خبر نشر كتاب پزشكي علم ابدان

كتاب پزشكي علم ابدان منتشر شد:

علم ابدان (مختصر در طب)؛ تألیف: علی نقی بن محمدحسن (از دانشوران قرن 13 هـ.ق) بر اساس نسخۀ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، به شمارۀ 1293، به کوشش: ژیلا درخشان‌فرد؛ زیر نظر: یوسف بیگ‌باباپور، از سوي مجمع ذخائر اسلامي در 280 صفحه به قيمت 14000 تومان منتشر شد:

        نسخه‌ی حاضر، که رساله‌ای مختصر در طبّ نامگذاری شده، به شماره‌ی1293 در کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی نگهداری می‌شود. این نسخه توسّط حكيم علی نقی‌ بن محمّد حسن یوسف‌بن محمّد علوی در سال1263 تاليف شده و بنا به ضبط مولف، به پیشنهاد شخصی به نام بهمن میرزا که در زمان قاجار، صاحب مملکت آذربایجان بوده، تحریر شده است.

        نویسنده‌ی رساله، خود در مقدّمه اذعان دارد که از علوم حکمای عالی‌مقدار اعمّ از متقدّمین و متأخّرین و معاصرین بهره‌مند گشته و در جای جای رساله‌ی خود به کتاب قانون ابن‌سینا ، کتاب خلاصة‌التجارب و همچنین نظرات جالینوس و... استناد نموده است.

 

مشخصات و ویژگی‌های این نسخه

        نسخه‌ی حاضر در بخش‌های گوناگون تنظیم شده و تمامی بخش‌ها به صورت پیوسته و در ذیل هم قرار گرفته است.

        از جمله قسمت‌های مهمّ این نسخه عبارتند از:

1-    هوای محیطی به بدن؛

2-    اکل و شرب؛

3-    حرکت و سکون؛

4-    خواب و بیداری؛

5-    استفراغ و احتباس؛

6-     فصد و حجامت؛

7-    تدبیر مسافرین؛

8-    طریق ساختن انواع شربت‌ها؛

9-    در آداب اطفال در چند باب؛

10- در بیان انواع امراض با غلبه‌ی هریک از مزاج‌ها (بلغم، صفرا، سودا و دم) و علایم آن‌ها و همچنین علاج هریک از آن امراض به طور جداگانه؛

11- در ذکر انواع روغن‌ها و طریقه‌ی ساختن آن‌ها؛

12- ذکر انواع مراهم و ضمادات؛

13- ذکر انواع تب و علاج و صفات آن‌ها؛

و...

     در کلّ این نسخه، نویسنده سعی نموده که هر یک از قسمت‌های مختلف بدن را نام برده و امراض مربوط به آن قسمت و همچنین علاج هریک از امراض را به دقّت هرچه تما‌تر، مورد بررسی قرار دهد. بعد از تشخیص و بیان نمودن علایم بیماری‌ها، علاج هر بیماری به صورت جداگانه بیان شده و در پایان، اغذیه‌ای که بیمار می‌تواند از آن‌ها استفاده نماید نیز ذکر گردیده است.

اين اثر در مجموعه گنجينه‌هاي خطي (شماره 23) مجمع ذخائر اسلامي منتشر شده است.

 



 

خبر نشر شرح رساله ذهبيه كلاتي

شرح رساله ذهبيه كلاتي منتشر شد:

شرح رساله ذهبيه، منسوب به امام رضا (ع) تاليف زين الدين حسين كلاتي، به كوشش يوسف بيگ‌باباپور و حميده حجازي، بر اساس نسخه كتابخانه دانشگاه اصفهان، از سوي مجمع ذخائر اسلامي، در ضمن مجموعة «گنجينه‌هاي خطي»(شماره 26) در 124 صفحه به قيمت 8000 منتشر شد:

در مقدمه آمده است:

نگاهی اجمالي به رسالۀ ذهبیه، ترجمه ها و شروح آن

رسالۀ الذهبیه، المذهبه، طب الرضا و الذهبیه الطبیه منسوب به امام رضا (ع) (شهادت 203ق) یکی از رسایل معروف و پرنسخه در بهداشت فردی در بین رسایل پزشکی محسوب می شود. علامه مجلسی هم در کتاب عظیم بحارالانوار (مجلد اسماء و العالم) متن این رساله را تماماً آورده است. اما برخی چون صاحب الفهرست و همچنین صاحب معالم العلماء آن را از کس دیگر دانسته اند.

به هر حال این رساله برای مأمون عباسی نگاشته شده تا به آموزش حفظ الصحه نماید و در آن دستوراتی در خصوص خوراکی ها و آشامیدنی ها و پوشاک و داروهای مفید، حجامت و مسواک و حمام و غیره وجود دارد. سپس مأمون فرمان داده که این رساله را با آب طلا بنویسند و به همین خاطر است که به رسالۀ ذهبیه معروف شده است. آنچه از محتوای رسالۀ ذهبیه بر می آید، می توان به چند نکتۀ مهم اشاره کرد:

1- این که از اطلاعات و تجارب دیگران می توان بهره برد.

2- پزشکی عرصۀ تجربه و تحقیق است.

3- تجربه و آزمایش در طول زمان صورت می گیرد، نه با اکتفا کردن به یکبار یا یک مورد یا یک زمان.

4- همه نیازمند دانستن بهداشت فردی و مقدماتی از دانش پزشکی هستند.

این رسالۀ مختصر یکی از آثار پرنسخه و قابل توجه بوده، به طوری که تنها در ایران با استناد به فهرست دستنوشتهای ایران (دنا، ج5، ص791-796) نزدیک به 150 نسخه در کتابخانه های ایران از آن وجود دارد و از دیرباز بر این رساله شروح و ترجمه های فراوانی ترتیب داده شده که ذیلاً به اجمال، به معرفی برخی خواهیم پرداخت:

1- شرح الرسالۀ الذهبیۀ، یا ترجمۀ طب الرضا، از محمد هاشم بن محمدطاهر طبیب طهرانی (قرن11هجری) که نسخه هایی از آن در کتابخانه های مرکز احیای قم (ش3175 و 2/3193) و مسجد اعظم (ش3264) و آستان قدس رضوی (ش1228) موجود است.

2- شرح الرسالۀ الذهبیه، از علامه محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (متوفی 1110هجری) که نسخه ای از آن در کتابخانۀ مجلس شورا (ش2/640 مجموعه طباطبایی) موجود است.

3- شرح الرسالۀ الذهبیۀ، از بشر بن محمد موسوی فخاری (قرن 12هجری) که نسخه ای از آن در کتابخانۀ آیت الله مرعشی در قم (ش1/6588)موجود است.

4- شرح الرسالۀ الذهبیۀ، از میرزا ابوالحسن طباطبایی رضوی (قرن 13هجری) که نسخه ای از آن در کتابخانۀ مرعشی در قم (ش3051) موجود است.

5- ترجمۀ ذهبیه، از ملا نورالدین محمد بن حبیب الله واعظ اصفهانی که با عنوان الذهبیه الطبیه و شرح الذهبیه نیز آمده است(نک: الذریعه شیخ آقابزرگ تهرانی 10/46 و 13/278).

6- ترجمۀ ذهبیه از عبدالواسع تونی (قرن 12هجری) که ترجمه ای روان و تحت اللفظی است و برای شاه سلطان حسین صفوی (1105-1135هجری) نوشته است(نک: فهرست مرعشی6/103).

7- ترجمۀ الذهبیه، از محمد شریف بن محمدصادق خاتون آبادی (متوفی 1109هجری) که صاحب الذریعه (13/286) از آن یاد کرده است.

8- ترجمۀ ذهبیه، از محمد بن علی رامهرمزی که به نام امیر سید محمود تالیف نموده، و نسخه ای از آن در فهرست نسخ فارسی منزوی (1/499) معرفی شده است.

9- ترجمۀ الذهبیه، از ابوعلی حسن بن ابراهیم بن ابوبکر سلماسی (متوفی 624هجری) که برای ابوالحسن علی بن اسماعیل نگاشته و نسخه ای از آن در دانشگاه تهران (میکروفیلم 4/763، فهرست فیلمها 1/404) موجود است.

10- ترجمۀ الذهبیه، از ملا فبض الله عصاره شوشتری، پزشک و منجم شوشتری به سال 1088ق. به فارسی نگاشته است و نسخه ای از آن در کتابخانۀ مرعشی در قم (24/127) و دانشگاه (ش735) موجود است.

11- ترجمۀ ذهبیه، از ملا محمد مؤمن قزوینی الموتی که نسخه هایی در کتابخانه های ملک (2/136) و دانشگاه تهران (4/735) موجود است.

12- ترجمۀ رسالۀ ذهبیه، از محمد بن حسن مشهدی که پیش از سال 1283هجری نگاشته است.

13- شرح ذهبیه از محمد نصیر بن قاضی که روزگارش نامعلوم است. نسخه ای از آن در کتابخانۀ مسجد اعظم قم (563) موجود است که کتابت آن قرن 13 هجری است.

14- ترجمۀ ذهبیه، از محمدمهدی (رضا حسین) بن سبحان که نسخه ای از آن در فهرستوارۀ منزوی (5/3475) معرفی شده است که متعلق به جرنل است.

15- ترجمۀ الذهبیه، از محمد باقر بن محمدحسین غلام مکنون که نسخه ای از آن در دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران (ش550) موجود است.

16- شرح الرسالۀ الذهبیه، از مولفی ناشناخته که نسخه ای از آن در کتابخانۀ آستان قدس (ش5195) موجود است.

17- شرح الرسالۀ الذهبیۀ، از زین الدین حسین کلاتی که نسخه ای از آن در دانشگاه اصفهان (ش515) موجود است و اخیراً توسط آقای یوسف بیگ باباپور و خانم حمیده حجازی در قم تصحیح و منتشر شده كه رساله حاضر است.

18- کنزالذّهب، از محمد ‌بن‌حسن طوسی مشهدی (متوفّی 1257 هـ.ق.) که نسخه هایی از آن در کتابخانه های مختلف ایران موجود است که به شهادت فهرست دنا (8/813) به پانزده نسخه می رسد که از جمله نسخۀ خطی مرکز احیای میراث اسلامی در قم به شمارۀ 2/4222  می باشد. این رساله توسط خانم حمیده حجازی تصحیح و در ویژه نامۀ تاریخ پزشکی مجلۀ پیام بهارستان اخیراً منتشر شده است.

همچنین چندین ترجمۀ رسالۀ ذهبیه، از مترجمانی ناشناخته که نسخه هایی از آن در فهرستوارۀ منزوی (5/3475-3476) معرفی شده اند.

 

 

 

خبر نشر صنعه آلات الرصد عبدالعلي بيرجندي


صنعة آلات الرصد بيرجندي منتشر شد:

صنعه آلات الرصد، منسوب به عبدالعلي فاضل بيرجندي (متوفي 934ق) از روي نسخه به خط بيرجندي منتشر شد. اين كتاب به صورت چاپ عكسي بر اساس نسخة شمارة 10612 كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، با مقدمه و به كوشش فريد قاسملو و يوسف بيگ‌باباپور، از سوي مجمع ذخائر اسلامي و با حمايت كتابخانه آيت الله مرعشي و كتابخانه ملي ملك به قيمت 20000 تومان در 110 تيراژ منتشر شد: دو مقدمه از فريد قاسملو و يوسف بيگ‌باباپور در آغاز اين كتاب آمده است.

در مقدمه بيگ‌باباپور ضمن گزارشي از آثار بيرجندي و اهميت نسخة حاضر آمده است: گزارشي از آثار بيرجندي و نسخ خطي موجود از آنها: نظام‌الدین عبدالعلی بن محمد بن حسین (متوفی 934ق. / 1528م.)، مشهور به فاضل بیرجندی، ریاضیدان، ستاره شناس و شارح پرکار آثار نجومی و دانشمند جامع الاطراف و ذی فنون در زمان خویش بود که در اهم شاخه‌های علوم اسلامی تبحر داشته و به شهادت آنچه از آثارش که به دست ما رسیده، در اکثر فنون زمان خویش قلم زنی نموده است. آنچه امروز از آثار این دانشمند بزرگ در دست داریم، در دو عنوان کلی می‌توان دست‌بندی کرد: نخست آثاری که خود وی به تألیف آن به عنوان یک اثر مستقل اقدان نموده، و دوم آثاری که در آن به شرح آثار پیشینیان پرداخته است. امّا طبق آنچه در فهارس نسخ خطی که تا امروز منتشر شده و از آثار بیرجندی گزارشی داده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد و از زوایای مختلف به طبقه بندی آنها پرداخت:   نخست: آثار فارسی و عربی شناخته شدۀ (محتوم و منسوب) بیرجندی: الف) آثار فارسی: 1- ابعاد و اجرام که با عناوینی چون مساحت سطوح اجسام، بدایع آثار هفت اقلیم، عجایب الاجرام، عجایب البلدان و الجبال، اجرام سفلی و اوضاع اجرام علوی، و مسالک و ممالک از او یاد شده، در سال 930ق. / 1524م. برای وزیر خواجه غیاث‌الدین حبیب‌الله خان، در یک مقدمه و دو مقاله و خاتمه‌ای ترتیب یافته است: مقالۀ اوّل در اشیایی که مقصد بر آن مترتب است؛ مقالۀ دوم در معرفت مساحت افلاک و کواکب، ابعاد، ثخن، اقطار کواکب، حرکت شبانه روز. و در خاتمه ملحقاتی در چهار مسئلۀ نماز و قبله آورده است: اوّل، وقت نماز پیشین، دوم معرفت سمت قبله، سوم معرفت زمان نصف‌اللیل، و چهارم معرفت وقت دعا. برخی منابع بیرجندی در تألیف اثر حاضر، آثاری چون صورالاقالیم ابوزید بلخی، و تحفه الغرایب و آثار البلاد زکریای قزوینی بوده است. و آغاز آن چنین است: الحمدلله الذی زین السماء بزینت الکواکب... اما بعد بر ضمیر منیر ارباب فطنت و خاطر مستنیر اصحاب خبرت واضح و لایح است که ... . دربارۀ این رساله، نک: فهرستوارۀ منزوی 1/165؛ دانشنامه جهان اسلام 5/151-152؛ دائره‌المعارف بزرگ اسلامی 13/376؛ آینۀ پژوهش، سال9، شمارۀ 2، خرداد و تیر 1377، ص44-45؛ الذریعه 1/71؛ نسخه‌های فارسی منزوی 1/205؛ فهرست مشترک پاکستان منزوی 1/225؛ مؤلفین کتب چاپی مشار 3/889؛ فهرست نسخ خطی دائره‌المعارف بزرگ اسلامی 1/6؛ تاریخ ادبیات در ایران صفا 5/347.   2- تحفۀ حاتمیه، موسوم به رساله در اسطرلاب یا بیست باب در معرفت اسطرلاب، که تألیف آن در جمادی‌الاوّل سال 900 ق. به پایان رسیده است. این کتاب جز شرح بیست باب اوست که ذکر آن خواهد آمد. شیخ آقا بزرگ تهرانی بدان اشار نموده و از نسخه‌ای از آن در نجف خبر داده است. نک: الذریعه 3/425؛ نسخه‌های فارسی منزوی 1/252؛ مقدمۀ مهراب اکبریان بر همین رساله در: ماهنامۀ فرهنگی سیمرغ، سال1، شمارۀ4، اردیبهشت 1369؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/152؛ استوری 2/81؛ هدیه‌العارفین 1/586؛ ریحانه‌الادب 1/189؛ جبیب‌السیر 3/117.   3- بیست باب در معرفت تقویم تام، که مباحثی نیز دربارۀ احکام نجوم دارد و در سال 883ق. تألیف آن به پایان رسیده است. ملا مظفر گنابادی شرحی بر آن نوشته است. نک: دانشنامۀ جهان اسلام 5/193-195؛ دائره‌المعارف بزرگ اسلامی 13/376؛ فهرست کتب چاپی مشار 1/843؛ مؤلفین کتب چاپی مشار 3/889.   4- ترجمۀ تقویم البلدان ابوالفداء (تألیف 721ق.) که در سال 927ق. این ترجمه به پایان رسیده و علاوه بر ترجمه، افزودگی‌هایی در حساب مساحت اقالیم توسط مترجم دارد و به روش جدولی (تقویمی) ترتیب یافته، در یک مقدمه و دو مقاله: مقدمه، در بیان طریق مساحت زمین؛ مقالۀ اوّل، در معرفت اقالیم و مواضع مشهوره در نُه فصل: اوّل، در معرفت آنچه میان خط استوا و اقلیم اوّل است؛ دوم در معرفت اقلیم اوّل و مواضع مشهور آن؛ فصل سوم تا هشتم اقالیم دوم تا هفتم؛ نهم در معرفت آنچه داخل اقالیم نیست از جانب شمال. مقالۀ دوم، در حدود ولایات و بحار و بحیرات و انهار و جبال مشهور، در پنج فصل: اوّل، در تحدرد ولایات، دوم بحار عظیمه، سوم بحیرات مشهوره، چهارم انهار، پنجم جبال. و آغاز آن چنین است: بسمله، اما بعد، این مختصریست در معرفت مساحت ارض و تقسیم آن با اقالیم و معرفت امکنۀ مشهور در هر اقلیمی....  نک: فهرستواره منزوی 1/184-185؛ نسخه‌های فارسی منزوی 6/3944؛ الذریعه 4/90؛ تاریخ نظم و نثر نفیسی 2/807؛ کشف الظنون 1/468.   5- رساله در هیئت، که برخی از جمله آقابزرگ تهرانی آن را از بیرجندی دانسته‌اند. ناجی نصرآبادی نیز نسخۀ خطی موجود در آستان قدس را با عنوان رساله در هیئت همین اثر می‌داند. نک: دانشنامه جهان اسلام 5/152؛ آینۀ پژوهش، س9، ش2، ص44.   6- معرفت فلاحت یا کشاورزی‌نامه یا فن کشت و زراعت و ارشاد الزراعه، در دوازده باب است. نک: معرفت فلاحت، مقدمۀ ایرج افشار؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/152.   7- شرح بیست باب در معرفت اسطرلاب که تألیف آن در سال 899ق. به پایان رسیده و آن شرحی است بر رسالۀ بیست باب خواجه نصیر طوسی، که به نام خواجه ناصرالدین وزیر و به درخواست برخی دوستان و دانشمندان نگاشته است. آغاز آن چنین است: بسمله، فاتحۀ خطاب در هر باب و خاتم مقال در هر... امّا بعد فیقول... . نک: نسخه‌های فارسی منزوی 1/312-314؛ الذریعه 13/130؛ الاصطرلاب گورگیس عواد 170.   8- شرح زیج جدید سلطانی یا شرح زیج الغ‌بیگ یا شرح مفصل زیج سلطانی که در سال 929ق. تألیف آن به پایان رسیده است. قسمتی از این اثر به اشتباه در فهرست دنا نسخۀ مستقل فرض شده (آستان قدس، ش4/12077) و آن مقدمۀ مقالۀ سوم است که با عنوان کواکب و توابع آن معرفی شده است. نک: دانشنامه جهان اسلام 5/152-153؛ فهرست آستان قدس 10/159-160؛ فهرست ملک 6/250؛ فهرست دنا 8/826.   9- ادعیۀ قرآنی، یا ادعیۀ قرآن، با موضوع دعا برگرفته از آیای قرآن که بر اساس نسخۀ موجود در کتابخانۀ آستان قدس (ش10512) شناسایی و معرفی شده است. امّا چنین به نظر می‌رسد که از او نیست و جزو آثار منسوب به اوست، یا این‌که بخشی از دیگر اثر اوست. نک: فهرست الفبایی آستان قدس 33.   10- رساله در سعد و نحس کواکب، در علم احکام نجوم که نسخۀ خطی آن در کتابخانۀ دهگان اراک شناسایی و معرفی گردیده است. نک: فهرست دهگان اراک 2/278.   11- طالع بینی، که از روی نسخۀ موجود از آن در کتابخانۀ ملی ایران (ش15669) شناسایی و معرفی گردیده و به احتمال از آثار منسوب به اوست. نک: فهرست دنا 7/271.   12- قواعدالدعاء که از روی نسخۀ موجود آن در کتابخانۀ وزیری یزد (ش1/3272) شناسایی و معرفی گردیده و احتمالاً قسمتی از ادعیۀ قرآنی یا ترجمۀ بخشی از شرح الدرّالنظیم اوست. نک: فهرست وزیری یزد 5/1595.   ب) آثار عربی: 13- الحاشیه علی شرح الملخص، که پس از سال 921ق. به پایان برده و آن حاشیه‌ای است بر شرح قاضی‌زادۀ رومی بر الملخص فی الهیئه چغمینی که در سال 813ق. ترتیب داده بود. نک: دانشنامۀ جهان اسلام 5/152.   14- رساله فی صنعه آلات الرصد، که اوّل بار از روی نسخۀ خطی آن در کتابخانۀ رضا رامپور هند شناسایی و معرفی شده است. سپس نسخۀ دیگری در کتابخانۀ مرعشی و پس از آن در مدرسۀ آیت الله خویی از آن یافت شده که گویا نسخۀ مرعشی به خط بیرجندی است. نک: دانشنامۀ جهان اسلام 5/152؛ ذیل بروکلمان 2/591؛ فهرست نسخه های خطی بیرجندی در کتابخانۀ مرعشی 35.   15- شرح آداب المناظره یا حاشیۀ آداب العضدی، شرح بیرجندی است بر رسالۀ آداب المناظرۀ قاضی عضدالدین ایجی (متوفی 756ق) در منطق. نک: الذریعه 7/63؛ فهرست الفبایی آستان قدس، فکرت 320؛ دائره‌المعارف بزرگ اسلامی 13/376.   16- شرح التذکره النصیریه فی الهیئه، که شرحی است بر التذکرۀ خواجه نصیرالدین طوسی و در سال 913ق. به پایان رسیده است. نک: دانشنامۀ جهان اسلام 5/152؛ فهرست الفبایی آستان قدس 329.   17- شرح الدرّ النظیم فی خواص القرآن الکریم، شرحی است بر رسالۀ الدرّ النظیم فی خواص القرآن العظیم عبدالله بن اسعد یافعی. اوّل بار احمد بن محمد سکاکی بود که در ترجمۀ الدر النظیم خود بدان اشاره کرده و تاریخ اتمام آن را در 921ق. یاد کرده است. امّا آقا بزرگ تهرانی تاریخ اتمام این شرح را 901ق. می‌داند. نک: الذریعه 8/83-84 و 13/245؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/152؛ دائره‌المعارف بزرگ اسلامی 13/376.   18- شرح الشمسیه فی الحساب، که بر رسالۀ الشمسیه نظام اعرج نیشابوری (728ق.) نگاشته و تاریخ تألیف آن 924ق. بوده است. نک: فهرست آستان قدس 8/218؛ فهرست الفبایی آستان 344؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/153.   19- شرح الفوائد البهائیه فی القواعد الحسابیه، که بر رسالۀ الفوائد البهائیۀ عمادالدین عبدالله بن محمد بن عبدالرزاق حاسب معروف به ابن خوام (متوفی 724ق.) در ریاضی نگاشته است. نک: الذریعه 13/336؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/153.   20- شرح المجسطی، یا شرح تحریر المجسطی، که بر تحریرالمجسطی خواجه نصیرالدین طوسی در سال 921ق. نگاشته است. برخی از جمله میرزا نصیر بن عبدالله طبیب در سال 1169ق. و خیرالله مهندس بر این شرح حاشیه‌هایی نوشته‌اند. نک: الذریعه 13/142؛ نشریۀ دانشکدۀ الهیات مشهد، ش14، بهار 1354، ص317؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/153؛ نشریۀ نسخه‌های خطی 10/323.   21- شرح مختصر الهیئه، که شرحی است بر ترجمۀ عربی خواجه نصی طوسی از سی فصل در معرفت تقویم خود با عنوان مختصر الهیئه. نک: دانشنامۀ جهان اسلام 5/153؛ الذریعه 14/61.   22- المختصر فی بیان آلات الرصد، که بر اساس نسخۀ شناخته شدۀ آن در کتابخانۀ آصفیۀ هند شناسایی و معرفی شده و تاریخ دقیق تألیف آن به درستی معلوم نیست. نک: فهرست آصفیه 1/656؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/153.   23- حاشیه المختصر فی الصرف، در علم صرف و قواعد تصریف زبان عرب که حاشیه‌ای است توضیحی بر المختصر فی الصرف. این اثر اگرچه قراین قطعی در انتسابش به بیرجندی در دست نیست، امّا طبق آنچه در فهرست کتابخانۀ آستان حضرت عبدالعظیم (ع) آمده، از او دانسته شده است. نک: فهرست آستان عبدالعظیم 1/222.   24- شرح النقایه مختصر الوقایه، یا شرح مختصر الوقایه که بر کتاب مختصر الوقایۀ صدرالشریعۀ ثانی، عبیدالله بن مسعود (ح 750ق.) در فقه نگاشته شده و مشکلات و غوامض متن را توضیح داده است. امّا در انتساب آن به عبدالعلی بیرجندی تردید است و طبق نظری که استاد عبدالحسین حائری داده‌اند، از بیرجندی بجدی است. نک: فهرست آستان قدس 21/901؛ فهرست آستانۀ حضرت معصومه 1/128؛ فهرست مختصر مجلس شورا 509.   25- فایدۀ نجومی، عنوانی که در فهرست کتابخانۀ دانشکدۀ الهیات دانشگاه مشهد به بخشی از مجموعۀ شمارۀ 7/453 داده‌اند و چنین گمان می‌رود که بخشی از اثر دیگر اوست، در معرفت بهت سابق که در زیج جدید. نک: فهرست الهیات مشهد 1/496.   دوم: موضوع‌بندی آثار بیرجندی: الف) نجوم و احکام نجوم: 1- تحفۀ حاتمیه، موسوم به رساله در اسطرلاب یا بیست باب در معرفت اسطرلاب، 2- بیست باب در معرفت تقویم تام 3- الحاشیه علی شرح الملخص 4- رساله فی صنعه آلات الرصد 5- شرح بیست باب در معرفت اسطرلاب 6- شرح التذکره النصیریه فی الهیئه 7- شرح زیج جدید سلطانی یا شرح زیج الغ‌بیگ یا شرح مفصل زیج سلطانی 8- شرح المجسطی، یا شرح تحریر المجسطی 9- شرح مختصر الهیئه 10- المختصر فی بیان آلات الرصد 11- رساله در سعد و نحس کواکب 12- رساله در هیئت 13- فایدۀ نجومی   ب) جغرافیا: 1- ابعاد و اجرام، مساحت سطوح اجسام، بدایع آثار هفت اقلیم، عجایب الاجرام، عجایب البلدان و الجبال، اجرام سفلی و اوضاع اجرام علوی، و مسالک و ممالک 2- ترجمۀ تقویم البلدان ابوالفداء   ج) کشاورزی: 1- معرفت فلاحت یا کشاورزی‌نامه یا فن کشت و زراعت و ارشاد الزراعه   د) منطق: 1- شرح آداب المناظره یا حا آداب العضدی   هـ) علوم قرآنی و ادعیه: 1- شرح الدرّ النظیم فی خواص القرآن الکریم 2- قواعدالدعاء 3- ادعیۀ قرآنی، یا ادعیۀ قرآن   و) ریاضی: 1- شرح الشمسیه فی الحساب 2- شرح الفوائد البهائیه فی القواعد الحسابیه   ز) صرف: 1- حاشیه المختصر فی الصرف   ح) فقه: 1- شرح النقایه مختصر الوقایه   ط) طالع بینی: 1- رساله در طالع بینی.   سوم: طبقه‌بندی آثار وی بر حسب نوع تألیف: (تألیفات او، شروح و ترجمه ها و آثار منسوب) الف) آثار تألیفی: 1- تحفۀ حاتمیه، موسوم به رساله در اسطرلاب یا بیست باب در معرفت اسطرلاب، 2- بیست باب در معرفت تقویم تام 3- رساله فی آلات الرصد 4- المختصر فی بیان آلات الرصد 5- ابعاد و اجرام، مساحت سطوح اجسام، بدایع آثار هفت اقلیم، عجایب الاجرام، عجایب البلدان و الجبال، اجرام سفلی و اوضاع اجرام علوی، و مسالک و ممالک 6- معرفت فلاحت یا کشاورزی‌نامه یا فن کشت و زراعت و ارشاد الزراعه   ب) شروح و ترجمه‌ها: 1- الحاشیه علی شرح الملخص 2- شرح بیست باب در معرفت اسطرلاب 3- شرح التذکره النصیریه فی الهیئه 4- شرح زیج جدید سلطانی یا شرح زیج الغ‌بیگ یا شرح مفصل زیج سلطانی 5- شرح المجسطی، یا شرح تحریر المجسطی 6- شرح مختصر الهیئه 7- ترجمۀ تقویم البلدان ابوالفداء 8- شرح آداب المناظره یا حاشیۀ آداب العضدی 9- شرح الدرّ النظیم فی خواص القرآن الکریم 10- شرح الشمسیه فی الحساب 11- شرح الفوائد البهائیه فی القواعد الحسابیه   ج) آثار منسوب: آثاری که در انتساب آنها به بیرجندی باید تردید نمود. مگر اینکه در تحقیقات بعدی بتوان دنبال قراین بیشتری بود: 1- رساله در هیئت 2- رساله در سعد و نحس کواکب 3- فایدۀ نجومی 4- قواعدالدعاء 5- ادعیۀ قرآنی، یا ادعیۀ قرآن 6- حاشیه المختصر فی الصرف 7- شرح النقایه مختصر الوقایه 8- رساله در طالع بینی و البته چندین اثر منسوب دیگر به وی که ذکر آنها با توجه به قراین بسیار ضعیف ضرورتی ندارد.   چهارم: پراکندگی نسخ خطی بیرجندی در کتابخانه‌های مختلف: 1- ابعاد و اجرام، مساحت سطوح اجسام، بدایع آثار هفت اقلیم، عجایب الاجرام، عجایب البلدان و الجبال، اجرام سفلی و اوضاع اجرام علوی، و مسالک و ممالک - دائره‌المعارف بزرگ اسلامی در تهران، ش3/4 و ش 1/82، قرن10 و 976ق. نک: فهرست 1/6. (2نسخه). - آستان قدس رضوی در مشهد، ش5234 و ش5206، 961ق و قرن11، نک: فهرست 8/4-5. (2نسخه). - مجلس سنا، ش1/1463، و ش323، و ش661 992ق. و 1100ق. و 1197ق، نک: فهرست سنا 2/276 و 1/164 و 2/9.(3نسخه) - مجلس شورا، ش1/641 طباطبایی، و ش4918، و ش3/6363، و ش2140 و ش11/621، 1000ق و 1062ق و 1251ق، نک: فهرست 22/344 و 14/144 و 19/418 و 6/112 و 2/376 (4نسخه) - مجموعۀ شخصی خادم حسینی در تبریز، ش7/39، قرن11، نک: دنا 1/106. - کتابخانۀ طبسی در قم، ش2/837، نک: فهرست 1/54. - علامه طباطبایی شیراز، ش2/1054، 1021ق. نک: نسخه پژوهی 3/132. - دانشگاه تهران، ش8426، 1065ق. نک: فهرست 17/133. - میکروفیلم دانشگاه تهران، ش2/1465ف، و 6066ف، و ش 1/3487ف، 1251ق. نک: فیلمها 1/605 و 3/196 و 2/151. - مرعشی قم، ش3333، 1354ق. نک: فهرست 9/111. - لغتنامۀ دهخدا در تهران، ش300، 1104ق. نک: نشریه 3/416. - سپهسالار تهران، ش6/8360، بی تاف نک: فهرست 5/563. و نسخه‌های در پاکستان (فهرست مشترک 1/225 و 10/13)؛ تاجیکستان، دوشنبه (فهرست 1/211)؛ تاشکند (فهرست 8/69)، گنج بخش (فهرست 3/595) و غیره موجود است.   2- تحفۀ حاتمیه، موسوم به رساله در اسطرلاب یا بیست باب در معرفت اسطرلاب تنها اثر بیرجندی است که بسیار پرنسخه بوده و فقط در کتابخانه‌های ایران 144 نسخه از آن معرفی شده و کهن‌ترین نسخه‌های آن متعلق به آستان قدس رضوی است به شماره‌های 14116 و 4118 و 14121 می‌ باشد که کتابت هر سه نسخه سدۀ 10 هجری است(نک: فهرست آستان 18/10-11؛ دنا 1/803-806)   3- بیست باب در معرفت تقویم تام در کتابخانه‌های مختلف ایران از آن تنها 57 نسخه تا به حال شناسایی و معرفی شده است و کهن‌ترین نسخه‌های موجود آن در کتابخانۀ آستان قدس به شماره‌های 5247 و 12856 و 4/5242 می‌باشد. نسخۀ دیگری در کتابخانۀ ملک (ش14/688) موجود است که کتابت آن به قرن 10 می‌رسد و نسخۀ کتابخانۀ ملی (ش1/2633) و مجلس شورا (ش16094) نیز از قدمت قابل توجهی برخوردارند. نسخۀ دیگری در شیخ حیدرعلی در مشهد موجود است که 954ق. تاریخ کتابتش می‌باشد. (نک: دنا 2/595-597)   4- ترجمۀ تقویم البلدان ابوالفداء تنها 2 نسخه در فهارس کتابخانه‌های ایران از آن شناسایی و معرفی شده که به قرار زیر است: - دانشگاه تهران، ش 1762، قرن12، نک: فهرست 8/290. - آستان قدس، ش5532، بی تا، فهرست 8/464. بلوشه (1/388) و اته 2246-2247 از نسخه‌های خارج از ایران آن گزارش داده‌اند.   5- رساله در هیئت به قول آقای ناجی نصرآبادی (آینۀ پژوهش، س9، ش2، خرداد-تیر 1377، ص44) نسخۀ موجود در آستان قدس که با مؤلفی ناشناخته معرفی شده، از بیرجندی است.   6- معرفت فلاحت یا کشاورزی‌نامه یا فن کشت و زراعت و ارشاد الزراعه - سپهسالار، ش13/2925، 929ق، نک: مقدمۀ افشار بر این کتاب، ص23. - مجموعۀ شخصی نصیری که از میرزا معتمدالدوله به صدرالافاضل رسیده و مرحوم افشار از نوۀ وی، فخرالدین نصیری امینی، گرفته، 1219ق. نک: همان. - نسخۀ مجلس شورا، ش2804، 1004ق. نک: همان. - لاهور، مجموعۀ محمود شیرانی (دانشمند لاهوری)، در کتابخانۀ پنجاب، ش4413، 1259ق. نک: همان. - ملک، ش3/1503، 1293ق. نک: فهرست 5/277.   7- شرح بیست باب در معرفت اسطرلاب نسخۀ خط مؤلف این اثر در کتابخانۀ مرعشی (فهرست 27/81) در قم موجود است. نسخه‌های دیگری از آن در: آستان قدس (فهرست الفبایی 94) و دانشگاه تهران (نسخه‌های فارسی منزوی 1/312) و سپهسالار (ش6/2013، فهرست 5/127)؛ بمبئی رهاتسک 7 (همراه شرح ملامظفر)، تاجیکستان، فارسی 2/837 و 1/471؛ تاجیکستان خطی 108؛ ترکیه، کتابخانه‌ها 81؛ همدرد در هند 149؛ مشترک پاکستان 1/305؛ بانکیپور 4/167 ش1045 و... موجود است.   8- شرح زیج جدید سلطانی یا شرح زیج الغ‌بیگ یا شرح مفصل زیج سلطانی نسخه‌ای به خط مؤلف از آن در گنجینۀ خطوط نصیری امینی به عنوان نمونۀ خط بیرجندی معرفی شده است که از مجموعۀ شخصی ایشان بوده است. علاوه بر آن بالغ بر 49 نسخه از آن در کتابخانه‌های مختلف ایران شناسایی و معرفی شده است که کهن‌ترین نسخ آن در کتابخانه‌های سپهسالار (ش680) و آستان قدس (ش12035 و 12289 و 14021 و 14020) و وزیری یزد (ش1/321) می‌باشد که همه تاریخ کتابت قرن 10 را دارند.(نک: دنا 6/765-766) و نسخه‌هایی در پاکستان (فهرست مشترک 1/274) و بادلیان (5/929 ش1520) و تاشکند (1/515) و دانشگاه لاهور (آذر 18) و مرآت العلوم (1/152 دو نسخه) و بانکیپور (11/1042) و غیره موجود است.   9- رساله فی صنعه آلات الرصد نسخۀ به خط بيرجندي در کتابخانۀ آیت الله مرعشی در قم (فهرست27/81) که اوّل با از مؤلفی ناشناس معرفی شده، و سپس در دستنویسهای بیرجندی در کتابخانۀ مرعشی (ص35) آن را منسوب به بیرجندی دانسته‌اند. نسخۀ دیگری از آن در کتابخانۀ آیت الله خویی در مشهد (فهرست 78) و عکسی آن در مرکز احیاء (فهرست عکسی 4/344-345) معرفی شده که باز از مؤلفی ناشناخته دانسته شده است. به هر حال جای تردیدها هنوز دربارۀ این اثر باقی است تا تحقیقات بعدی نظریه رد یا انتساب این اثر را به اثبات برساند.   10- شرح آداب المناظره یا حاشیۀ آداب العضدی تا به حال 5 نسخه در ایران از آن شناسایی شده است: - آستان قدس، ش1175، 932ق. نک: فهرست 4/382. - دانشگاه تهران، ش3/3617ف، 969ق. فیلمها 2/199. - دانشگاه تهران، ش3/9216، بی تا، فهرست17/322. - کتابخانۀ مولوی در مشهد، ش1/451، بی تا، نک: نشریه 5/63. - مجلس شورا، ش1/10361، بی تا، نک: فهرست 32/343.   11- شرح التذکره النصیریه فی الهیئه در کتابخانه‌های ایران 36 نسخه از آن تا به حال معرفی شده و کهن‌ترین نسخ آن متعلق به کتابخانه‌های ملک (ش3385) و گوهرشاد مشهد (ش325) و مجلس شورا (ش1473 و 190 و 3729) و ثقه‌الاسلام تبریز (بی شماره، در: نشریه 7/535) می‌باشد که تاریخ کتابت همه قرن 10 می‌باشد.(نک: دنا 6/532-533)   12- شرح الدرّ النظیم فی خواص القرآن الکریم در کتابخانه‌های ایران 44 نسخه از آن تا به حال معرفی شده که کهن‌ترین آنها نسخ خطی متعلق به کتابخانه‌های مولوی در مشهد (ش 175 و 176، دو نسخه، در: نشریه5/26-27) می‌باشد. (نک: دنا 4/1107-1108)   13- شرح الشمسیه فی الحساب بالغ بر 13 نسخه از آن تا به حال در کتابخانه‌های ایران شناسایی و معرفی گردیده که از جمله می توان به نسخۀ کتابخانۀ مرعشی (ش10708) کتابت 901ق. و نسخۀ کتابخانۀ مروی (ش1/868) کتابت 961ق. کهن‌ترین نسخ موجود از آن محسوب می‌شوند.(نک: دنا 6/806)   14- شرح المجسطی، یا شرح تحریر المجسطی تنها 4 نسخه از آن در کتابخانه‌های ایران موجود است (دنا 6/529) که عبارتند از: - ملی تهران، ش1654، به خط مؤلف، در سال 921ق. نک: فهرست 10/234. - دانشگاه اصفهان، ش214، قرن11، نک: فهرست 1/165. - مجلس سنا، ش56، قرن11، نک: فهرست سنا 1/29. - علامه طباطبایی قم، بدون شماره، بی تا، نک: تراثنا، س2، ش3، ص154.   15- شرح مختصر الهیئه شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه‌ای از آن را در کتابخانۀ مجلس دیده و گزارش نموده که ناقص است.(نک: الذریعه 14/61) نسخۀ دیگری در دانشگاه کمبریج به شمارۀ add3589 موجود است (نک: فهرست کمبریج، براون، 262؛ دانشنامۀ جهان اسلام 5/153)   16- المختصر فی بیان آلات الرصد تنها نسخۀ آن در کتابخانۀ آصفیه در هند نگهداری می‌شود.(نک: فهرست اصفیه، علی خان بهادر، 1/656)   17- الحاشیه علی شرح الملخص یکی دیگر از اثار پرنسخه از بیرجندی است که تنها در ایران 100 نسخه از آن تا به حال شناسایی شده است.(نک: دنا 4/292-295) کهن‌ترین نسخ خطی آن در کتابخانۀ مجلس شورا (ش2/6385) و مسجد اعظم قم (ش2633) و مرعشی (ش2/3362) و دانشگاه تهران ()ش7106) و ملی (ش3952) و آستان قدس (ش6648) می‌باشد.(نک: دنا 4/292)   18- رساله در سعد و نحس کواکب نسخه‌ای بدین عنوان در فهرست کتابخانۀ ارگان اراک معرفی شده (ش3/2122) است. (نک: فهرست 2/278)   19- فایدۀ نجومی ظاهراً فایده‌ای منقول از یکی از آثار مفصل بیرجندی است که ضمن یک مجموعه یادداشت شده و آن مجموعه متعلق به کتابخانۀ الهیات مشهد به شمارۀ 7/453 است.(نک: فهرست 1/496)   20- قواعدالدعاء نسخۀ وزیری یزد (ش1/3272) بدین عنوان از بیرجندی دانسته شده است.(نک: فهرست 5/1595)   21- ادعیۀ قرآنی، یا ادعیۀ قرآن نسخه‌ای در کتابخانۀ آستان قدس (ش10512) موجود است که بدین عنوان از بیرجندی دانسته شده است.(نک: فهرست الفبایی 33)   22- حاشیه المختصر فی الصرف نسخه‌ای در کتابخانۀ آستان حضرت معصومه (ش355) است که از بیرجندی دانسته‌اند.(نک: فهرست 1/222)   23- شرح النقایه مختصر الوقایه اگرچه در انتسابش به بیرجندی دلایل متقن وجود ندارد و از بیرجندی دیگری دانسته شده، به هر حال در ایران سه نسخه از آن موجود است: آستان قدس (ش10350) و مجلس (ش15522) و معصومیۀ قم (ش102).   24- رساله در طالع بینی بر اساس نسخه‌ای که در کتابخانۀ ملی از او دانسته شده (ش15669) به وی نسبت داده‌اند.(نک: دنا 7/271)   پنجم: آثار موجود از بیرجندی به خط خود وی: از آثار فوق آنچه به خط مؤلف تا به حال شناسایی شده و به دست ما رسیده، به قرار زیر است: 1- شرح بیست باب در اسطرلاب: نسخۀ خط مؤلف این اثر در کتابخانۀ مرعشی (فهرست مرعشی 27/81؛ فهرست نسخ خطی بیرجندی در کتابخانۀ مرعشی 27) در قم موجود است. 2- صنعه آلات الرصد: نسخۀ خط بيرجندي (البته تأليف منسوب به اوست) از این اثر در کتابخانۀ مرعشی (فهرست 27/81؛ فهرست نسخ خطی بیرجندی در کتابخانۀ مرعشی 35) در قم موجود است. 3- شرح تحریر المجسطی: کتابخانۀ ملی تهران، ش1654، در سال 921ق. نک: فهرست 10/234. 4- شرح زیج الغ بیگ: نسخه‌ای به خط مؤلف از آن در گنجینۀ خطوط نصیری امینی به عنوان نمونۀ خط بیرجندی معرفی شده که ظاهراً از مجموعۀ شخصی ایشان بوده است.   انتشار آثار بيرجندي   بي‌گمان بیرجندی دانشمندی است که به نسبت دیگر دانشمندان ایرانی حوزه ستاره‌شناسی علوم دوره اسلامی، پژوهشهای بیشتری درباره‌اش انجام شده و تعداد بیشتری از آثار او (اعم از حوزه ستاره‌شناسی و دیگر حوزه‌ها) به چاپ رسیده است. در اینجا، فهرستی برخي از آثار چاپ شده بیرجندی را یاد می‌کنیم: 1- ابعاد و اجرام، به تصحیح محسن ناجی نصرآبادی، بیرجند، 1380 خورشیدی. (این کتاب به مناسبت گردهمایی بین‌الملی که در سال 1380 خورشیدی در شهر بیرجند برگزار شد به کوشش استاد ناجی نصرآبادی به چاپ رسید). 2- معرفت فلاحت (دوازده باب در کشاورزی) به کوشش مرحوم ایرج افشار در سال 1387 خورشیدی در تهران به چاپ رسیده است. 3- شرح عبدالعلی بیرجندی بر فصل یازدهم تذکره طوسی، ترجمه فارسی از غلامرضا تهامی و محمود رفیعی، تهران 1388 خورشیدی. این کتاب از روی چاپی که در سال 2002 میلادی/ 1381 خورشیدی در لیدن هلند انجام شد به فارسی ترجمه شده است. عنوان اصلی اثر چنین است: Arabic Astronomy in Sanskrit: Al-Birjandi on Tadhkrira II, chapter 11 and its Sanskrit translation, ed. Comm and tr, by T. Kusuba and D. Pingree Leiden, 2002, 4- خواص‌السّور و الآیات (شرح الدر النظیم فی خواص القرآن العظیم). تصحیح علی چلونگر، آباده، 1389 خورشیدی. 5- معرفت تقویم. تصحیح الهام ملک‌زاده و زهرا علیزاده بیرجندی، بیرجند 1391 خورشیدی. 6- کتاب جالب فهرست نسخه‌های خطی آثار علامه عبدالعلی بیرجندی اخترشناسی برجسته ایرانی در گنجینه جهانی مخطوطات اسلامی کتابخانه بزرگ حضرت آیت‌الله مرعشی نجفی که از سوی این کتابخانه و در سال 1381 خورشیدی منتشر شده و همانگونه که از نامش پیداست به معرفی آثار بیرجندی در این کتابخانه گرانقدر می‌پردازد. 7- همچنين کتاب مجموعه مقالات همایش بین‌الملی بزرگداشت عبدالعلی بیرجندی (به انضمام مقالاتی دیگر در معرفی آثار او) که به هزینه و کوشش دکتر محمود رفیعی در سال 1385 خورشیدی در تهران منتشر شد و روی‌هم رفته 23 مقاله درباره بیرجندی و آثار او در آن گرد آمده است. 8و9- انتشار دو كتاب به خط بيرجندي با عناوين شرح بيست باب خواجه نصير از خود بيرجندي و صنعه آلات الرصد منسوب به او، كه هر دو نسخه در كتابخانة آيت الله مرعشي نجفي در قم نگهداري مي‌شوند، به مناسبت فرارسیدن پانصدمین سال درگذشت عبدالعلی بیرجندی و برگزاري همايش بيرجندي در پاريس، با مقدمه و كوشش فريد قاسملو و يوسف بيگ‌باباپور در سال 1391 شمسي از طرف مجمع ذخائر اسلامي در قم به صورت رنگي منتشر شده است. يوسف بيگ‌باباپور  

موسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران و مك گيل دكتر مهدي محقق

چهل و هشت سال با دانشگاه مك‌گيل

در احياي ميراث تاريخ علوم دورة اسلامي

(گزارشي از انتشار متون و آثار مرتبط در حوزه‌هاي مختلف از تاريخ علوم، در موسسة

مطالعات اسلامي، با نگاهي به تاريخچة مؤسسه از بدو تأسيس)

 

 

دكتر مهدي محقق

(رئيس موسسة مطالعات اسلامي دانشگاه تهران و مك‌گيل كانادا)

 

درآمد:

مردي نيكوكار و خيرخواه و دانش‌دوست اسكاتلندي مقيم كانادا به نام جيمز مك‌گيل[1] در هشتم ژانويه 1811 ميلادي يعني دو سال پيش از مرگش وصيّت كرد كه زميني به مساحت چهل و شش هكتار با خانه‌هاي اطراف آن از دارائي او واقع در شهر مونترال اختصاص به مؤسّسه‌اي يابد كه در آن با فعّاليّت‌هاي آموزشي و پژوهشي در پيشرفت علوم و فنوني كه آن جامعة نوخانه را ترقّي بخشد، گام برداشته شود. اين مؤسّسه كه با تكامل تدريجي خود بعدها به دانشگاه مك‌گيل معروف گشت، يكي از چند دانشگاه مهم امريكاي شمالي به شمار مي‌رود. بخش تحصيلات تكميلي اين دانشگاه كه اختصاص به دوره‌هاي مختلف فوق‌ليسانس و دكتري دارد، به نام دانشكدة مطالعات و تحقيقات عالي خوانده مي‌شود كه يكي از شعبه‌هاي آن، بخش مؤسّسة مطالعات اسلامي است كه در سال 1952 ميلادي با كوشش پروفسور ويلفرد كانتول اسميث[2] تأسيس شده است. دانشجويان اين مؤسّسه موظّفند كه در گرايش‌هاي چهارگانه:  

1) تاريخ اسلام 2) سازمان‌ها و نهادهاي اسلامي 3) انديشة اسلامي(فلسفه و منطق و كلام و عرفان) 4) اسلام در دوره‌هاي جديد كشورهاي اسلامي به تحصيل بپردازند و با تحرير رساله‌اي تحقيقي به اخذ درجة فوق ليسانس یا دكتري نائل آيند. در اين مؤسّسه، استاداني از كشورهاي غربي و همچنين از كشورهاي اسلامي به تدريس پرداخته و نيز دانشجوياني از اقطار مختلف عالم خاصّه كشورهاي اسلامي از اين مؤسّسه فارغ‌التّحصيل شده اند كه تعداد آنان بالغ بر بيش از پانصد تن مي‌شود كه هم‌اكنون در دانشگاههاي مختلف جهان مشغول تدريس مباحث مختلف فرهنگ و تمدّن و علوم اسلامي هستند.

نویسندة این گفتار(= مهدي محقّق) به مناسبت سابقة دو سال تدريس كه در سال‌هاي 1340 تا 1342 در دانشكدة مطالعات شرقي و افريقائي دانشگاه لندن(SOAS) داشت، در سال 1344 از طرف دانشگاه تهران براي تدريس زبان و ادب فارسي به آن مؤسّسه اعزام گشت و در طيّ سه سال اقامت خود در كانادا موفّق شد كه توجّه استادان و دانشجويان مؤسّسه را به فلسفه و كلام و عرفان و اصول فقه شيعي كه تا آن وقت در آن ديار ناشناخته مانده بود، جلب كند و خود به تدريس اين علوم بپردازد و با همكاري پروفسور توشي‌هيكو ايزوتسو[3] نشر مجموعه‌ای از متون فلسفي و كلامي و عرفاني را تحت عنوان «سلسلة دانش ايراني» پايه‌ريزي كند و سپس اين همكاري علمي را به تهران منتقل سازد. پروفسور چارلزآدامز[4] رئيس مؤسّسة مطالعات اسلامي جهت تمركز اين فعّاليّت‌هاي مشترك، توانست موافقت هيأت امناي دانشگاه مك‌گيل را براي تأسيس شعبه‌اي از مؤسّسه در تهران اخذ كند و سپس با موافقت وزارت امور خارجة ايران و وزارت علوم و آموزش عالي اين شعبه در تاريخ 14 دي‌ماه 1347 / 4 ژانويه 1969 طي مراسمي با سخنراني آقايان: پروفسور فضل‌الله رضا رئيس دانشگاه تهران، دكتر عبدالله فريار معاون وزارت علوم و آموزش عالي و دكتر سيّد حسين نصر رئيس دانشكدة ادبيّات و علوم انساني از طرف ايران، و آقايان: جناب كريستوفر ابرتز[5] سفير كشور كانادا در ايران، پروفسور استانلي فراست[6] رئيس دانشكدة مطالعات و تحقيقات عالي دانشگاه مك‌گيل و پروفسور چارلز آدامز رئيس مؤسّسة مطالعات اسلامي آن دانشگاه از طرف كانادا در تالار فردوسي دانشكدة ادبيّات دانشگاه تهران افتتاح گرديد. در اين مراسم نگارنده(= مهدي محقّق) كه معاونت آموزشی و پژوهشی ِ دانشكدة ادبيّات و علوم انساني دانشگاه تهران را عهده‌دار بود و از طرف دانشگاه مك‌گيل به عنوان وابستة تحقيقاتي آن دانشگاه مديريّت تامّ‌الاختيار شعبة تهران را پذيرفته بود طرح تفصيلي اين فعّاليّت مشترك و دورنمائي از آيندة آن را به سمع حضّار رسانيد.

مؤسّسة تهران سپس فعّاليّت خود را در بنائي كهن واقع در خيابان خارك شمارة 75 آغاز كرد و آقايان پروفسور ايزوتسو استاد فلسفة اسلامي و دكتر هرمان لندلت[7] استاد تصوّف اسلامي در پايه‌ريزي و شكل‌گيري آن، او را ياري كردند. هزينة اين مؤسّسه از سال 1347 تا سال 1350 از طرف دانشگاه مك‌گيل تأمين مي‌شد و سپس در اين سال به جهت مضيقه‌هائي كه براي آن دانشگاه در نتيجة اختلاف فرانسوي‌زبان‌ها و انگليسي‌زبان‌ها در ايالت كبك[8] فراهم آمده بود، كمك آن دانشگاه قطع گرديد و مؤسّسه در آستانة تعطيلی و انحلال قرار گرفت. دكتر سيّد حسين نصر رئيس دانشكدة ادبيّات و علوم انساني وقت، طيّ نامه‌اي به رئيس دانشگاه تهران با تأكيد بر اينكه «اين مؤسّسه يكي از مهمترين مراكز موجود از براي معرّفي فلسفة اسلامي مخصوصاً فلسفة مخصوص ايران در قرون اخير است» درخواست كرد كه دانشگاه تهران سالانه صد‌و‌پنجاه‌هزار تومان كه معادل بيست‌هزار دلار آن زمان بود، به مؤسّسه كمك كند و در برابر، نام دانشگاه تهران همپايه با نام دانشگاه مك‌گيل در انتشارات و مكاتبات قرار گيرد و نيز مؤسّسه استادان و دانشجويان دانشگاه تهران را در فعّاليّت‌هاي علمي خود شركت دهد. مؤسّسه ناچار براي صرفه‌جوئي جاي خود را به آپارتماني نود متري در چهار‌راه اميراكرم، خيابان لبّافي‌نژاد، شمارة 36، طبقة اوّل تغيير داد و با دشواري‌ها و سختي‌ها كوشيد كه كوشش‌هاي علمي را ادامه دهد و نتيجة آن را به صورت كتاب منتشر سازد. علي‌رغم قطع‌شدن رابطة مادّي، رابطة علمي با دانشگاه مك‌گيل و اعضاي علمي آن ادامه يافت و نگارنده طيّ سالهاي 1357-1355 و سال تحصيلي 61-1360 و نيز از سال 1365 تا 1369 و آخرينبار در سال 1377 يك نيم‌سال در آن دانشگاه به تدريس پرداخت و نيز مجموعة ديگري را تحت عنوان «تاريخ علوم در اسلام» ويژة آثار پزشكي و دامپزشكي و كشاورزي كه به وسيلة دانشمندان ايراني تأليف گشته بود، بنيان نهاد و در طيّ اين دوره مؤسّسه از حمايت‌هاي معنوي پروفسوردونالد ليتل[9] مدير وقت مؤسّسه كه تأسيس مجموعة «ميراث علمي شيعه» با همّت ايشان و پروفسور هرمان لندلت صورت گرفت، برخوردار بوده است. اين مجموعه اختصاص به ترجمة متون مهمّ شيعي به زبان انگليسي دارد و تاكنون ترجمة بخش اوامر و نواهي از معالم‌الاصول حسن‌بن‌شهيد ثاني در اصول فقه شيعه و معتقدالاماميّه منسوب به ابن‌زهرة حلبي در كلام شيعه انجام يافته است[10]. دانشگاه تهران از سال 1358 كمك خود را طيّ قراردادي به سالي چهارصدوپنجاه هزار تومان در سال افزايش داد ولي اين مبلغ تكافؤ هزينه‌هاي علمي و اداري مؤسّسه را نمي‌كرد و به جهت عدم توانائي بر افزودن مالالاجارة آپارتمان نود متري محل مؤسّسه، به حكم دادگاه درهای آن شكسته و اسباب و اثاثيه‌اش بيرون ريخته شد و مؤسّسه براي بار دوم در شرف تعطيلي و انحلال قرار گرفت. آقاي دكتر علي‌اكبر موسوي موحّدي كه به معاونت پژوهشي دانشگاه تهران منصوب گشت، در سال 1374 آپارتمان مناسب و وسيعي را در خيابان انقلاب، شمارة 1076، طبقة 7(ساختمان رشد) در اختيار مؤسّسه قرار داد و كمك دانشگاه را نيز به يك‌ميليون تومان در سال رسانيد و كمك‌هاي مقطعي ديگري را هم براي خريد لوازم كتابخانه و وسائل و ابزارهاي علمي بر آن افزود و حيات تازه‌اي به مؤسّسه بخشيد.

نگارنده براي جبران كاستي‌ها جهت تأمين منابع مالي براي امور اداري و انتشاراتي مؤسّسه و ابقاء آن، در طيّ سال‌هاي 1370تا 1375 سه ماه در سال در مؤسّسة بين‌المللي انديشه و تمدّن اسلامي مالزي به تدريس پرداخت و توانست با كمك مادّي و حمايت معنوي پروفسور سيّد محمّد نقيب‌العطّاس مدير آن مؤسّسه مجموعه‌اي را به نام «انديشة اسلامي» بنيان نهد و از اين جهت نشانة آن مؤسّسه در دوازده كتاب از سلسلة انتشارات ما مشاهده مي‌شود و اين موجب شد كه فعّاليّت مؤسّسه تهران گسسته و منقطع نگردد.

با تفاصيل يادشده نشان داده شد كه با وجود مضايق و دشواري‌ها، بیش از چهل‌سال اين حركت با حول و قوّت الهي ادامه يافته و مؤسّسه نه تنها متجاوز از قريب یک‌صد مجلّد از نفيس‌ترين و ارزنده‌ترين آثار دانشمندان اسلامي ايراني به‌ويژه بزرگان شيعه را كه بيشتر همراه با ترجمه و يا مقدّمه به يكي از زبان‌هاي خارجي بوده، به جهان علم عرضه داشته و در طيّ آن از معروف‌ترين دانشمندان خارجي و داخلي استفاده كرده است، بلكه كتابخانه‌اي مجهّز به مهمترين مراجع و مآخذ در زمينه‌هاي مختلف علوم و معارف اسلامي فراهم آورده است كه علماي حوزه و استادان دانشگاه‌ها و طلّاب و دانشجويان از آن استفاده مي‌كنند و نيز خدمات علمي خود را در اختيار مراكز علمي خارجي و داخلي قرار مي‌دهد و تاكنون مراكز علمي مهم كشور از نظام امانت‌دهي كتابخانة مؤسّسه استفاده كرده‌اند از جمله: 

 1)كتابخانة مركزي دانشگاه تهران 2)بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي 3)دانشگاه علوم پزشكي ايران 4)بنياد دائرة‌المعارف اسلامي 5)دانشگاه امام صادق(ع) 6)دانشگاه تربيت مدرّس 7)مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي 8)مركز نشر دانشگاهي 9)مؤسّسة امام صادق(ع) قم 10)فرهنگستان علوم پزشكي ايران 11)دانشگاه آزاد اسلامي ـ واحد كرج 12)انجمن حكمت و فلسفة ايران 13)فرهنگستان زبان و ادب فارسي 14)دفتر نشر ميراث مكتوب 15)دانشگاه آزاد اسلامي ـ واحد رودهن.

گذشته از اين بسياري از استادان و دانشجويان كه از خارج براي تحقيق و پژوهش به ايران مي‌آمدند، از موادّ علمي كتابخانه اعمّ از كتاب‌هاي چاپي و خطّي و نسخه‌هاي عكسي و ميكروفيلم استفاده كرده‌اند، هر چند كه مؤسّسه به جهت عدم امكانات مالي نتوانسته است فهرستي براي آن مواد تهيه كند و يا كتابداري را استخدام نمايد كه براي تمام روز خدمت‌دهي به مراجعان را عهده‌دار شود.

مؤسّسة تهران از بدو تأسيس خود، مجالس تدريس و سخنراني و همايشهاي علمي فراواني برگزار كرده كه در آن، دانشمندان خارجي حضور فعّال داشته‌اند از جمله پروفسور ريچارد والزر نويسندة مقالة «اخلاق» و «افلاطون» در دائرة المعارف اسلام به مدّت شش‌هفته به تدريس كتاب آراء اهل‌المدينة الفاضلة فارابي پرداخته است؛ و نيز دكتر عبدالرّحمن بدوي سخنراني‌هایی دربارة كتاب افلاطون في الاسلام ايراد كرد و پذيرفت كه اين عنوان مناسب‌تر است از عناوين ارسطو عندالعرب و افلوطين عندالعرب و الافلاطونیّة المحدّثة عند العرب كه پيش از آن براي سه كتاب ديگر خود نهاده بود، و همچنين پروفسور مونتگمري وات دربارة دو كتاب خود محمّد در مكّه و محمّد در مدينه سخنراني ايراد كرد، و پروفسور لوي گارده نويسندة مقالة «علم كلام» و «اشعري» در دائرة المعارف اسلام، دربارة مقايسة اسلام و مسيحيّت در پاره‌اي از مسائل كلامي، و پروفسور خليل جر دربارة سهم ايرانيان در تحوّل منطق اسلامي، و پروفسور اي. وسلز دربارة بررسي شرح حال­هاي جديد از پيغمبر اكرم(ص)، و پروفسور كليبانسكي دربارة ترجمه­هاي لاتيني فلسفه و علوم اسلامي، و پروفسور چارلز آدامز دربارة پيشرفت­هاي اخير غرب در تحقيقات اسلامي، و پروفسور معن زياده درباره دائرة المعارف فلسفي كه در دست تهيه داشت و بعدها در بیروت چاپ شد، در مؤسّسه سخنراني كردند.

مؤسّسة تهران در سال 1378 به مناسبت سي‌امين سال تأسيس خود، همايش دوروزه‌ای در تالار علاّمه اميني دانشگاه تهران برگزار كرد كه در آن از استادان ايراني، دكتر رضا داوري اردكاني و دكتر نصرالله پورجوادي و دكتر حسن تاج‌بخش و دكتر سيّد علي موسوي بهبهاني هر يك دربارة اهميّت ميراث علمي و فرهنگي و فلسفي دانشمندان مسلمان ايراني سخنراني كردند و از استادان خارجي، پروفسور ويلفرد مادلونگ و پروفسور ويليام چيتيك و پروفسور دوگلاس كريم‌كرو و پروفسور ژان ميشو دربارة ارزش فعّاليّت‌هاي مؤسّسه و نقش مؤسّسه در معرّفي علوم و تمدّن و فرهنگ اسلامي ايراني در سطح جهاني به تفصيل بحث كردند.

در اردي‌بهشت ماه 1381 طرح همايش بين المللي قرطبه و اصفهان را كه ساليان قبل اين‌جانب و پروفسور هرمان لندلت و پروفسور عليرضا عرفه در پاريس و استراسبورگ ريخته بوديم، با همكاري انجمن آثار و مفاخر فرهنگي به مرحلة اجرا درآمد. در اين همايش كه سي استاد خارجي و سي استاد داخلي شركت كرده بودند‌، اهميّت و ارزش ميراث علوم عقلي اسلامي به ويژه در چند صد سال اخير را مورد بحث و مذاكره قرار دادند. تفصيل اين همايش در مقالة اين‌جانب تحت عنوان ضرورت برگزاري همايش بين المللي قرطبه و اصفهان درآغاز مجموعة انتشارات همایش قرطبه و اصفهان به تفصيل ياد شده است.

علي‌رغم آنكه بودجه خاصّي براي اين همايش در نظر گرفته نشده بود راقم اين سطور موفّق شد كه خود، هزينة همايش و نشر چهل‌جلد كتاب نفیس و ارزنده را که برای نخستین بار منتشر می شد را از منابع مختلف فراهم آورد؛ پيش‌بيني مي‌شود كه شمار اين انتشارات در صورت وجود امکانات مالی به یک‌صدجلد برسد. از آنجا كه مؤسّسة مطالعات اسلامي دانشگاه تهران-‌ دانشگاه مك‌گيل سهم بسزائي در آماده‌سازي انتشارات و منابع مالي همايش قرطبه و اصفهان داشته است و در حقيقت مجموعه‌اي موازي با مجموعة سلسلة دانش ايراني از انتشارات مؤسّسه به شمار مي‌آيد، در همة آن انتشارات، عنوان و نشان دانشگاه تهران همپايه با نام و نشان انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ياد گردیده است.

مؤسّسه از آغاز تأسيس تاكنون كلاس‌هائي به صورت آزاد دائر مي‌كرده كه همگان مي‌توانستند در آن شركت كنند. در چند سال اوّل، دكتر ابوالقاسم گرجي درسي در اصول فقه بر مبناي كتاب كفاية‌الاصول آخوند ملّامحمّد كاظم خراساني ارائه مي‌داد كه پروفسور ايزوتسو و پروفسور لندلت و چند تن ديگر در آن شركت ميكردند و من نيز كتاب التّوحيد ابومنصور ماتريدي سمرقندي و زادالمسافرين ناصرخسرو قبادياني را تدريس ميكردم كه دانشجويان دورة دكتري زبان و ادب فارسي و ساير دوستداران علم و دانش در آن حضور ميیافتند، همچنين در درس شرح باب حادي‌عشر كه به وسيلة اين‌جانب ارائه می‌شد همراه با دانشجويان ایرانی، چندتن از دانشمندان خارجی، از جمله پروفسور جيمز موريس[11] از انگلستان و دكتر يان ريشار[12] از فرانسه شركت مي‌كردند.

در سال‌هائي كه پس از انقلاب دانشگاه‌ها به جهت انقلاب فرهنگي تعطيل شده بود، اين‌جانب درس شرح منظومة سبزواري(بخش امور عامّه و جوهر و عرض) را در محلّ مؤسّسه برقرار كرد كه در آن، بسياري از دوستان فاضل خودم از جمله: بهاءالدّين خرّمشاهي، كامران فاني، عبدالحسين آذرنگ و حسين معصومي همداني و سيروس شميسا درآن شركت مي‌كردند و پس از اتمام شرح منظومه، كتاب مطوّل سعدالدّين تفتازاني تدريس گرديد. سال‌ها بعد همين كتاب مطوّل دوباره تدريس شد كه آقايان: عطاءالله مهاجراني و علي موسوي گرمارودي و محمّد جواد شريعت باقري از شركت‌كنندگان آن بودند. اين درس‌ها همچنين ادامه داشت كه آخرين دورة آن به سال‌های اخیر مي‌رسد كه كتاب تلخیص المفتاح خطیب قزوینی و مقامات حريري در نثر عربی و كتاب الحماسة ابوتّمام و سقط‌الزّند ابوالعلاء معرّی در نظم عربی تدريس شده كه شمار فراواني از دانشجویان و علاقه‌مندان از آن استفاده كردند. گاهی هم جهت تنوّع برخی از دیدارکنندگان خود را به مجلس درس می‌بردم چنانکه روزی پروفسور رضی اللّه انصاری، استاد دانشگاه علیگر هند و مدیر مجلة مطالعات تاریخ پزشکی و علم به جمع ما پیوست و دربارة خانواده‌ای ادیب و شاعر و ریاضی‌دان در قرن هفدهم در هند سخنرانی کرد.

در همان زمان‌هاي پيش از انقلاب، جلسات تصحيح و مقابلة كتاب قبسات ميرداماد در محلّ مؤسّسه انجام مي‌شد كه در آن پروفسور ايزوتسو و من نقش اصلي را داشتيم و آقايان سیّدعلي موسوي بهبهاني و ابراهيم ديباجي نيز شركت داشتند و در بيشتر از اوقات دانشجويان دورة فوق ليسانس و دكتري فلسفه نيز به ما مي‌پيوستند. اين كتاب با مقدّمة همكارم پروفسور ايزوتسو(با ترجمة فارسی از بهاءالدّین خرّمشاهی) و پروفسور فضل‌الرّحمن استاد فلسفة اسلامي دانشگاه شيكاگو(با ترجمة فارسی از کامران فانی) به زبان انگليسي چاپ و منتشر شد و براي نخستينبار نام ميرداماد وارد دائرة‌المعارف‌هاي غربي قرار گرفت چنانكه پيش از آن نام حاج ملّاهادي سبزواري با ترجمة انگليسي كه به وسيلة من و ايزوتسو انجام يافته و در سال 1356 در نيويورك چاپ‌ شده بود، زينت‌بخش كتاب‌هاي تاريخ فلسفة اسلامي در اروپا و امريكا گرديد.

گذشته از اين فعّاليّت‌ها، انجمن استادان زبان و ادب فارسي كه از سال 1350 تاكنون تحت رياست اينجانب فعّاليّت داشته و از سال 1384 تحت نام «انجمن ترويج زبان و ادب فارسي ايران» فعّاليّت‌هاي خود را از سر گرفته است، از امكانات مؤسّسه برخوردار بوده و از اين روي انتشارات آن كه اكنون شمار آن از چهل فزون‌تر شده، تحت نام و نشان دانشگاه تهران و مؤسّسة مطالعات اسلامي دانشگاه مك‌گيل چاپ و منتشر گرديده است.

موسّسه از سال 1387 قرارداد همکاری با قطب علمی حکمی و عرفانی دانشگاه اصفهان برقرار کرده که طیّ آن تاکنون سه جلد کتاب در قالب آن قرارداد، منتشر کرده است.

مديريّت پیشین دانشگاه تهران به ويژه آقاي دكتر علي اكبر موسوي موحّدي كه در سال 1384 براي بار دوم به معاونت پژوهشي دانشگاه منصوب گشتند عنايت فراواني به فعّاليّت‌هاي علمي مؤسّسه همچون سابق نشان دادند. نخست آنكه ميزان كمك دانشگاه به مؤسّسه را از سه‌ميليون تومان در سال به پنج‌ميليون افزايش داده و هزينة الكترونيكي‌كردن معرّفي فعّاليّت‌هاي علمي مؤسّسه را متقبّل شدند و نيز زمينه را براي گسترش فعّاليّت‌هاي علمي و انتشاراتي مؤسّسه در سطح ملّی و بین المللی فراهم آوردند. در اينجا بايد از آقايان دكتر محمّد رحيميان معاون پيشين امور پژوهشي دانشگاه تهران و دكتر احمد پوراحمد مدير كلّ امور پژوهشي آن دانشگاه كه در ابقاء و نگهداشت اين مؤسّسه مرا ياري كردند، سپاسگزاري نمايم. از جهتي ديگر پروفسور روبرت ويزنوفسكي[13] مدير جديد مؤسّسة مطالعات اسلامي در دانشگاه مك‌گيل مونترال در جلسه‌اي كه چندسال پیش با من در تورنتو داشتند، قول دادند كه منابعي براي جبران كاستي‌هاي مادّی مؤسّسة تهران فراهم آورند و در مركز اصلي هم يعني در مونترال مطالعات ايراني و پژوهش‌هاي شيعي را كه مدّتي متوقّف مانده است، گسترش دهند و اين همكاري چهل‌واندساله ميان دانشگاه تهران و دانشگاه مكگيل را به پايه‌اي برسانند كه مؤسّسة تهران يكي از مراكز مهم مطالعات
اسلامي ـ ايراني در خاورميانه گردد.

دكتر محمّدرضا عارف در هنگامي كه رئيس دانشگاه تهران بودند، همراه با معاونان خود از مؤسّسه بازديد به عمل آوردند و فعّاليت­هاي علمي مؤسّسه را تأييد و اعضاي علمي ما را مورد تشويق قرار دادند.

از ميان كانادائيان، كريستوفرا برتز سفير كانادا در ايران عنايت فراواني به مؤسّسة تهران داشت و در مراسم افتتاحيه حضور فعّال خود را ارائه داد، و پس از او جيمز جورج[14] سفير ديگر كانادا در ايران كه خود علاقهمند به عرفان اسلامي بود، از حاميان و مشوّقان فعّاليّت‌هاي مؤسّسه به شمار آمد. همچنين پس از انقلاب ميشل دوسالابري[15] سفير كشور كانادا از مؤسّسه ديدن كرد و در مراسم سي‌امين سال تأسيس مؤسّسه شركت و با اولياي دانشگاه تهران دربارة روابط علمي و فرهنگي ميان دانشگاه تهران و دانشگاه مك‌گيل به مذاكره پرداخت. آقای مک کنین[16]سفیر دیگر کشور کانادا نیز دربازدید از موسسه مراتب قدردانی خود را از فعّالیّت‌های علمی اظهار داشت. در اينجا بايد يادآور شوم كه پروفسور جانستون[17] رئيس اسبق دانشگاه مك‌گيل كه در ديدار رسمي خود از دانشگاه تهران، از مؤسّسة تهران بازديد كردند، تحت تأثير فعّاليّت‌هاي مؤسّسه با وجود مشكلات و موانع قرار گرفت و پس از بازگشت به كانادا نامة محبّت‌آميز و تشويق‌برانگيزي براي من فرستاد.

همچنین اضافه می‌نمايم كه پيش از انقلاب وقتي نخست‌وزير ايالت كبك کانادا، ربرت بوراسا[18] از ايران بازديدي رسمي به عمل آورد، اطلاع پيدا كرد كه چنين مؤسّسه‌اي در تهران وجود دارد و به آقای جیمز جورج، سفير كانادا در ايران گفت هر چند در برنامة رسمي بازديدهای من، نام اين مؤسّسه نيامده امّا شایسته است که از اين مؤسّسه دیدار کنم و از فعّاليّت‌هاي علمي آن اطّلاع یابم. او در ديدار خود فعّاليّت‌هاي علمي مؤسّسه را ستايش كرد و پس از بازگشت به كانادا كارتي براي من فرستاد كه حكايت از رضايت و خشنودي او از اين همكاري‌هاي مفيد علمي مي كرد.

در دوران مدیریت جدید دانشگاه تهران به ریاست دکتر فرهاد رهبر مقرّر گردید جهت پیشرفت امور علمی موسّسه، شورائی تحت عنوان «شورای ارتقای علمی» جهت پیشبرد همکاری‌های علمی میان موسّسه و دانشگاه تشکیل گردد که در آن، معاون پژوهشی و معاون امور بین‌الملل و رئیس سازمان چاپ و انتشارات دانشگاه و مدیر موسّسة مطالعات اسلامی حضور داشته باشند. تاکنون چهار جلسه از این شورا تشکیل گردیده و تصمیمات مفیدی اتّخاذ شده که تفصیل آن در ضمن اسناد موسّسه در همین جزوه مشاهده می‌شود. از مهمترین تصمیمات این شورا، اختصاص محلّی مناسب جهت امور اداری و علمی و کتابخانة موسّسه بود که این امر در نیمسال اوّل 1389 تحقّق یافت و موسّسه به دو آپارتمان متّصل به هم در خیابان قدس، کوچه شاهد، شمارة 8، طبقة ششم منتقل گردید و میزان کمک دانشگاه از پنج‌میلیون تومان به هشت‌میلیون تومان رسید و سپس به دو برابر و نیم افزایش یافت و موسّسه توانست ارتباطات خود را در داخل و خارج بیش از پیش گرداند. دکتر محمدعلی موسوی، معاون امور بین‌الملل دانشگاه در تحوّلات اخیر موسّسه نقش به سزائی داشته است.

با انتخاب این‌جانب به عنوان عضو هیأت امنای دانشگاه اسلامی اسلام‌آباد پاکستان، روابط علمی میان موسّسه و آن دانشگاه برقرار گردید و نیز طیّ قراردادی، همکاری میان آکادمی ابن‌سینا به ریاست پروفسور حکیم ظلّ‌الرّحمن در شهر علیگر هند ارتباط علمی موسّسه با آن نهاد، در زمینة تاریخ پزشکی در اسلام و ایران بیش از پیش گردید.

و همچنین وقتی سازمان یونسکو سفارش تعظیم و تکریم از مولانا جلال‌الدّین بلخی و فردوسی را کرد، موسّسه دو کتاب فاخر برای هریک از این دو منتشر ساخت.

نشر متجاوز از هشتاد مجلّد كتاب بر حسب موضوعات مختلف به ترتيب زير در فهرست انتشارات مؤسّسه ملاحظه مي‌گردد:

فلسفة اسلامي 13، حكمت متعاليه 8، تصوّف و عرفان اسلامي 10، مجموعههاي مقالات در زمينه‌هاي مختلف علوم اسلامي 10، پزشكي در جهان اسلام 17، كلام و عقائد اسلامي(شيعي امامي) 4، كلام و عقائد اسلامي(اهل سنّت) 2، كلام و عقائد اسلامي(اسماعيلي) 2، فلسفة تطبيقي 2، اسلام و نوگرائي 2، اخلاق فلسفي 2، منطق 2، اصول فقه2، علم‌الحدیث1، كشاورزي در جهان اسلام 1، دامپزشكي در جهان اسلام 1، فهرست نسخه‌هاي خطّي 1، فهرست کتاب‌های چاپی 1، مجموعة يادداشت‌ها1.

با افزودن مجموعة انتشارات همایش قرطبه و اصفهان و مجموعة زبان و ادب فارسی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی، محصولات علمی موسسه افزون از یک‌صدوشصت جلد می‌شود.

یکی از ثمرات وجودی موسّسه در تهران و محصولات علمی آن، این بود که دانشگاه مک‌گیل در کانادا، تحصیلات حوزوی حوزة علمیة قم را به رسمیّت شناخت و در دهة پیشین، شماری از طلاّب موسّسة باقرالعلوم قم موفّق به اخذ درجة دکتری از موسّسة مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل در کانادا شدند که اکنون جزو هیأت علمی دانشگاه‌های مختلف درکشور هستند.

آثار انتشاریافته در موسّسه به ویژه آن‌ها که به زبان عربی بود به کشورهای دیگر راه یافت و این، موجب شد که من به عضویّت نهادهای علمی و فرهنگستان‌های مختلف جهان درآیم از جمله:

1) فرهنگستان زبان عرب مصر به پیشنهاد دکتر ابراهیم مدکور، رئیس مجمع اللّغة العربیّة

2) فرهنگستان زبان عرب دمشق به پیشنهاد دکتر حسنی سبح، رئیس مجمع اللّغة العربیّة

3) فرهنگستان علوم اسلامی اردن به پیشنهاد امیرحسن، ولیعهد وقت آن کشور، رئیس المجمع العلمی الملکی لبحوث الحضارة الاسلامیة

4) مجمع علوم اسلامی هند به پیشنهاد دکتر مختار احمد، رئیس آن مجمع

5) و نیز وقتی امیر کویت می‌خواست جایزة صدهزار دلاری به بهترین کتاب در تاریخ پزشکی اسلامی اعطا کند، مرا به عنوان یکی از داوران سه‌گانه به آن کشور دعوت کرد.

6) رئیس آکادمی ابن‌سینا در دانشگاه علیگر هند مرا به عنوان معاون آن آکادمی برگزید و کتاب النّبض جالینوس(متن عربی با ترجمة اردو) را به نام من مصدّر ساخت.

7) دانشگاه بین‌المللی اسلامی در اسلام‌آباد پاکستان مرا به عنوان عضو هیأت امنای آن دانشگاه انتخاب و در مسائل آموزشی و پژوهشی به صورت مکاتبه با من در ارتباط بوده است.

سخن پاياني آنكه نگارنده چهل‌واند سال از بهترين ايّام زندگي خود را صرف اداره و ابقاء اين مؤسّسه و احياء ميراث علمي اسلامي ايراني كرده، و در اين جريان انواع و اقسام شدائد و سختي‌ها و مضايق و تنگنائي‌ها را متحمّل گرديده، واز تشنيع و آزار جاهلاني كه در كسوت اهل علم در محيط دانشگاهي در صدد حذف او و قطع اين حركت علمي بوده اند نهراسيده و اين بار گران را يك تنه بر دوش كشيده است كه:

وَحِيدٌ مِنِ الخُلّانِ فِي كُلِّ بلْدَةٍ            إذَا عَظُمَ المَطْلُوبُ قَلَّ المُسَاعِدُ

ناگفته نماند که در سال‌های اخیر برخی از دانش‌دوستان که تنهائی مرا در این میدان پهناور دیدند و با فراست خود پی به ارزش فعّالیت‌های علمی او و محصولات علمی موسّسه بردند، به یاری من شتافتند و در هزینة نشر برخی از کتاب‌ها، کلاً یا جزءً، مساعدت خود را به موسّسه ارزانی داشتند که به مصداق: مَن لَم‌یَشکُرِ المَخلوقَ لَم‌یَشکُرِ الخالق باید نام آنان را در این‌جا یاد کنم:

1)     صادق عظیمی، فرهنگ بیست‌هزار مثل و حکمت و اصطلاح

2)     نوش‌آفرین انصاری، رحمت و غضب الهی در مثنوی معنوی(از ثلث مادر خود، مرحومه فاطمه مسعود انصاری)

3)     مهردخت‌بانو همائی، مثنوی معنوی با حواشی و تعلیقات پدر خود، مرحوم استاد جلال‌الدّین همائی

4)     محمد موقّتیان، مقدّمة الادب زمخشری(فرهنگ لغات عربی به فارسی با فهرست الفبائی عربی - لاتین)

5)     الله‌کریم افشارپور، فرهنگ لغات ناصرخسرو(ج2) و شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو(ج2)

6)     محمدهادی موذّن از طرف شهرداری تهران، کامل‌الصّناعة الطّبیة و شاهنامة فردوسی

7)     محمدعلی منصوری، غزل‌های شمس و غزل‌های حافظ و رباعی‌های خیام

8)     پیروز رفیعیان، دستور زبان فارسی، شاهنامة فردوسی

9)     هما رفیعیان، غزل‌های سعدی، شاهنامة فردوسی

10) فریدون طوسی، فرهنگ لغات فارسی(ج1و2)، ذیلی بر برهان قاطع و شاهنامة فردوسی

11) خسرو فصیحی، کلیات دیوان شوریده شیرازی(ج1و2)، کلیات سعدی با حواشی شوریدة شیرازی

12) علی‌اکبر رفیعی، هزارة فردوسی

13) مجیدرضا داوری(از طرف بانک تجارت)، زال و سیمرغ

14) کبری محقق(فروغ)، قرآن عظیم(1) با ترجمة فارسی از تفسیر طبری

15) سیّد وحید حسینی شاندیزی، شاهنامة فردوسی

16)  بدرالزّمان قریب، منظومة فی اصول الفقه

مرحوم حاج محمّدتقی فلسفی بازرگان گرگانی در سال‌های پیش از انقلاب در بحبوحة مضایق مالی، حقوق ماهیانة چهارتن از مشاوران علمی موسّسه، سیّد محمّد محیط طباطبائی و عبدالحمید بدیع‌الزّمانی و محمّد پروین گنابادی و مهدی فولادوند را پرداختند و نیز وقتی دو دانشجوی من، عبدالکریم بی‌آزار شیرازی و رضا ناظمی، در مونترال کانادا در آستانة انقلاب، شهریه‌شان به کانادا نرسیده بود، ایشان با جوانمردی ویژة خود متکفّل هزینة این دو طالب علم دور از وطن شدند. جَزاهُ اللهُ عَنِ العِلمِ خَیرَ الجَزاء.

اكنون نگارنده مفتخر است كه اين مؤسّسة پويا و آبرومند و اين مجموعة نفيس و ارزشمند را كه بر تارك تاريخ علم و دانش اين كشور همچون ستاره‌اي فروزان مي‌درخشد به ميهن عزيز و جهان علم تقديم مي‌دارد و اميدوار است كه همچنانكه فضل الهي تاكنون شامل حال او و مؤسّسه بوده اين حركت مقدّس همچنان ادامه يابد و «مصيبت پيري و نيستي» مؤسّسه را به تعطيل و انحلال كه نشانه‌هاي آن هم اكنون پديدار گشته سوق ندهد. بعون الله تعالي و توفيقه.

 

 

انتشارات مؤسّسة مطالعات اسلامي در حوزة تاريخ علوم؛ زير نظر و اشراف:

دكتر مهدي محقّق

 

الف) پزشكي در جهان اسلام:

1)   دانشنامه در علم پزشكي، حكيم ميسري(كهن‌ترين مجموعه در علم پزشكي به شعر فارسي)، به اهتمام دكتر برات زنجاني و مقدّمة دكتر مهدي محقّق(چاپ‌شده 1366).

2)   مفتاح الطّبّ و منهاج الطّلاب، ابوالفرج عليّ‌بن‌الحسين‌بن‌هندو(كليد دانش پزشكي و برنامة دانشجويان آن)، به اهتمام دكتر مهدي محقّق و استاد محمّد تقي دانش پژوه، و تلخيص و ترجمة فارسي و انگليسي و فهرست اصطلاحات پزشكي از دكتر مهدي محقّق(تهران چاپ شدة 1368).

3)   الشّكوك علي جالينوس محمّدبن‌زكرياي رازي، با مقدّمة فارسي و عربي و انگليسي، به اهتمام دكتر مهدي محقّق، چاپ‌شده 1372).

4)   جرّاحي و ابزارهاي آن، ابوالقاسم خلف‌بن‌عباس زهراوي، ترجمة فارسي بخش سي‌ام كتاب التّصريف لمن عجز عن التّأليف، به اهتمام استاد احمد آرام و دكتر مهدي محقّق(چاپ‌شده 1374).

5)   طبّ الفقراء و المساكين، ابن‌جزّار قيرواني، به اهتمام دكتر وجيهه كاظم آل‌طعمه، با مقدّمة فارسي و انگليسي از دكتر مهدي محقّق(چاپ‌شده 1375).

6)   رسالة حنين‌بن‌اسحق به عليّ‌بن‌يحيي دربارة آثار ترجمه‌شده از جالينوس، متن عربي با ترجمة فارسي و مقدّمة فارسي و انگليسي، به اهتمام دكتر مهدي محقّق (چاپ‌شده 1378).

7)   يادگار(در دانش پزشكي و داروشناسي)، اسماعيل‌بن‌الحسن‌بن‌محمّد‌بن‌احمد الحسيني‌الجرجاني، معروف به سيّد اسماعيل جرجاني، به اهتمام دكتر مهدي محقّق (چاپ‌شده 1381).

8)   تشريح بدن انسان معروف به تشريح منصوري، منصوربن‌محمّد‌بن‌احمد شيرازي، به كوشش دكتر سيّد حسين رضوي برقعي(چاپ‌شده 1383).

9)   مختصر در علم تشریح، حکیم ابوالمجد بیضاوی، تصحیح و تحقیق دکتر سید حسین رضوی برقعی، با مقدمة دکتر مهدی محقق(چاپ‌شده 1387).

10) ابن‌هندو، پزشک و فیلسوف طبرستانی و کتاب مفتاح‌الطّبّ او، با مقدّمه‌ای دربارة علم پزشکی در اسلام و ایران از دکتر مهدی محقق(چاپ‌شده 1387).

11) کامل الصناعة الطّبیّة، علی‌بن‌عبّاس مجوسی اهوازی، ترجمة دکتر سید محمدخالد غفاری، با مقدمة دکتر مهدی محقق، جلد اوّل(چاپ‌شده 1388).

12) کامل الصناعة الطّبیّة، علی‌بن‌عبّاس مجوسی اهوازی، ترجمة دکتر سید محمدخالد غفاری، با مقدمة دکتر مهدی محقق، جلد دوم(چاپ‌شده 1388).

13) درآمدی بر دانشنامة تاریخ پزشکی در اسلام و ایران(فهرست الفبائی اصطلاحات پزشکی و داروشناسی)، دکتر مهدی محقق(چاپ‌شده 1389).

14) کامل الصناعة الطّبیّة، علی‌بن‌عبّاس مجوسی اهوازی، ترجمة دکتر سید محمدخالد غفاری، با مقدمة دکتر مهدی محقق، جلد سوم(چاپ‌شده 1391).

 

ب)كشاورزي در جهان اسلام:

1)  آثار و احياء، رشيدالدّين فضل‌الله همداني(متن فارسي دربارة فنّ كشاورزي) به اهتمام دكتر منوچهر ستوده و استاد ايرج افشار و مقدّمة دكتر مهدي محقّق(تهران چاپ‌شده 1368).(4)

ج) دامپزشكي در جهان اسلام:

1) دو فرس‌نامة منثور و منظوم(دو متن فارسي مشتمل بر شناخت انواع نژاد و پرورش و بيماري‌ها و روش درمان اسب)، به اهتمام دكتر علي سلطاني گِردفرامرزي و مقدّمة دكتر مهدي محقّق(چاپ‌شده 1366).(3)

 

د) از سلسله انتشارات همايش بين المللي قرطبه و اصفهان در حوزة تاريخ علم:

1) علوم محضه از آغاز صفويّه تا تأسيس دارالفنون، گردآورنده دكتر مهدي محقّق، تهران1384.

 

 

 

* * *



 1.James McGill

1.Wilfred Cantwell Smith

 2. Toshihiko Izutsu  

 3. Charles Adams

1. Christopher Ebert's

2. Stanly Frost

3. Hermann Landolt

1. Quebec

 2. Donald Little

1 . مؤسّسه به جهت عدم امكان مالي نتوانست اين مجموعه را ادامه دهد از اين روي اين دو كتاب را در مجموعة انتشارات همايش «قرطبه و اصفهان» در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي چاپ و منتشر ساخت و در كتاب نخستين به جاي ترجمه به فرهنگ اصطلاحات اصول فقه شيعه اكتفا كرد.  

1. James Morris

2. Yann Richard

 

1. Robert Wisnovsky

1. James George

2. Michel de Salabbery

3. McKinnon

4. Johnston

5. Robert Bourassa

معرفي دانشنامه پزشكي دكتر مهدي محقق

 

گزارشي از:

درآمدي بر دانشنامة تاريخ پزشكى در اسلام و ايران

(طرح شيوة تدوين دانشنامة تاريخ پزشكي دورة اسلامي، بر اساس منابع موجود)

 

دكتر مهدي محقق

 (رئيس مؤسسة مطالعات اسلامي دانشگاه تهران و مكگيل كانادا)

 

يادداشتي دربارة اين كتاب:

درآمدى بر دانشنامة تاريخ پزشكى در اسلام و ايران. مهدی محقق. موسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران دانشگاه مکگیل. سی و سه + 451 + 7ص. نوبت اوّل 1389. 120000ریال. شمارگان 1000. شابک: 8 77 5552 964 978.

كتاب «درآمدى بر دانشنامة تاريخ پزشكى در اسلام و ايران»، فرهنگ اصطلاحات پزشکی و داروسازی است که دربردارندة بیش از 1500 مدخل به صورت الفبایى و توضيحاتى دربارة آنها است كه از منابع و مآخذ معتبر همچون الابنیه عن الحقایق الادویه، الاغراضالطبیه، بستانالاطباء، التصریف لمن عجز عن التّألیف، التّنویر، الحاوی، ذخیرة خوارزمشاهی، الصّیدنه فی الطب، طب الفقراء و المساکین، قانون، کاملالصّناعةالطّبیه، مخزنالادویه، مفتاحالطّب و یادگار استخراج گرديده است.  مولّف کتاب که استاد رشتههای علوم اسلامی و زبان و ادب فارسی و عربی است، از سال 1340 که در دانشگاه لندن تدریس مینموده، در موسّسة ولکام Welcome  و بعد از آن در کتابخانة اسلرOsler که هردو ویژة تاریخ پزشکی است، با کتب متون و تحقیقات در علم پزشکی آشنا میگردد و با پژوهش در این حوزه، تا کنون آثار فراوانی را در این حوزه تألیف و یا تصحیح کرده است. وی بیش از سهدهة پیش، برنامة بلندمدّتی را براى تدوين دانشنامة تاريخ و اخلاق پزشكى در اسلام و ايران آغاز کرده که برای اجرای آن تاکنون این اقدامات را انجام داده است:

1. تدوين طرح مقدّماتى براى دانشنامة تاريخ پزشكى در اسلام و ايران كه اين طرح در كنگرة بينالمللى تاريخ پزشكى در اسلام و ايران در دانشگاه تهران در سال  1371 به صورت مقاله ارائه گرديد و سپس در مجموعة متون و مقالات در تاريخ و اخلاق پزشكى در اسلام و ايران در سال 1374(پانزدهمين گفتار) به وسيله انتشارات سروش چاپ شد. ترجمة عربى اين طرح در سال 1993 در مجموعة الانسان و مستقبل الحضاره در عمّان ـ اردن و ترجمة انگليسى آن در سال 1994 در مجلة مطالعات تاريخ پزشكى و علوم، جلد 8، شماره2 در دهلى نو به چاپ رسيده است.

2. گردآورى حدود چهلهزار مدخل پزشکی كه از كتابهاى ذكرشده در طرح مقدّماتى استخراج گرديده كه بر پاية آنها مىتوان مقالات پزشکی را تدوين كرد. اين مدخلها كه بالغ بر 500صفحه مىشود، در آينده منتشر خواهد شد.

3. تشكيل حدود دههزار پروندة علمى كه در آن، تصوير صفحاتى كه دربردارندة شرح و توضيح مداخل است، آورده شده و نويسندگان مقالات مىتوانند بدون مراجعه به اصل كتاب از روى همين تصاوير، مدخل مورد نظر را تحرير كنند. آمادهساختن كتاب درآمدى بر دانشنامه تاريخ پزشكى در اسلام و ايران بر اساس پروندههای مذکور نیز در ادامة اجرای طرح انجام پذیرفته است.

مؤلّف دربارة شرح واژگان مىگويد: «تعاريفى كه براى اصطلاحات آورده شده، در برخى از موارد به صورت شرحالاسم است كه به كتابهاى كهن لغت ارجاع داده شده و در برخى ديگر از تعريف بالحدّ Definition يا تعريف بالرّسم Description بر پاية متون معتبر پزشكى و داروشناسى استفاده شده است و پيوستگى منطقى و زمانى در تعريفهاى مختلف از يك مدخل مورد نظر نبوده است». در ابتدای این کتاب، فعّاليّتهاى مولّف در تاريخ و اخلاق پزشكى و مقالة «طرح مقدّماتى تدوين دانشنامة تاريخ پزشكى در اسلام و ايران» به سه زبان فارسی و عربی و انگلیسی افزوده شده و در پایان نیز فهرست مداخل و كتابنامه آمده است.

 

درآمد:

در اسلام، به علم پزشكى اهمّيّت بسيار داده شده و پس از علم حلال و حرام، يعنى علم فقه، از شريفترين علمها به شمار آمده و در حديث شريف «علم ابدان» در كنار «علم اديان» قرارگرفته است؛ چه آنكه اگر تن سالم نباشد، نمىتواند درباره مبدأ جهان بينديشد و او را ستايش و پرستش كند. حكيم ميسرى، پزشك بزرگ و نامدار ايرانى، در مقدّمه دانشنامه پزشكى خود چنين مىگويد :

پزشكى را و دين را گر ندانى         زيانست اين جهان و آن جهانى

پزشكى دانشش تن را پناهست         و دين دانستنش جان را سپاهست

تنى بايد درست و راست كردار         نه با ريش و نه با درد و نه بيمار

كه دين ايزدى بتواند آموخت         به دانش جان خود بتواند افروخت

يكى از منابع مهمّ پزشكى در جهان اسلام، آثار پزشكى ايرانى بوده، چه آنكه در پيش از اسلام در ايران، علم پزشكى و داروشناسى و گياهان داروئى، رونق و رواج فراوانى داشته و «پجشگان» يعنى پزشكان، يكى از طبقات ممتاز جامعه به شمار مىآمدهاند. داستان بروزيه طبيب در آغاز كليله و دمنه نشاندهنده شرافت علم پزشكى و مبانى اخلاق و آداب آن در ايران پيش از اسلام است و بيمارستان جندىشاپور اهواز، يكى از مراكز مهمّ اين علم در ايران بوده كه در آن، دانشمندان ايرانى و يونانى و هندى، با هر آيين و مذهبى به اين پيشه شريف اشتغال داشتهاند و آثار آن مركز علمى و ساير مراكز ديگر، حتّى قرنها پس از اسلام، باقى بوده است. از شاپوربنسهل ـكه در سال 255 وفات يافته ـ كتابى تحت عنوان القراباذين فى البيمارستان باقى مانده است. او كه خود را در آغاز كتاب كبير بيمارستان جندىشابور بمدينة اهواز معرّفى مىكند، در اين كتاب، داروهاى مركّبى را كه براى بيمارىهاى مختلف به كار مىرود و در بيمارستان نگهدارى مىشود، به تفصيل ياد كرده است.

اسلام كه حدّ و مرزى براى بهرهبردارى از علم و دانش نمىشناخت، نه تنها از طبّ ايرانى بلكه از طبّ هندى نيز استفاده كرد. علىبنربّن طبرى ـكه از قديمترين دانشمدانى است كه در علم پزشكى كتابى جامع در طب تأليف كرده ـ گفتار چهارم از كتاب خود، فردوسالحكمة را تحت عنوان «من جوامع كتب الهند» قرار داده و در آن از دو منبع مهمّ هندى يعنى كتاب سسرد و كتاب چرك كه ترجمههاى عربى آن، موجود بوده، مطالب فراوانى را نقل كرده است؛ ولى، مهمترين منبع پزشكى اسلامى، آثار دانشمندان يونانى به ويژه بقراط و جالينوس بوده است. از حنينبناسحاق، رسالهاى در دست است كه در آن، او متجاوز از يكصد كتاب از جالينوس را برمىشمارد كه به وسيله وى و يارانش از زبان يونانى به زبان عربى ترجمه شده است. اين آثار، مورد استفاده دانشمندان بزرگ اسلامى همچون علىّبنعبّاس مجوسى اهوازى در كتاب كاملالصّناعة و محمّدبنزكريّاى رازى در الحاوى و ابنسينا در قانون و ابوريحان بيرونى در الصّيدنه قرار گرفت و اين كتابها منبع مهمّى شد براى تأليفات دانشمندان بزرگ ايرانى كه پزشكى را به زبان فارسى براى مردمان اين مرز و بوم تأليف كردند. الابنيه عن حقائق الادويه ابومنصور موفّق هروى و هدايةالمتعلّمين اخوينى بخارى و ذخيره خوارزمشاهى سيّد اسماعيل جرجانى از مهمترين اين تأليفات هستند.

با توجّهى كه دانشمندان بزرگ اسلامى به علم پزشكى داشتند، اين علم، گسترش فراوانى پيدا كرد و شعبهها و فروع زيادى در آن پيدا شد كه اين تشعّب و تنوّع، گاه به موضوعات آن علم مرتبط مىشود، همچون پزشكى و دامپزشكى و داروشناسى و معرفت عقاقير و گياهان داروئى؛ گاه به كيفيّت درمان، همچون كىّ، جبر، عملاليد؛ و گاه به روش درمان، همچون روش اصحاب قياس و اصحاب تجارب و اصحاب طبّ حيلى؛ و گاه به حالتهاىمختلف انسانها هنگام معالجه و درمان، همچون تدبيرالاصحّاء(پزشكى و نگاهداشت سلامتى كسانى كه از تندرستى برخوردارند) و تدبيرالحبالى(پزشكى و نگاهداشت سلامتى زنان آبستن به منظور سالمنگاهداشتن كودك در رحم) و تدبيرالمولودين(پزشكى نوزادان) و تدبيرالصّبيان(پزشكى كودكان) و تدبير المشايخ(پزشكى سالخوردگان).

دانشمندان اسلامى آنچه را در قرآن و احاديث، درباره حفظ صحّت و سلامتى و جلوگيرى از بيمارىها وارد شده بود، گردآورى كردند كه از ميان مهمترين اين مجموعهها مىتوانيم الطّبّ فى الكتاب و السّنّة عبداللّطيف بغدادى و الطّبّ النّبوى ذهبى و الطّبّ النّبوى ابنالقيّم و الرّحمة فى الطّبّ و الحكمة سيوطى را نام ببريم. در اين كتابها، دستورهاى كلّى براى حفظ و نگاهداشت سلامتى داده شده؛ از جمله آنكه در خوردن و آشاميدن نبايد اسراف ورزيد و معده، آغاز هر درد و پرهيز از خوردن، آغاز هر درمانى است و تا آنجا كه امكان دارد كه بيمارى را با غذا درمان بخشيد، نبايد به دارو روى آورد.

گذشته از مجموعههاى طبّى مانند كاملالصّناعه، حاوى، قانون، هدايةالمتعلّمين و ذخيره خوارزمشاهى ـكه پيش از اين به آنها اشاره شدـ پزشكان بزرگ، كتابهاى مفرد يا تكنامههائى درباره بيمارىهاى گوناگون تأليف كردهاند، همچون فى المرض المسمّى ديابيطا از عبداللّطيف بغدادى و فى المعدة و مداواتها نوشته ابنجزار قيروانى و الحمّيات اسحاق بنسليمان و فى الماليخوليا از اسحاقبنعمران و فى الاغذية اسحاقبنسليمان و فى النّبض و التّفسرة علىّبنرضوان و العمدة فى الجراحة ابنالقف و عشر مقالات فى العين حنينبناسحاق؛ و چون مسلمانان معتقد به تأثير روح و جسم در يكديگر بودند، توجّه فراوانى به درمان نفس و طبّ روحانى معطوف داشتند و آثار فراوانى در اين زمينه تأليف كردند كه از مهمترين آنها مىتوان از الطّبّ و الاحداث النّفسانية ابوسعيدبنبختيشوع و الطّبّ الرّوحانى رازى و الطّبّ الرّوحانى ابنجوزى نام برد. همچنين به آداب و اخلاق پزشكى عنايت فراوانى معطوف شده و كتابهاى زيادى در اين باب، تأليف گشته است؛ از جمله: فى التّطرّق بالطّبّ الى السّعادة ابنرضوان و ادب الطّبيب رهاوى و التّشويق الطّبّى صاعدبنالحسن؛ و نيز در مورد تعليم پزشك و تربيت پزشكان كتابهائى همچون مفتاح الطّبّ و منهاج الطّلّاب ابنهندو و النّافع فى كيفيّة تعليم صناعة الطّبّ ابنرضوان تأليف گشته است.

در همه اين كتابها تأكيد شده است كه پزشكان در نگاهداشت شرافت پزشكى و نفروختن آن به مال و جاه دنيا بايد بقراط را اسوه و پيشواى خود قرار دهند كه پادشاهى صدهزار دينار براى او فرستاد كه يونان را ترك كند و به سرزمين آن پادشاه بيايد و وعده داد كه صدهزار دينار ديگر هم پس از آمدن او به او تسليم خواهد كرد، بقراط در پاسخ گفت: «من فضيلت را به مال نمىفروشم» و در روستاهاى يونان به درمان رايگان فقيران مىپرداخت و نيز مىگفتند كه پزشك واقعى بايد فقر با حلال را بر ثروت با حرام ترجيح دهد؛ زيرا، ذكر جميل كه باقى مىماند بهتر از مال نفيس است كه فانى مىگردد، مال نزد سفيهان و جاهلان فراوان يافت مىشود ولى حكمت است كه آن را فقط نزد اهل فضل و كمال مىتوان يافت؛ و چون امر پزشكى در ارتباط با جان و زندگى مردمان بوده، پزشك، ضامن و مسئول شناخته شده و پيغمبر اكرم(ص) فرموده است: «كسى كه به حرفه پزشكى بپردازد در حالى كه دانش آن را پيش از آن نداشته است، ضامن و مسئول است». از اينجهت، به امتحان پزشكان و بازشناختن پزشكان از پزشكنمايان و حسبت پزشكان اهمّيّت فراوانى داده شده است. در آزمايش پزشكان كتابى تحت عنوان فى محنة الطّبيب و در شناسائى پزشكنمايان كتابى به نام فى مخاريق المشاتين به وسيله رازى نوشته شده و در كتابهاى مهم حسبت مانند معالم القربة فى احكام الحسبة قرشى و نهاية الرّتبة فى طلب الحسبة شيزرى فصلى درباره شرايط پزشك و بازرسى پزشكان و مجازات پزشكان متخلّف و پزشكنمايان آمده است.

با توجّه به اهمّيّت و گستردگى سابقه علوم پزشكى و فنون وابسته به آن در جهان اسلام عمومآ و كشور ايران خصوصآ، ضرورت نشر دانشنامه تاريخ پزشكى كه در آن، همه ابعاد موضوع، مورد تحقيق و بررسى قرارگيرد، احساس مىشد؛ كه در آن مجموعه، دانشمندان بزرگ و كتابهاىارزنده و انديشههاىابتكارى آنان معرّفى شود و بدينوسيله، اصالت انديشه و تفكّر مردمى مسلمانان و نبوغ علمى آنان به جهانيان معرّفى گردد، تا بيش از اين، سرمايه علمى اين مرز و بوم و ميراث معنوى نياكان ما را به ديگران منسوب ندارند و نيز نسل آينده ما، با توجّه به غناى علمى گذشته، بر خود ببالد و در راه فراگرفتن دانش، كوشش بيشترى مبذول دارد، ان شاءاللّه تعالى.

 

 

مواد و مطالبى كه در دانشنامه تاريخ پزشكى در اسلام و ايران خواهد آمد :

1. شرح احوال و آثار پزشكان در تمدّن اسلامى، بر اساس منابعى همچون ابننديم و قفطى و شهرزورى و ابنابىاصيبعه.

2. معرّفى كتابهاى مهمّ پزشكى و داروشناسى، بر اساس منابع بالا و نيز كشفالظّنون و الذّريعه و بروكلمان و سزگين.

3. نام بيمارىها و تعاريف و راههاى درمان آنها، بر اساس منابعى مانند حاوى و كاملالصّناعة و قانون و هدايةالمتعلّمين و ذخيره خوارزمشاهى.

4. شرح احوال پزشكان يونانى كه آثارشان مورد استفاده مسلمان قرارگرفته است، مانند بقراط و جالينوس.

5. نام بيمارستانها و دارالشّفاها، بر اساس متون تاريخى و كتاب تاريخ البيمارستانات احمد عيسىبك.

6. ادويه مفرده و مركّبه، بر اساس منابعى مانند حاوى، قانون، الابنيه هروى و مفردات ابنسمجون و ابنبيطار و غافقى و شريف ادريسى.

7. قراباذينها، مانند قراباذين شاپوربنسهل، قراباذين كندى و قراباذين سمرقندى.

8. آلات و ابزار جرّاحى، بر اساس منابعى مانند التّصريف زهراوى و العمدة فى الجراحة ابنالقف كركى.

9. دانشمندان اسلامى كه تاريخ طبّ به زبان عربى نوشتهاند، مانند شوكت شطّى و سامى حمارنه.

10. دانشمندان اروپائى كه تاريخ طبّ اسلامى به زبانهاى خارجى نوشتهاند، مانند لكلرك و برون و الگود و ديتريش و اولمان.

11. دانشمندان ايرانى كه در تاريخ طبّ اسلامى، كتاب و مقاله نوشتهاند، مانند دكتر محمود نجمآبادى و دكتر علىاكبر ولايتى و دكتر حسن تاجبخش و دكتر مهدى محقق و دكتر محمّدتقى مير و دكتر ابوتراب نفيسى.

12. تحليل كتابهاىمربوط به طبّ اسلامى به زبانهاى خارجى و ذكر مشاهدات بالينى و موارد بيمارىها و مؤلّفان آن كتب.

13. معرّفى فهرستهاى كتب طبّى، نظير فينكس جالينوس و رساله حنين و رساله بيرونى.

14. گياهان داروئى با ذكر معادل خارجى و سوابق لاتينى و يونانى و خواص و تحليل و تجزيه آنها بر اساس منابعى مانند الصّيدنه، تصحيح دكتر عبّاس زرياب و گياهان داروئى دكتر على زرگرى.

15. اصطلاحات خاص مربوط به علم پزشكى مانند خادم(پرستار) و دستور(نسخه طبيب).

16. كلمات قصار و پند و اندرز و امثال مربوط به پزشكى، بر اساس كتب اخلاق پزشكى در اسلام و در مطاوى كتابهاىطبّى.

17. آيات و احاديث مربوط به پزشكى با استفاده از كتابهاى طبّ النّبى و طبّ نبوى و طبّالائمة.

18. اخلاقيّات پزشكى(ادب الطّبيب) با استفاده از منابعى مانند اصلاح الصّناعة الطّبّية و التّشويق الطّبّى.

19. معرّفى مقالات و تحقيقات مربوط به طبّ اسلامى كه در كنگرههاى بينالمللى تاريخ پزشكى مورد بحث قرار گرفته است.

20. معرّفى مراكز تحقيق درباره پزشكى اسلامى و فعّاليّتهاى علمى آن مراكز، مانند مؤسّسه همدرد هند و پاكستان و مؤسّسه تاريخ ميراث علمى ـعربى حلب و مؤسّسه ميراث علمى ـعربى فرانكفورت و مؤسّسه ولكام لندن.

 

منابعى كه در مرحله اوّل، مورد مطلبيابى و بهرهبردارى قرار خواهند گرفت :

1. بقراط: كتاب فى الاجنّة يا جنينشناسى(كمبريج، 1987م.)؛ فى حبل على حبل(كمبريج، 1968م.)؛ فى طبيعة الانسان(كمبريج، 1968م.)؛ فى تدبير الامراض الحادّة(كمبريج، 1966م.)؛ فى الاخلاط(كمبريج، 1971م.)؛ فى الغذاء(كمبريج، 1971م.)؛ فى الامراض البلديّة(كمبريج، 1971م.).

2. جالينوس: فى فرق الطّب(قاهره، 1978م.)؛ فى النّبض للمتعلّمين(قاهره، 1986م.)؛ الى اغلوقن فى التّأتّى لشفاء الامراض(قاهره، 1982م.)؛ الاسطقسّات على رأى بقراط(1987م.)؛ فى اختلاف الاعضاءالمتشابهة الاجزاء(برلن، 1970م.)؛ فى ان قوى النّفس تابعة لمزاج البدن(بيروت، 1981م.)؛ فى التّجربة الطّبّية(آكسفورد، 1944م.)؛ فى انّ الطّبيب الفاضل يجب ان يكون فيلسوفا(گوتينگن، 1966م.)؛ فى اجزاء الطّبّ(برلن، 1996م.)؛ فى الاسباب الماسكة(برلن، 1969م.)؛ فى عمل التّشريح(ليپزيك، 1906م.)؛ فى الاسماء الطّبّية(برلن، 1931م.)؛ فى محنة الّتى يعرف بها افضل الاطبّاء(برلن، 1988م.)؛ فى الصّناعة الصّغيرة(قاهره، 1988م).

3. طبّ نبوى: الطّبّ من الكتاب و السّنة، عبداللّطيف بغدادى(بيروت، 1406)؛ الطّبّ النّبوى، الحافظ الذّهبى(قاهره، 1404)؛ الطّبّ النّبوى، ابنالقيّم الجوزية(قاهره، 1398)؛ الرّحمة فى الطّبّ و الحكمة، جلالالدّين سيوطى(قاهره، 1357)؛ الاحكام النّبويّة فى الصّناعة الطّبّية، ابنطرخان الحموى(قاهره، 1955م.)؛ الاربعين الطّبّية، البرزالى(قاهره، 1392)؛ المنهل الرّوى فى الطّبّ النّبوى، ابنطولون(حيدرآباد، 1987م.).

4. علىبنربّن طبرى: فردوس الحكمة(برلن، 1928م.).

5. محمّدبنزكريّاى رازى: الحاوى(حيدرآباد، 1974م.)؛ الفارق او الفرق بين الامراض(حلب، 1978م.)؛ منافع الاغذية و دفع مضارّها(بيروت، 1984م.)؛ الطّبّ المنصورى(1986م.).

6. علىبنعبّاس المجوسى: كامل الصّناعة الطّبّية(قاهره، 1294).

7. ابنسينا: القانون(قاهره، 1294)؛ الارجوزة فى الطّبّ(پاريس، 1956م.)؛ دفع المضارّ الكلّية عن الابدان الانسانيّة(حلب، 1984م.)؛ الادوية القلبيّة(حلب، 1984م).

8. ابنرشد اندلسى: تلخيصات ابنرشد الى جالينوس(مادريد، 1984م.)؛ تلخيص كتاب فى اصناف المزاج(قاهره، 1987م.) در مجموعه رسائل ابنرشد الطّبّيّة.

9. ابنزهر الاندلسى: التّيسير فى المداواة و التّدبير(دمشق، 1403).

10. ابنرضوان مصرى: دفع مضارّ الابدان(كاليفرنيا، 1984م.)؛ كفاية الطّبيب(لون، 1978م.).

11. ابننفيس: شرح تشريح القانون(قاهره، 1988م.)؛ الموجز فى الطّبّ(قاهره، 1986م.).

12. پزشكى اطفال: تدبير الحبالى و الاطفال، احمدبنمحمد البلدى(بغداد، 1980م.)؛ خلق الجنين و تدبير الحبالى و المولودين، عريببنسعدالقرطبى(الجزاير، 1956م.)؛ سياسةالصّبيان و تدبيرهم، ابنجزار قيروانى(تونس، 1968م.).

13. چشمپزشكى: عشر مقالات فى العين، حنينبناسحاق(قاهره، 1928م.)؛ تذكرة الكحّالين، علىبنعيسى(حيدرآباد، 1983م.).

14. جرّاحى: العمدة فى الجراحة، ابنالقف(حيدرآباد، 1356)؛ التّصريف لمن عجز عن التّأليف، خلفبنعبّاس زهراوى(كاليفرنيا، 1972م.).

15. كتابهاىمفرد(تكنامه، مونوگراف) در بيمارىهاى گوناگون: فى المرض المسمّى ديابيطا، عبداللّطيف بغدادى(بن، 1971م.)؛ فى المعدة و امراضها و مداواتها، ابنجزار قيروانى(بغداد، 1980م.)؛ مصالح الابدان و الانفس، ابوزيد بلخى(فرانكفورت، 1984 م.)؛ الحمّيات اسحاقبنسليمان(كمبريج، 1981م.)؛ فى الماليخوليا، اسحاقبنعمران(هامبورگ، 1977م.)؛ الاغذية، اسحاقبنسليمان (فرانكفورت، 1986م.)؛ فى النّبض و التّفسرة، علىبنرضوان مصرى(بن، 1984م.).

16. اخلاق و آداب پزشكى: النّافع فى كيفيّة تعليم صناعة الطّبّ، ابنرضوان مصرى(بغداد، 1984م.)؛ التّشويق الطّبّى، صاعدبنالحسن(بن، 1968م.)؛ ادب الطّبيب، ايّوب رهاوى(فرانكفورت، 1985م.)؛ المقالة الصّلاحيّة فى احياء الصّناعة الطّبّية، ابنجميع(ويسبادن، 1983م.)؛ فى التّطرّق بالطّبّ الى السّعادة، ابنرضوان مصرى(حلب، 1978م.)؛ النّوادر الطّبّية، يحيى ابنماسويه(ژنو، 1980م.)؛ عمل من طبّ لمن حب، ابنالخطيب(سلمنقه، 1972م.).

17. متفرّقات: الدّستور البيمارستانى، ابنابىالبيان(قاهره، 1933م.)؛ دعوة الاطبّاء، ابنبطلان(ويسبادن، 1985م.)؛ خمس رسائل، ابنبطلان بغدادى و ابنرضوان مصرى(قاهره، 1973م.)؛ الذّخيرة، ثابتبنقره(قاهره، 1928م.)؛ مقالة فى تدبير الامراض العارضة للرّهبان السّاكنين فى الدّيرة و من بعد عن المدينة، ابنبطلان(ميشيگان، 1968م.)؛ الرّوضة الطّبّية، عبيداللّهبنجبرئيل بختيشوع(قاهره، 1927م.)؛ رسالة فى الطّبّ و الاحداث النّفسانيّة، ابوسعيدبنبختيشوع(بيروت، 1977م.)؛ مقالتان فى الحواس، عبداللّطيف بغدادى(كويت، 1392)؛ مفتاح الطّبّ، ابنهندو(تهران، 1368ش.)؛ بستان الاطبّاء، ابنمطران(تهران، 1369ش.).

18. كتابهاىداروشناسى: مفردات الادويه، ابنبيطار؛ مفردات الادويه، غافقى؛ النّبات، ابوحنيفه دينورى، جامع اسماء النّبات، شريف ادريسى(خطّى)، مفردات الادويه، ابنسمجون(خطّى)؛ الصّيدنه، ابوريحان بيرونى؛ المعتمد فى الادوية المفردة، غسّانى؛ تذكره، داود انطاكى.

از معاصران: احياء التّذكرة فى النّباتات الطّبّية و المفردات العطّاريّة، رمزى مفتاح؛ گياهان داروئى، دكتر على زرگرى.

19. منابع متفرّقه: فهرستهاى عمومى براى شناسائى نسخ خطّى طبّى، مانند فهرست بروكلمان و فهرست فؤاد سزگين و فهرست مؤسّسه ولكام لندن در تاريخ پزشكى و مؤسّسه اسلر دانشگاه مكگيل در تاريخ پزشكى و فهرستهاى نسخ خطّى داخلى و خارجى و شناسائى مقالات مربوط به تاريخ پزشكى از ايندكس اسلاميكوس براى مقالات خارجى و فهرست مقالات فارسى ايرج افشار براى مقالات داخلى.

20. كتابهاىفارسى: الابنية عن حقائق الادوية، ابومنصور موفّق هروى؛ التّنوير، ابومنصور حسنبننوح قمرى بخارى؛ دانشنامه، حكيم ميسرى؛ ترجمه تقويمالصّحّة، ابنبطلان؛ ذخيره خوارزمشاهى، سيّد اسماعيل جرجانى؛ اغراضالطّبّية، سيّد اسماعيل جرجانى؛ خفّى علائى، سيّد اسماعيل جرجانى؛ يادگار سيّد اسماعيل جرجانى؛ هدايةالمتعلّمين، اخوينى بخارى؛ مخزنالادويه، عقيلى خراسانى؛ تحفةالمؤمنين، حكيم مؤمن و مانند اينها.

 

مراحل بعدى

گردآورى كتابهاى يادشده و كتابهاى چاپى ديگر در اين موضوع، جلب ميكروفيلم و نسخههاى عكسى از نسخههاى خطّى موجود در كتابخانههاى داخل و خارج، تصويرگيرى از مقالات داخلى و خارجى، تعيين عناوين و مداخل دانشنامه، تعيين سبك و اسلوب و روش تحرير مقالات، نشر طرح تفصيلى دانشنامه، استخراج مواد و مطالب از منابع، تشكيل پرونده علمى براى هر يك از مداخل و عناوين و ضبط موادّ و مطالب در آنها، تعيين سرپرست براى هريك از شعب فرعى موضوع، تعيين نويسنده مقالات براى مداخل و عناوين مربوط به هريك از شعبهها، مراحل ويراستارى و چاپ دانشنامه.

 

مهدي محقّق

 

* * *