر شما وارد مي‌كنند كه در هر شاخه از علوم كهن اثر داريد؟ و به اصطلاح كثيرالتأليف هستيد؟
البته چند سالي است برخي گمان دارند كه بنده فقط قصد پر كردن «سياهه رزومه به اصطلاح علمي» خود را دارم و از منظر خود به قضيه نگريسته گمان مي‌كنند كه من هم مثل خودشان سر در آخري كرده براي فربهي خود و ارتزاق و حصول به مقاصد خودقصد هياهويي دارم و به اصطلاح گرد و غباري مي‌كنم. غافل از آنكه بنده بارها گفته‌ام چه نيازي به اين سياهه دارم، و آيا بايد مثل فلان آقا به مافوقم متملقانه حساب پس دهم كه مثلاً: امسال اين قدر كتاب چاپ كرده‌ام و اين قدر با ندادن پول محققان جلسات آبكي راه انداخته‌ام و اين قدر براي عشق و حال با پول مردمبه اروپا رفته‌ام و اسمش را سفرهاي علمي گذاشته‌ام! و كذلك ... و به قول حضرت حافظ «دام تزوير مكن چون دگران...»، ما كتاب را دام تزوير قرار نداده و نمي‌دهيم، و هيچ نيازي هم بدان نمي‌بينيم.
در حالي كه شايد هزينه چاپ ده عنوان كتاب ما به اندازه هزينة يك سفر اروپايي رفتن و برگزاري جلسات بي سر ته آبكي فلان مركز هم نباشد.
ما سعي كرده‌ايم با هزينه شخصي خود پيش برويم و تا به حال به لطف خدا آنچه در توان بود نموده‌ايم و من‌بعد به رغم‌الانف بدخواهان كوتاه‌بين بيش از آن خواهيم كرد.
اما اين كه بنده در برخي شاخه‌هاي مختلف كارهايي انجام داده و به چاپ رسانده‌ام، دليل بر پراكنده كاري نيست. بنده به عنوان يك متن پژوه و فهرست نويس در حوزه نسخه‌هاي خطي فعاليت مي‌كنم و واقعاً عاشق كار خود هستم و از آن لذت مي برم. حال اين متن ممكن است در رياضيات، پزشكي، نجوم، ادبيات و غيره باشد، به عنوان يك متن پژوه براي بنده احيا و انتشار آن اثر و معرفي آن به جامعه خود مهم است.
حال سؤالهايي پيش مي‌آيد: آيا نسل جوان امروز ما چقدر با ميراث گذشته آشنايي دارد؟ تقريباً خيلي كم. حال مي‌پرسم: آيا انتشار يك كتاب در مكانيك مثلاً قرن 5 هجري چقدر مي‌تواند در ايجاد انگيزه و علاقه و برانگيختن عرق ملي يك جوان مسلمان ايراني سهم داشته باشد؟ و آيا تا چه ميزان از آثار علوم دوره اسلامي در ايران تا به حال منتشر شده و به جامعه معرفي شده است؟
اكنون ما با انتشار 100 يا 200 نسخه از اين آثار، آن هم در يك كشور 70 ميليوني، ولو به صورت فاكسميله جاي كسي را تنگ نكرده‌ايم. ديگران بروند بهتر از ما انجام دهند و منتشر كنند.
بنده همواره اين دغدغه را داشته‌ام كه در طول حيات خود بتوانم آثار ارزشمندي از ميراث مكتوب اسلامي – ايراني را به انحاي مختلف به چاپ برسانم و دين خود را به اسلاف خويش ادا نمايم. و اين سرعت در كار –هرچند ناگزير خالي از سهوياتي نيست- از همين دغدغة حقير ناشي مي‌شود.
بگذار بگويند: فلاني هفته‌اي يك كتاب در مي‌آورد، كتابسازي مي‌كند، نمي‌دانم قصد خودنمايي دارد و غيره. بنده الحمدلله گوشم به اين حرفها بدهكار نيست و چون هدف كاملاً روشن و مشخص و به زعم خود مقدسي دارم، «چون عشق حرم باشد، سهل است بيابانها»! اصلاً شيريني اين راه هم به همين خار مغيلانش است.

جوابتان دربارة نقدهايي كه به شما مي شود، چيست؟
نقد اصولاً يك امر مقدس و سازنده‌اي است. به شرطي كه با اغراض شخصي يا گروهي آميخته نشود. بنده بارها نقدهاي مشفقانه را شنيده و خوانده و تا حد وسع عمل نموده‌ام. اما وقتي نقد فرمايشي مي‌شود، يا قصد تخريب از وجناتش هويداست، ديگر قضيه فرق مي‌كند.
روزي در محضر استاد ميرهاشم محدث صحبت از همين انتقادهاي مغرضانه شد، ايشان فرمايش متيني فرمودند كه براي بنده بسيار تأثيرگذار بود: فرمودند دوستي از دوستان وقتي كتابي چاپ مي كرد خود به اسم مستعار مي‌رفت و همان كتابش را نقد مي‌كرد و در مجلات منتشر مي نمود. در اثر اين ترفند و هياهو ظرف چند ماه هزار تيراژ آن كتاب به فروش مي‌رفت!
حال قضيه ما هم اين است. گاهي نقدهاي مغرضانه برعكس جواب مي دهد. البته اگر توفيقات الهي ياري كند، و به قول معروف «عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد». اخيراً كتاب فاكسميله شدة المنتخب عمار موصلي با مقدمة بنده توسط دوستي كه خالي از اغراضي هم نبود، در سايتي نقد كه چه عرض كنم، مورد غرض ورزي قرار گرفت، فرداي آن روز تقريباً 80 جلد آن توسط ناشرش فروش رفت! از چند نفر كه پرسيده بودند، گفتند: خبرش را در فلان سايت ديديم! به نظرم اينها توفيق و لطف الهي است كه هميشه حركت دشمنانم به صلاحم تمام شده است و خدا را هزاران بار شاكرم.
اما همه اين عرايضم به اين معني نيست كه بنده كارهايم بي‌عيب و نقص است. هيچ كس از نقصان و خطا مصون نيست. بارها شده كه نقدهايي به بنده شده، اما چون «من قال»ش مشفق بوده، «ماقال»ش به دل نشسته و به ديده منت بدان عمل نموده‌ام.
دوستي مي‌گفت: به مرحوم استاد ايرج افشار گفتم: فلان نقد فلان كتابت كرده، يا جوابشان را بدهيد يا اجازه دهيد بنده چيزي بنويسم. فرمودند: اگر ما وقت خود را صرف جواب دادن به اين آن كنيم كه از اصل مي مانيم. بگذار هر چه مي‌خواهند بگويند. ما كار خودمان را مي‌كنيم.
و البته امروز مي‌بينيم استاد راست مي‌گفت و امروز ايرج افشار را كارهاي متعدد و ارزنده‌اش ايرج افشار كرده، نه جواب دادن به نقد اين و آن و غيره!

نظرتان دربارة چاپ محدود و ديجيتال چيست؟
صنعت چاپ چه بخواهيم و چه نخواهيم، به سمت و سوي ديجيتالي كشيده شده است. خيلي از چاپخانه‌هاي سنتي اكنون برچيده شده‌اند و جايشان را چاپ ديجيتال گرفته است. اكنون با اين هزينه‌هاي هنگفت ديگر زمان آن نيست كه مثلاً كتابي را دو هزار جلد چاپ كني و بگذاري انبار كه مثلاً تا چند سال ديگر فروش رود!
به نظر بنده چاپ ديجيتال، چاپ نامحدود است نه محدود. هر موقع اراده كنيد در اسرع وقت با كيفيت مطلوب مي‌توانيد صدها جلد توليد كنيد. به اصطلاح به ميزان نياز فروش و بازار مي توان كتاب توليد كرد و ديگر انبارداري ننمود.
ضمن آنكه اكنون ديگر واقعاً نمي‌توان براي يك كتاب مثلاً 5 ميليون هزينه كرد كه مثلاً هزار نفر در كشور در يك فرجة زماني آن را نياز داشته باشند و بخرند.
چاپ ديجيتال محدود به تيراژ 100 نسخه 200 نسخه نيست. چاپ ديجيتال مي‌تواند 5000 نسخه باشد. به عنوان مثال شما الان سفارش 500 نسخه از يك كتاب را بدهيد، تا 48 ساعت ديگر با كيفيت عالي هر كجا بفرماييد تحويلتان گردد.
به عبارت ديگر با وجود هزينه‌هاي سه برابر كاغذ و تونر و غيره به جاي اينكه از يك كتاب 2000 تيراژ چاپ شود، از 20 عنوان كتاب در مرحله اول 100 نسخه چاپ و پخش مي‌شود و در صورت سفارش مجدد در اسرع وقت دوباره چاپ مي‌شود.

برنامه‌هايي كه پيش رو داريد؟
امسال چند مجموعه در حوزه ميراث اسلامي شروع كرديمو بنده حقير به عنوان دبير مجموعه‌ها هستم و به حول الهي به نتايج خوبي دست پيدا كرده و خواهيم كرد:
الف) مجموعه دوا و درمان در روزگاران کهن:
این مجموعه به هدف احیای متون پز شکی دوره اسلامی به زبان فارسی و عربی راه اندازی شده است. در این مجموعه متون شاخص پزشکی و مباحث مرتبط با طب سنتی ایرانی-اسلامی به صورت تحقیقی و تصحیحی و یا به صورت چاپ عکسی (فاکسمیله) منتشر می شود. تا به حال بالغ بر بیست جلد آن منتشر شده و همچنان ادامه دارد.
ب) مجموعه تاریخ علم ، فرهنگ و تمدن دوره اسلامی
این مجموعه صرفاً جهت انتشار نسخ خطی (عربی،فارسی، و ترکی عثمانی با موضوعات مختلف و متنوع در تمام علوم دوره اسلامی به صورت چاپ عکسی (فاکسمیله) منتشر می شود. در این مجموعه سعی شده تا آثار شاخص و نسخه‌های حائز اهمیت عیناً منتشر شود. جهت غنای کار مقدمه ای علمی به همراه استخراج فهارس و عناوین مطالب آن بدان ضمیمه می شود.
ج) جستارهایی در میراث اسلامی
حاوی مجموعه مقالات و یادداشت‌ها در حوزه نسخ خطی، اسناد، کتیبه‌ها و سنگ قبرهای دوره اسلامی است و هر آن چه به عنوان میراث اسلامی بتوان از آن نام برد. در این مجموعه سعی شده تا به صورت موضوعی پیش برویم. مجلد اول آن حاوی مقالات و متون عمومی است. اما از مجلد دوم به صورت تخصصی و موضوعی پیش رفته‌ایم. مجلد دوم در موضوع تاریخ پزشکی و طب سنتی است. مجلد سوم ویژه نامه مراغه‌پژوهی است. مجلد چهارم ویژه نامه نسخه پژوهی است. مجلد پنجم ویژه نامه تاریخ علم است. دو مجلد اخير زير چاپ هستند.
د) مجموعه فهارس نسخ خطی
حاوی فهرست های موضوعی و عمومی نسخ خطی کتابخانه های مختلف است. یکی دیگر از بایسته های حوزه نسخ خطی اطلاع رسانی و فهرست کردن موجودی ان است. این مجموعه در نظر دارد سالانه چندین مجلد از فهارس عمومی یا اختصاصی کتابخانه های مختلف را-چه موضوعی و چه عام- منتشر نماید. تا به حال دو شماره از آن منتشر شده است: فهرستواره نسخ خطی کیمیا و علوم وابسته در کتابخانه های ایران و فهرست شبیه نامه های كتابخانة ملک.
هـ) مجموعه احیای متون
در این مجموعه سعی شده است تا متون تصحیح شده و نسخ خطی بازخوانی شده منتشر شود. تصحیح متون یکی از بایسته های نشر آثار مکتوب دوره اسلامی است؛ لذا با تکیه بر این هدف سعی شده تا رساله ها و کتابهای تصحیح شده با مقابله نسخه های موجود و قابل دسترس از یک اثر منتشر گردد. تا به حال نزدیک به ده شماره از آن منتشر شده است: شکوفه زار عليخان آرزو،  یادگار ميرزا حسن شکوهی، عطیه کبری و موهبت عظمی عليخان آرزو، شيد نشيد: مجموعه اشعار اسماعيل حميديه، مشکوه المسافرین، دیوان میرزا مهدی شکوهی، سفرنامه تبریز و ....
و) مجموعه تذکره‌های فارسی
یکی از انواع منابع مهم در شناسایی رجال و مشاهیر علوم مختلف تهیه تذکره احوال آن حیطه است. در این بین تذکره‌های شعرا سهم عمده‌ای را ایفا می‌کنند. این مجموعه به هدف احیای تذکره‌های فارسی یا فارسی شده دوره اسلامی (در ایران، آسیای صغیر و شبه قاره) راه اندازی شده و تا به حال تذکره های شاخصی ضمن آن به چاپ رسیده و يا در مرحله چاپ هستند: تذکره علمای کشمیر، تذکره خلاصه الاشعار (گیلان و مازندران)،‌ تذکره خلاصه الاشعار (بخشهايي از رکن اول تا چهارم)، خلاصه الاشعار (بخشهاي ري و استرآباد) و (كرمان) و (همدان) و (تبريز) كه در مرحله آماده سازي هستند، ترجمه تذكره مشاهير عثماني(سجل عثماني)، ترجمه مولفين عثماني، تذکره آفتاب عالمتاب، تذکره انیس الاحباء، تذکره مقیمی، تذكرة حسيني، تذکره باغ معانی، تذکره جواهرالعجايب در احوال زنان شاعره و ....
و به زودي دو مجموعة ديگر كليد مي‌خورد:
ز) مجموعه آثار ابن سيناكه هم اكنون 129 رساله كوتاه از ابن سينا در 8 مجلد توسط دوست دانشمندم جناب آقاي دكتر احسان مقدس تصحيح و آماده شده و در مرحله چاپ قرار گرفته است. همچنين ترجمه‌اي از قانون ابن سينا نيز در اين مجموعه منتشر خواهد شد. ضمن آنكه تمامي آثار شاخص و شروح مرتبط با آثار ابن سينا نيز به زودي هم مصحح و هم فاكسميله منتشر خواهد شد كه برآوردمان بر 100 جلد است.
ح) مجموعه ميراث عثماني كه در نظر داريم تمامي آثار شاخص در حوزة عثماني و منابع مهم را در اين زمينه به اشكال مختلف منتشر نماييم. به زودي اين دو مجموعه اخير نيز به ياري خداوند منان راه‌اندازي خواهد شد.

و سخن آخر؟
به نظرم در احياي ميراث مكتوب اسلامي – ايراني به اندازة ده‌ها و شايد صدها سال جاي كار هست. هر يك از متون كهن به عنوان شناسنامه ملت ماست. احيا و انتشار هر برگ از آن به غناي فرهنگي ما منجر مي شود. به نظرم بايد با سرعتي بيش از پيش از به كارمان ادامه دهيم و به غرض ورزي‌هاي ديگران توجه نكنيم. نسل جوان ما امروز با اين ميراث بيگانه‌اند و اين براي نسل آينده خطرناك است. نسل‌ها بايد با گذشتة خود پيوندي ناگسستني داشته باشند تا به تداوم و غناي فرهنگ خويش دامن زنند.
همچنين يكي ديگر از عوامل موفقيت يك فرد كار گروهي مي‌تواند باشد. از همكاران عزيزم، كه همواره در كنار بنده بوده‌اند و به انحاي مختلف ياريگر بنده بودند جناب آقاي مهندس سيد حسين عابديني و دكتر مسعود غلاميه هستند. با آرزوي توفيق روزافزون براي اين عزيزان.

از اين كه وقتتان را در اختيار انجمن گذاشتيد، بسيار ممنون و سپاسگزاريم.

با تشكر و آرزوي موفقيت روزافزون براي شما و همكاران گراميتان. 

منبع: انجمن تاريخ پژوهان مراغه


الاسباب و العلامات نجيب الدين سمرقندي

الاسباب والعلامات، نجیب الدّین سمرقندی، با مقدّمه، تحقیق و تصحیح: یوسف بیگ‌باباپور، حمید شمسی باغبانان، و سینا پروانه، از سوی انتشارات المعی و مرکز تحقیقات دانشگاه شاهد با مشارکت چند سازمان دیگر، تهران: پاییز 1391ش.، در حدود 450 صفحه، که بر اساس چهار نسخه کهن تصحیح شده، منتشر شد.

در مقدمة آن می‌خوانیم:

سمرقند یکی از شهرهای ایران قدیم به شمار می‌رود که شکوه و عظمت تمدن آن زبانزد تاریخ‌نگاران دورة اسلامی است. دورة شکوفایی سمرقند از زمان سامانیان شروع شد و تا روزگار اسماعیل بن احمد سامانی مرکز حکومت سامانی به شمار می‌رفت و از جمله بندرهای تجاری و بازرگانی فرارود بود. نیاکان این دودمان ایرانی‌نژاد از دیرباز بر زادبوم خود در حوزة سامان در سمرقندفرمانروایی کردند و به نام آنان در سمرقند سکّه ضرب می‌شده است.

در دورة سامانیان در سمرقند نهادهای آموزشی فراوانی همچون مساجد، گذرها، دکان ورّاق، سرای‌ها، مدرسه‌ها و خانقاه‌ها وجود داشته که از مراکز اصلی آموزشی این شهر به شمار می‌رفته است. از قیام‌های مذهبی- فرهنگی سمرقند در این دوره شورش محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی (از دانشمندان شیعه در سدة سوم و چهارم هجری)، بود که برای گسترش تشیع در سمرقند به پا می‌خاستند.

در سال 617 ق. چنگیز خان مغول سمرقند را شهربندان و پس از محاصرة طولانی شهر را تصرف کرد و ساکنین آن را قتل عام نمود. یکی از هزاران شهید این شهر، دانشمند شهیر و حکیم طبیب نجیب‌الدین سمرقندی بود. پس از مرگ چنگیز (624ق) فرمانروایی سمرقند و اطراف آن به جغتای رسید. در این دوره سمرقند اوضاع آشفته‌ای داشت. امیر تیمور گورکانی (736-807ق) سمرقند را مرکز حکومت خود قرار داد و جمعیت سمرقند در دوران حکومت وی به صد و پنجاه هزار تن رسید. امیر تیمور هر جایی را که فتح می‌کرد، بهترین مردان و دانشمندان آن‌جا را برای سکونت در سمرقند تشویق می‌کرد و به این ترتیب دانشمندان و هنرمندان بسیاری از ملیت‌های گوناگون در سمرقند گرد آورد.

پس از تیمور، فرزندان وی حکومت سمرقند را در دست داشتند و به علما و دانشمندان این سرزمین توجه فراوان می‌ورزیدند. الغ بیگ (850-853ق)، نوة تیمور و پسر شاهرخ میرزا، چهل سال (1409-1449م.) در سمرقند حکمرانی کرد و این شهر را مرکز علم و فن قرار داد و برای شکوفایی فرهنگی و بازرگانی آن کوشش فراوان کرد و بزرگترین رصدخانۀ آن روزگار را در سمرقند ساخت.

از این شهر عالم‌خیز ایران‌زمین، دانشمندان بسیاری برخاستند که موجب افتخار ایرانیان و اعجاب دیگرانند؛ نجیب‌الدین سمرقندی، پزشک بزرگ سده‌های ششم و هفتم هجری از آن جمله است.

ابوحامد محمد بن علی بن عمر سمرقندی، ملقّب به نجیب الدین، از اطبّا و داروشناسان مشهور دورة خوارزمشاهی و معاصر امام فخر رازی بود. وی در گیرودار فتنة مغول و محاصرۀ هرات در سال 618 ق. توسط لشکریان مغول به شهادت رسید.

نجیب الدین سمرقندی تألیفات بسیاری در زمینة پزشکی و داروشناسی داشته است. امّا در تاریخ پزشکی دورۀ اسلامی بیشتر با کتاب الاسباب و العلامات معروف شده است. آثار او در سراسر دنیای اسلام شهرت فراوان داشته و کتاب الاسباب و العلامات او دست‌کم تا پنج قرن از شهرت فراوان برخوردار بوده است. این کتاب دربارة بیماریهای جزئی و علت و علامت و علاج آنها تألیف شده و هیچ یک از بیماریهایی که تا آن زمان شناختة روزگار بود، در آن ناگفته نمانده و دربارة درمان هر یک از آنها خلاصه‌ای از کتب معتبر طبّی نقل شده است.

نجیب‌الدین سمرقندی در تألیف الاسباب و العلامات از درمان‌های بقراط و قانون ابن سینا بهره گرفته است. این کتاب به سبب شرح استواری که برهان‌الدین نفیس بن عوض کرمانی، از پزشکان نامی زمان الغ‌بیگ، در تاریخ 827 ق. بر آن نوشته، بسی معروف‌تر شده است. شرح نفیس بن عوض کرمانی بر الاسباب و العلامات بسیار مشهور است و در ایران به چاپ رسیده است. شرح نفیسی خود اساس کتاب طبی فارسی دیگری به نام طب اکبری، تألیف شاه محمد ارزانی قادری شیرازی قرار گرفت. اسباب و علامات را عباس بن محمّد نیز به دستور حاجی میرزا اسدالله موسوی، معروف به آقا کوچک، به سال 1310ق. در 27 باب و 407 فصل به فارسی ترجمه کرده است.

اسباب و علامات حکیم سمرقندی، مشتمل بر نوآوری‌ها و اکتشافاتی نیز بوده است؛ چنان‌که محمّد قاضی در مقالۀ خود در مجلّۀ  الضیاء، تحت عنوان «المساهمة الاسلامیّة فی الطبّ» نوشته است: «... امّا بیماری ورم کلیه پس از آن که توسط ریچارد برایت در قرن هجدهم میلادی کشف گردید و به این بیماری، «برایت» گفته شد، ماهیت این بیماری قرن ها پیش از او به وسیلۀ یک پزشک مسلمان به نام نجیب الدین سمرقندی کشف گردیده بود».

از دیگر آثار نجیب‌الدین سمرقندی، الفرق بین الامراض المشکله است. در این کتاب امراض متشابه را از یکدیگر تمییز داده و نحوة بازشناختن هر یک را از دیگری روشن نموده است. سمرقندی در این کتاب، به روش پرسش و پاسخ، از بیماریهای گوناگون مربوط به سر و چشم و گوش و بینی و دندان و دستگاه گردش خون و سینه و پهلو و شکم و احشاء، همچنین از تب‌ها و آماس‌ها و زخم‌ها و از نبض و بول سخن گفته و پس از ذکر هر دردی به بیان موارد تشابه بعضی از آنها با بعضی دیگر پرداخته است.

دو کتاب دیگر وی اصول التراکیب یا اصول ترکیب الادویه و قرابادین، در عیون الانباء تحت دو عنوان قرابادین صغیر و قرابادین کبیر آمده‌اند و از لحاظ جامعیت در ردیف کتابهایی چون قرابادین قلانسی قرار دارند.

دیگر آثار او عبارتند از: ابدال الادویه؛ ادویة مفرده؛ الاطعمه الأصحاء؛ الاطعمه للمرضی؛ قرابادین صغیر؛ قرابادین کبیر؛ قوانین ترکیب الادویه القلبیه؛ مداواه وجع المفاصل؛ مقاله فی کیفیه ترکیب طبقات العین؛ الاغذیه و الاشربه للاصحاء؛ اغذیه المرضی؛ الصناعه؛ غایه الاغراض فی معالجه الامراض.

از آثار سمرقندی، پنج اثر با عنوان الخمسه النجیبیّه معروف شده که عبارتند از: «الاسباب و العلامات، اصول الترکیب، اغذیه المرضی، الادویه المفرده المسهله فی کلّ مرض من الامراض المختار استعمالها فی اکثر البلاد، القرابادین المرتبه علی نهج وقوع الامراض من الرأس الی القدم».

نجیب الدین سمرقندی علّت انتخاب الاسباب و العلامات را آن دانسته است که پیش از آن جز اشارات مختصر بقراط، هیچ یک از بزرگان علم طب متصدی تشریح و توضیح امراض جزئی نشده‌اند.

کتاب الاسباب و العلامات از جهات ذیل اهمیت خاص و ویژه دارد:

 چنان‌که می‌دانیم، پیش از سمرقندی، اطبای بزرگی چون اهوازی، رازی، جرجانی و ابن سینا می‌زیسته‌اند که به طور قطع  وی بعد از خواندن کتب آن اساتید اثر خویش را پدید آورده است؛ لذا به جرأت می‌توان گفت که این کتاب خلاصه‌ای مفید و کامل و ضروری از تمام کتب قبل به اضافة تجربیات و نظریات شخصی خود مؤلف می باشد.

زبان کتاب اگر چه عربی می‌باشد، ولی آسان و بسیار روان و ساده است و در نسخ معتبر آن (از جمله نسخة اساس ما در تصحیح حاضر) اغلب لغات مشکل در حاشیه معنی شده‌اند.

 الاسباب و العلامات خلاصۀ مفید و کاربردی کلّ طبّ در بالین یک بیمار است؛ زیرا در ابتدا تمام بیماری‌ها را جزء به جزء، از سر تا قدم ذکر می‌کند، سپس بیماری‌هایی که مربوط به کلّ اعضا می‌باشد، بیان می‌کند و در ادامه به مباحث زیبایی، جراحات، شکسته بندی و مسمومات پرداخته است و این یعنی خلاصه‌ای از کلّ مباحث کاربردی طبّ.

در این کتاب هر بیماری ابتدا تعریف می‌شود، سپس علل مختلف بروز آن عارضه و عوارض مختلف ناشی از آن بررسی و بیان می‌شود. نکتۀ جالب آنکه مؤلف در قسمت‌های مختلف در مورد این که چگونه یک سبب موجب به وجود آمدن یک علامت می‌شود، توضیح کافی و لازم می‌دهد و قبل از بیان درمان یک عارضه، تشخیص‌های افتراقی مهم بیماری‌ها را بیان می‌کند و در قسمت درمان نیز ضمن بیان درمان، محدودیت و ممنوعیت و خطرات بعضی از درمان‌های نامناسب را می‌آورد. خوانندگان آن به این نتیجه خواهند رسید که این کتاب، طبیب را در کمترین زمان به سمت صحیح درمان بیمار خویش هدایت می‌کند.

در یک کلام آنکه این کتاب برای دانشجویان و افرادی که در ابتدای خواندن طب سنتی هستند مفید است چون برای درک کلی ازمطلب علمی بهتر است دانشجو در ابتدا تصوری از کلیت مطلب داشته باشد و این کتاب به علت کامل و خلاصه بودن این فرصت را برای دانشجو مهیا میکند که در اندک زمانی به این هدف برسد و بداند تنظیم بندی مطالب  طب چگونه است و هرمطلب در کجا قرار دارد .

این کتاب برای قشر متخصص فن پزشکی امروز نیز قابل استفاده است چون به علت حجم کمی که دارد در مدت زمان اندکی  می‌توان تمام ان را خواند و دانسته های قبلی را مرور کرد؛ همچنین به عنوان کتاب همراه که مختصر و شامل است، می‌توان از آن یاد کرد.

رسالۀ فی تشریح العین: در میان آثار نجیب الدین، رساله‌ای بسیار مختصر، با عنوان فی تشریح العین وجود دارد که در اغلب منابع جزو آثار نجیب‌الدین ذکر نشده است و به ندرت در چند فهرست نامی از آن آمده است. وی در این رساله به تشریح طبقات و رطوبات چشم پرداخته است. البته در کتب فهارس، عناوین دیگری چون «کیفیه ترکیب طبقات العین» و یا «تشریح العین و تعیین طبقاتها و رطوباتها» نیز بر این رساله متذکر شده اند. این رساله که در نسخ موجود از آن، از یک تا سه صفحه به چشم می خورد، حاوی تصویری از تشریح چشم است که از نظر تاریخ علم پزشکی این گونه تصاویر بسیار ارزشمند و قابل توجه هستند. مؤلّف، در این رساله نخست به بیان رطوبات چشم و سپس به بیان طبقات آن پرداخته و هر یک را با تقدیم و تأخیر خود، به ترتیب برشمرده است.

***

این کتاب به مقدمه استاد دکتر مهدی محقق آراسته شده و مقدمه به زبان عربی نیز برگردانده شده است.

سبعين مناقب في فضايل اميرالمومنين علي(ع)

کتاب حاضر، با عنوان سبعین مناقب فی فضائل امیرالمؤمنین (ع) رسالة کوتاهی است به زبان عربی از میر سید علی همدانی، مشتمل بر احادیثی که در فضایل مولای متّقیان امیرالمؤمنین علی (ع) وارد شده است.

متن عربی از: میر سیّد علی همدانی و ترجمه از: مترجمی ناشناخته (به سال 984 هـ.ق.) با مقدّمه و تصحیح: دکتر یوسف بیگ‌باباپور و دکتر سیّدحسین مرعشی، انتشارات سفیر اردهال، تهران، 1392، 130 صفحه، 8000 تومان. تیراژ 550 نسخه.

سیّد علی بن سیّدشهاب‌الدین حسن همدانی، ملقّب به «امیرکبیر»، متقلّب به «علی ثانی»، متخلّص به «علی»، معروف به «شاه همدان»، و مشهور به «میر سیدعلی»، بنابر آنچه دربارة مدت عمر وی – یعنی هفتاد و سه سال، و تاریخ وفات وی یعنی 786 ﻫ ق، نوشته‌اند، به سال 713 یا 714 ﮬ ق، در شهر همدان زاده شده است.

میر سیدعلی، از افراد برگزیدة خاندان علویان بوده، و به 16 فاصله، به حضرت امام زین‌العابدین (ع) می‌رسیده. همچنین وی در برخی از اشعار خود نام خود را به طور تخلص نیز آورده است. البته در اکثر اشعار «علایی» تخلص کرده ‌است.

برخی از آثار او عبارتند از: آداب و سیر اهل کمال، فارسی؛ اختیارات؛ اخلاق محرم، عربی – فارسی؛ اربعین امیریّه (=چهل حدیث)، عربی؛ اسرارالقلبیه؛ ا‍‍َسرارالنُقَط، عربی – فارسی؛ اعتقادیّه، فارسی؛ اَقْرَبُ الطُّرُق (الی الله)، فارسی؛ اقسام نفوس، فارسی؛ الانسان الکامل – یا – الروح الاعظم، عربی؛ انسانیة (رساله -)، فارسی؛ اَوراد فتحیّه، فارسی؛ بهرامشاهیّه، فارسی؛ بیان حجیةالشهرة (رسالة فی-)؛ تصوّر نهایت و انحصار موجودات فارسی؛ تلقینیة ، فارسی؛ چهل حدیث، فارسی؛ چهل مقام صوفیه، فارسی؛ حقیقت ایمان، فارسی؛ حقیقت محبّت، فارسی؛ حلّ مشکل فارسی؛ خُطبة اَمیریّه؛ داوودیّه، فارسی؛‌ درویش‌نامه= درویشیه، فارسی؛ ده قاعده، فارسی؛ دیوان میر سیّد علی، (یا) اشعار. (الذریعه، ج9، ص765)؛ ذخیرة‌الملوک، فارسی؛‌ذکریة امیریه، فارسی؛‌ رسالات عرفانی؛ رساله در توبه، فارسی؛ رساله در معرفت، فارسی؛ رساله در نماز و احکام آن، فارسی؛ رسالة‌ فی‌التصوف، عربی – فارسی؛‌ رسالة المشیة، فارسی؛‌ رسالة همدانیه، فارسی؛‌ سرالکاملین؛ سیرالطالبین، فارسی؛‌ شرح فصوص‌الحکم، فارسی؛‌ شرح قصیدة بردة بوصیری (ابوعبدالله محمدبن حماد)، فارسی؛‌ شرح قصیدة تائیة فارضیه (= ابن فارض)؛‌ شرح قصیدة عینیة روحیة (ابن سینا)؛‌ شرح کلمات بابا طاهر؛‌ عقبات (یا) قدوسیه، فارسی؛‌ عقلیه یا «حقایق اهل ایقان و عرفان»، فارسی؛‌ علم القیافه، فارسی؛‌ فتوت نامه، فارسی؛‌ فراست (علم-)، فارسی؛‌ فقریّه، فارسی؛‌ مجموعة رسائل؛‌ مختصر در علم نجوم فارسی؛‌ مرآة‌التائبین، عربی؛‌ مَشارب‌الاذواق، عربی، فارسی؛‌ معینیه؛‌ مقالات امیریه، فارسی؛‌ مکتوبات امیریه= نامه‌های همدانی؛‌ مناجات؛  منامیه، فارسی؛ موچلکه = مچلکه، فارسی؛  المؤدّة فی القربی و اهل العبا، عربی؛ الناسخ و المنسوخ فی القرآن (رسالة فی -)، عربی؛ واردات، فارسی، عربی؛ وجودیه، فارسی؛ السبعین فی فضائل امیرالمؤمنین، عربی و چندین اثر دیگر که علمای کرام تعداد آثار او را در حدود صد و هفتاد عنوان نوشته‌اند.

کتاب حاضر، با عنوان سبعین مناقب فی فضائل امیرالمؤمنین (ع) رسالة کوتاهی است به زبان عربی از میر سید علی همدانی، مشتمل بر احادیثی که در فضایل مولای متّقیان امیرالمؤمنین علی (ع) وارد شده است.

در کتابخانه‌های ایران حدود هشت نسخه از این رساله موجود است:

- نسخة کتابخانة آستان قدس رضوی، شمارة 10450، نسخ محمد تبریزی، تاریخ کتابت 999 ق، نک: فهرست الفبایی، ص303.

- نسخة کتابخانة مجلس شورای اسلامی، شمارة 15/172ط، نسخ، تاریخ کتابت قرن 11ق، نک: فهرست مجلس، ج22، ص60.

- نسخة کتابخانة جامع کبیر، شمارة 2/173، نسخ، تاریخ کتابت قرن 10 و 11ق، نک: نشریه، دفتر4، ص406.

- نسخة کتابخانة فاضل خوانسار، شمارة 1/246، نستعلیق محمدعلی بن مظفر حسین، تاریخ کتابت 1206ق، نک: فهرست، ج1، ص217.

- نسخة کتابخانة وزیری یزد، شمارة 2/2323، نسخ، بی‌تا، نک: فهرست، ج4، ص1250.

- نسخة عکسی کتابخانة مرکز احیاء، شمارة 38/964، نستعلیق، تاریخ کتابت قرن 11ق، نک: فهرست عکسی، ج3، ص205.

- نسخة کتابخانة دانشگاه تهران، شمارة 11/1015، بی‌تا، نک: فهرست، ج1، ص198.

- نسخة کتابخانة شخصی دکتر رضا صحت، شمارة 2، نسخ، بی‌تا، نک: نشریه، دفتر7، ص560.(نک: فهرست دنا، ج6، ص38)

اما این رسالة مختصر، ظاهراً تنها یک بار به فارسی ترجمه و شرح شده است که خوشبختانه نسخه‌ای از آن در کتابخانة عمومی مراغه به شمارة 1/92 موجود است. از مترجم آن اطلاعی در دست نیست و خود متن نیز نشانی از آن یافت نمی شود، فقط یکجا به تاریخ تألیف اشاره کرده، گوید: «از تاریخ تألیف این رساله که سنة اربع و ثلاثین و تسعمائه است...»(ص108) که نشان می‌دهد در سال 984 قمری تألیف شده است.

این رساله در ضمن مجموعه‌ای است مشتمل بر دو رساله (رسالة دوم: الاربعون حدیثاً، از: عزالدین حسین جبعی عاملی) و ترجمة سبعین، رسالة اوّل آن مجموعه در 165 برگ می‌باشد. هرچند صفحاتی معدود از مابین نسخة مورد بحث افتاده است، امّا از حیث این‌که نسخة نادری از ترجمه و شرح اثر مزبور است، مهم و حائز اهمیت می‌باشد.

ترجمة سبعین مناقب فی فضائل أمیرالمؤمنین(ع)، متن عربی از: میر سیّد علی همدانی و ترجمه از: مترجمی ناشناخته (به سال 984 هـ.ق.) با مقدّمه و تصحیح: دکتر یوسف بیگ‌باباپور و دکتر سیّدحسین مرعشی، از سوی انتشارات سفیر اردهال در تهران، چاپ اول: 1392، در 130 صفحه، به قیمت 8000 تومان. در تیراژ 550 نسخه منتشر شده است.

الفصول (المرشد) في الطب رازي

الفصول (المرشد) زکریای رازی از روی نسخه خطی دانشگاه پرینستون (به تاریخ 681ق)  از سوی انتشارات سفیر اردهال منتشر شد.

رازی در اول شعبان 251 ق، (اوت 865 م.) در شهر ری چشم به جهان گشود و در پنجم شعبان 313 ق. (15 اکتبر 925م.) در همان شهر درگذشت. از دوران کودکی و نوجوانی رازی اطلاعات چندانی در دست نیست.

یکی از آثار ارزشمند رازی کتاب الفصول فی الطب (المرشد فی الطب) است که می‌توان با بررسی آن به گرانبار بودن دانش پزشکی رازی پی برد؛ بلکه به قلّۀ دانش پزشکی عربی به شکل عمومی در سدۀ چهارم هجری (دهم میلادی) رسید؛ ولی این کتاب مهارت علمی رازی را به عنوان پزشک بالینی به خوبی روشن و نمایان نمی‌کند. او در اینجا از گزارش بیماری بیماران به جز یک بار و آن هم کوتاه سخن نمی‌گوید. وی آزموده‌ها و مشاهدات خود را در آن ننگاشته است. او یادداشتهای خود را در تاریخچۀ بیماران که در کتاب‌های دیگر عادت به نوشتن آن داشت تا صورت واقعی و زندۀ بیماری را به تصویر درآورد، در اینجا نیاورده است.

رازی این کتاب را پس از پژوهش‌های گسترده در نوشته‌ها و پس از به دست آوردن تجربۀ بسیار نگاشته است و انتشار آن پس از نوشتن بسیاری از کتاب‌های مشهور دیگر اوست. رازی در این کتاب نام کتاب‌های گذشتۀ خود را چون جامع الکبیر و همچنین کتاب او فی الاستعمال الاسهال فی ابتدا الحمیات و کتاب فی الباه و کتاب الشراب و کتاب دفع مضار الاغذیه و کتاب الشکوک علی جالینوس و کتاب صنعه الطب و کتاب سمع الکیان می‌آورد.

رازی بسیاری از کتابهای مرجع پزشکی را پیش از نوشتن این کتاب بررسی کرده بود، آن است که رازی پزشکان را به بررسی کتاب بقراط در تقدمه المعرفه راهنمایی می‌کند؛ همان‌گونه که به بسیاری از کتابهای جالینوس اشاره دارد؛ از برخی از آنها چون ادوارالحمیات و الادویه المفرده و الازمان الامراض و الاسطقات و البحران و ایام البحران و تدبیر الغذاء فی الامراض الحاده و العلل و الاعراض و حیله البرء و قاطاجانس و کتاب المزاج و کتاب النبض و کتاب التنفس و غیره نام می‌برد. همچنین به کتابهای پزشکان دیگر چون «ارسیلوس» و «اصطفن» و «مغنیس» راهنمایی می‌کند. رازی می‌گوید: شایسته است کتابی را کنار نگذاری مگر آن که بر آن آگاهی یابی و بدانی در آن چیست و نه تنها این بخش (پیشاب) بلکه بخش‌های دیگر را نیز در برمی‌گیرد.

نگارش کتاب المرشد یا الفصول فی الطب هنگامی است که رازی در توصیف کتاب الفصول بقراط می‌گوید: کتابی درهم و بی‌نظم و نارسا از بیان کلیات پزشکی به طور کامل است که نشانی از بالا بودن منزلت پزشکی رازی در آن هنگام بوده است و به قول خود رازی، الفصولش کتابی است ویژه تر، کوتاه تر و در عین حال رساتر از خود کتاب جالینوس. همچنین رازی کتاب خود «الشکوک علی جالینوس» را نوشته و در آن نظرات بی‌شمار خود را در نقد نویسنده (جالینوس) آورده بوده است.

رازی هدف خود را از نگارش المرشد، نقد بقراط می‌داند و می‌گوید: «فصول بقراط را بی‌نظم و ترتیب دیدم. از سوی دیگر در آن به پیچیدگی و نارسایی نویسنده از نام بردن تمامی یا برخی از کلیات پزشکی برخورد کردم. چرا که می‌دانستم چگونه می‌توان این نام‌ها را به خاطر سپرد. این امر مرا وادار کرد که کلیات پزشکی را در اینجا فصل‌بندی کرده بیاورم؛ و همچنین او می‌خواست که کتاب المرشد دربرگیرندۀ خلاصۀ دانش پزشکی به صورت از آن کمک گیرد و این بخشی است که بدون آن هیچ پزشکی پزشک نخواهد شد». او همچنین می‌خواست این کتابش همچون هشدار دهنده و یادآوری‌کنندۀ پایانی یک لیست بلند و بالای این دانش پزشکی باشد.

دانشمندان متفق‌القولند که ترجمۀ این کتاب، چاپ شده به زبان لاتین تا سدۀ پانزدهم در دانشگاههای اروپا تدریس شود. (متن لاتینی آن، با عنوان «Aporismi». نک: اشتاین اشنایدر، ترجمه های اروپایی، ش 178؛ همو، ترجمه های عبری، ص 728. و نیز، نک: تاریخ نگارش های عربی، فؤاد سزگین، ج 3، ص 388).

اما تنها مورد چاپ شده متن اصلی کتاب «المرشد» پیش از این توسط دکتر ا. ز. اسکندر پس از پژوهش و بررسی روی دو نسخه خطی مسجد ایاصوفیه و دارالکتب مصر در سال 1961 م- 1380 ق به جای جزو یکم از مجلد هفتم مجله «معهد المخطوطات العربیه» چاپ میشود که در 5- 1996 م در همان رسانه مجدداً به چاپ می‌رسد. ترجمه های گوناگون لاتین آن با عنوان Aphorismi نک. اشتاین اشنایدرو ترجمه های اروپایی، شماره 178 همانجا، و ترجمه های عبری آن در صفحه 728 است. همچنین در ایران ترجمۀ فارسی نسخۀ چاپی دکتر اسکندر توسط دکتر محمدابراهیم ذاکر در تهران (دانشگاه علوم پزشکی تهران) به سال 1383 شمسی منتشر شد. یک بار نیز در مجله پیام بهارستان (ویژه نامه طب سنتی 3) در سال 1390 متن و نسخه برگردان آن به کوشش یوسف بیگ‌باباپور منتشر شد.

اما یکی از کهن‌ترین نسخ خطی از این کتاب، نسخه خطی موجود در مجموعه یهودا -که رابرت گارت آن را معرفی کرده است- در کتابخانه دانشگاه پرینستون آمریکا به شماره 1076 و تاریخ کتابت 681 ق و 88 برگ است.

ظاهراً یکی از قدیمی‌ترین نسخ موجود از این کتاب رازی متعلّق به کتابخانۀ پرینستون آمریکا می‌باشد که به شمارۀ 1076 نگهداری می‌شود. تاریخ کتابت آن، همچنان که در آخر نسخه آمده است، سنۀ 681 هجری قمری است که در 88 برگ (176 صفحه) موجود است.

متن تازه چاپی که اخیراً توسط انتشارات سفیر اردهال (ضمن مجموعه دوا و درمان در روزگاران کهن – شماره 11) منتشر شده، تصحیح آن به کوشش دکتر یوسف بیگ‌باباپور، از روی همین نسخه دانشگاه پرینستون صورت گرفته و در 100 صفحه به قیمت 8000 تومان در تیراژ 550 نسخه منتشر شده است.

لغت فرنگ و پارس: كهنترين فرهنگ فرنگي-پارسي

لغت فرنگ و پارس؛ نگاشته: آنژلوس دوسن ژوزف لابروس (از کشیشان کَرْمِلِی ساکتان پابرهنه در اوایل دورة صفویه)، نسخه‌برگردان از روی نسخة چاپی آمستردام هلند منتشر شد.

«لغت فرنگ و پارس»، تألیف ژوزف لابروس/Joseph Labrosse  (آنژلو/ آنژلیوس دو سن ژوزف)، از نخستین فرهنگ‌های فارسی – فرنگی است که ۳۲۵ سال پیش، همزمان با سلطنت شاه سلیمان صفوی، در سال ۱۶۸۴ میلادی (١٠٩۶ قمری)، در جهان آن روزگار، انتشار یافته است. چاپ این کتاب، با جلدی چرمی، به قطع وزیری بزرگ، در آمستردام به انجام رسیده و مبنای آن، زبان ایتالیایی است، اما بخش عمده آن را معادل‌ها و توضیحات فارسی تشکیل می‌دهد.

لابروس این کار را در مدت اقامتش در سال‌های 1664 تا 1679 م در ایران و برخی سرزمین‌های اطراف، به انجام رساند. پس از بازگشت به اروپا، در سال 1680، ابتدا کوشید آن را در پاریس منتشر سازد که موفق نشد. از این رو، چند سال بعد، در آمستردام، خود به چاپ آن همت گماشت. بدین منظور، برای مقدمات کار، اقدام به خرید حروف چاپ کرد. حروف کوچک عربی مورد نیازش را، در سال 1681، در حراج Elzevier خریداری کرد. حروف بزرگ عربی نیز که در صفحه عنوان کتاب، مشاهده می‌شود و «لوبه/ Le Bé» آنها را در سال 1599 م ساخته بود، از فرانسه تهیه کرد. این حروف تا پایان سده 18، در پاریس، به ندرت، مورد استفاده قرار می‌گرفت و به نظر می‌رسد، این کتاب، تنها کاربرد آن در خارج از فرانسه باشد.

نوشته‌هایی که در برخی نشریات و کتاب‌های فارسی زبان قدیم و جدید، درباره این کتاب آمده، نشان دهنده آشنایی صد ساله ایرانیان با این کتاب است.

تقی­‌زاده، برای نخستین بار، در نشریه کاوه (دوره جدید) شماره ۵ (١٢٩١ ش)، ص ۱۱، به بهانه ارائه سندی درباره تاریخ صنعت چاپ در ایران، این کتاب را «لغت فرنگی و پارسی» معرفی می‌کند:

«ظاهراً اولین مطبعه هم که به ایران آمده معروف به بصمه خانه شده بود. چنانکه آنژ دو سن ژوزف/ Ange de Saint Joseph از مبشرین و پادریان فرقه نصارای کرملیط از اهل طولوز در کتاب «لغت فرنگی و پارسی» خود موسوم به Gazophylacium Linguae Persarum که در حدود سنه ۱۰۸۱ ق تألیف کرده و در سنه 1096 ق بطبع رسانیده، در تحت عنوان کلمات «باصمه خانه کارخانه بصمجی، مطبع» (صفحه 415 از آن کتاب) چنین می‌نویسد: «حضرات پادریان کرملیط میدانی میر بصمه خانه عربی و فارسی در عبادتخانه خودشان در اصفهان برپا و دایر کرده بودند و هنوز دارند. ارامنه نیز در جلفه بصمه ارمنی دارند».

 شجاع‌الدین شفا نیز در کتاب جهان ایران­شناسی (ص 349)، آن را «فرهنگ فارسی- ایتالیایی- لاتین- فرانسه» می­خواند.

در سال ١۶۴۵، ٣٩ سال قبل از چاپ کتاب حاضر، فرهنگی به نام Specimen lexici arabico-persico-latini، در اروپا به چاپ رسید که همان‌طور که از نام آن پیداست، فرهنگ عربی - فارسی - لاتینی است.

مؤلف کتاب، ژوزف لابروس، «بنده و قربان حضرت ایسوع پادری انجلی کرملیط مولود شهر طولوزه»، از کشیش­های کرملی ساکتان پابرهنه است که از دوران شاه عباس اول، با کسب احترام و امتیاز­های ویژه، در ایران به خدمات مختلف و ترویج دین می­پرداختند. او علاوه بر پرداختن به امور دینی، به اقصی نقاط کشور نیز مسافرت می­کرده و به مطالعه کتاب­های گوناگون در زمینه‌های موسیقی، طب، ریاضی، نجوم و ... علاقه­مند بوده است. در جایی به انتقال کتاب­های خطی به فرنگ و ترجمه آن برای پادشاه فرانسه اشاره دارد؛ و از درآمد سالیانه «حضرت سلطنت­پناه پادشاه ایران» و بهای وسایل ارزشمند در مراسم اعیاد، در دربارهای سلطنتی، همچنین از قیمت مالیات راهداران و از حمل و نقل کالا که شامل حفاظت آنها نیز می­شده اطلاع داشته است. از شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، بهبهان، ایروان، نخجوان، موصل، بصره، پرسپولیس، لار، «بندر عباسی»، بحرین، جزیره هرمز، جزیره خارک، بندر لنگه و ... دیدن کرده و در عین حال به عنوان صاحب نظر، «طب پارسی» را مطلقاً جالینوسی می­داند؛ و همه جا از فارسی به «زبان عجمی» یاد می­کند.

لغت فرنگ و پارس؛ نگاشته: آنژلوس دوسن ژوزف لابروس (از کشیشان کَرْمِلِی ساکتان پابرهنه در اوایل دورة صفویه)، نسخه‌برگردان از روی نسخة چاپی آمستردام هلند 1684م. / 1095ق. به کوشش: سیدمحمدحسین مرعشی، توسط انتشارات سفیر اردهال در تهران ضمن مجموعه تاریخ علم، فرهنگ و تمدن دوره اسلامی در 570 صفحه به قطع رحلی منتشر شده است.