معرفي كامل الصناعه مجوسي اهوازي

معرفي كتاب:

ترجمة کامل الصّناعة الطبیّة

علی بن عبّاس مجوسی اهوازی. مترجم دکتر سیّد محمّد خالد غفّاری. موسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران دانشگاه مک‌گیل

 

کتاب «کامل الصّناعة الطبیّة»، موسوم به «مَلِکی» تألیف پزشک نامدار قرن چهارم هـ.ق، ابوالحسن، علی بن عبّاس اهوازی ارّجانی، مشهور به «مجوسی»، متوفای 384 هـ.ق، است که آن را در دو جزء بزرگ برای کتابخانة فناخسرو عضدالدّوله دیلمی متوفای 372 هـ.ق، تألیف کرده است و از این‌رو آن را «مَلِکی»نامیده که در تاریخ طب اسلامی، به «مَلِکی» یا «کُنّاش مَلِکی» مشهور گشته است.

در جزء اوّل کتاب، امور طبیعی و امور غیرطبیعی و اموری که ‌خارج از هنجار طبیعی اند، مورد بررسی قرار گرفته، از این‌رو، این جزء، جزء نظری نامیده شده و در جزء دوم، از چگونگی نگهداری سلامت و درمان بیماران سخن به میان می‌آید و این جزء، جزء عملی نامیده می‌شود.

جزء اوّل دارای ده مقاله و بالغ بر دویست و شصت و پنج باب است. مولف در مقالة نخست در سبب تألیف کتاب می‌گوید: چون من از میان آثار پزشکان پیشین و متأخّرین، کتابی را نیافتم که در برگیرندة همة مسایل فنّ طب و احکام آن باشد، خواستم برای خزانة کتاب وی کتاب طبّی کاملی را تألیف کنم که در آن همة چیزهایی که پزشک برای نگهداری تندرستی  تندرستان و مداوای بیماران بدان نیازمند است گِرد آمده باشد.

وی برای اثبات مدّعای خود به نقد کتابهای برخی از پزشکان نامدار قدیم و جدید و شیوة کار آنان می‌پردازد و از بقراط و جالینوس آغاز می‌کند تا به ابوسهل عیسی بن یحیی مسیحی جرجانی و محمّدبن زکریای رازی می‌رسد.

مؤلّف در سه باب از جزء نخست، همة دانستنیهای ضروری را دربارة محتوای کتاب و شیوة کار خود بیان می کند و نیز توصیه‌های اخلاقی و علمی و حرفه‌ای بقراط را مطرح می کند و به کارگیری آنها را برای هر کسی که بخواهد پزشکی عالِم و وارسته باشد، ضروری می‌داند و در ادامه دیگر ابواب و مقالات را طبق فهرستی که ارائه داده است می‌آورد. جزء دوم این کتاب، نیز، دارای ده مقاله است و بالغ برپانصد و یک باب می شود که در آن، جنبه‌های عملی فنّ طب، یعنی چگونگی نگهداری تندرستی تندرستان، مداوا با غذا و داروهای مفرد، داروسازی و مداوا با غذا و داروهای مرکّب و کار دست (عمل الید) را شرح و توصیف کرده است.

این کتاب از زمان تألیف تا قبل از کتاب «قانون» کتاب درسی طب بوده است و حتی در اروپا در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی به لاتین ترجمه شده است. قفطی، مولف تاریخ الحکما، کامل الصناعه را از نظر عملی بر قانون ترجیح می دهد.  

 اکنون پس از گذشت حدود هزار و یکصد و پنجاه سال از تألیف آن، دکتر سیّد محمّدخالد غفّاری به ترجمة این کتاب به زبان فارسی همّت گماشته که تاکنون ترجمة بخش نخست کتاب در سه مجلّد منتشر شده است.

وی برای ترجمة این کتاب در مجلّد اوّل نسخة چاپ بولاق(چاپ قاهره در سال 1294هـ.) را اساس کار قرار داده امّا در مجلّدات بعدی با توجّه به افتادگی ها و اغلاط نسخة بولاق، علاوه بر آن، از نسخة سزگین(نسخة خطی موجود در کتابخانة دانشگاه استانبول که از طرف مؤسّسه‌ی تاریخ علوم عربی و اسلامی وابسته به دانشگاه فرانکفورت آلمان، زیر نظر فواد سزگین در سال 1405هـ/ 1985م، به صورت تصویری چاپ شده است) و نسخة چاپِ مؤسّسة احیای طبِّ طبیعیِ قم در سال 1387 نیز بهره جسته است.

با توجّه به این امر وی علاوه بر آن که سعی در برگردان این کتاب به فارسی داشته، در طول کار اختلاف نسخ و ترجیح هریک و نیز گاهی ناقص بودن هرسه را در پاورقی صفحات متذکّر می شود.

مترجم در ترجمة کتاب دو امر را مدّ نظر داشته است: یک امانتداری در ترجمه که معمولا منجر به ترجمة لفظ به لفظ می گردد؛ و دیگر آوردن معادل فارسی و حتی گاهی ساخت واژه‌ها و ترکیبات سرة فارسی که البته برای آشنایی خواننده همواره سعی کرده معادل عربی واژه را نیز در کنار کلمات فارسی ذکر کند.

همچنین با توجّه به این که مترجم از اهالی سنندج است، گاهی اشاراتی نیز به ریشة اشتقاق و وجه تشابه لغات در زبان کردی می کند.

مجلّد اوّل کتاب، ترجمة مقاله‌های اوّل تا آخر مقالة چهارم است که در سال 1388 همراه با دو مقالة علی بن عباس اهوازی(پروفسور ادوارد براون) و علم پزشکی در اسلام و ایران(دکتر مهدی محقق) چاپ شد.

مجلّد دوم، ترجمة مقاله‌های پنجم و ششم و هفتم است که در سال های 1388 همراه با مقالة درآمدی بر تاریخ علم پزشکی در اسلام و ایران(دکتر مهدی محقق) منتشر شد.

مجلّد سوم ترجمة مقاله‌های هشتم و نهم و دهم است که در 1391 همراه با مقالة ابن رضوان مصری و ترجمة رسالة او در راهیابی از پزشکی به خوشبختی(دکتر مهدی محقق) به زیور طبع آراسته شد.

همچنین مترجم کوشا و نکته سنج این کار، پیشگفتاری نیز بر هر مجلّد تألیف کرده که پیشگفتار جلد سوم به لحاظ معرّفی علی بن عباس اهوازی و کتاب کامل الصناعه درخور تأمل و توجه بیشتر است.

/حميده حجازي/

 

 

العمده ابن قف

معرفي نسخة كهني از كتاب:

العمدة فی الجراحة

(العمدۀ فی صناعۀ الجراح)

اثر: امین الدوله ابوافرج بن موفق الدین یعقوب بن اسحاق کَرَکی

مشهور به ابن القُفّ (متوفي630 685 هـ.ق.)

(موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، ش4101، کتابت 725 هـ.ق.)

 

یوسف بیگ‌باباپور

yosefbeigbabapour@yahoocom

درآمد:

امین الدوله ابوالفرج بن موفق الدین یعقوب بن اسحاق کَرَکی، طبیب مشهور مسیحی اهل سوریه بود. پدرش از مسیحیان کرک (در خاور بحر المیت در اردن) و در روزگار الملک الناصر یوسف بن محمد ایوبی (634 685هـ.ق.) در صَرخد به شغل دیوانی مشغول بود (نک: ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ج2، ص273) و در سال 630 هـ.ق. بود که صاحب فرزندی به نام ابوالفرج شد که بعدها ابن قُف نامیده شد و از افتخارات عالم اسلام گردید. پدر در همین ایام با ابن ابی اصیبعه آشنایی پیدا کرد و همین دوستی باعث شد که ابن قُف در محضر این عالم بزرگ به سفارش پدر علم آموزد. ابن ابی اصیبعه از علاقۀ وافر شاگردش به دانستن تراجم گذشتگان یاد کرده (همانجا) و نیز جامع ترین شرح احوال ابن قف را در همین کتاب استاد می توان یافت.

ابن قف مدتی در نزد ابن ابی اصیبعه علوم مختلف از جمله طب را فرا گرفت و کتابهایی همچون المسائل حنین بن اسحاق، الفصول و تقدمه المعرفۀ بقراط و برخی آثار رازی را خواند و مقدمات ضروری طب را فرا گرفت(رحیم لو، مدخل «ابن قُف» در دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص482-483).

ابن قف پس از چندی همراه پدر به دمشق رفت و از محظر برخی اساتید آن دیار بهره جست؛ از آن جمله طب را نزد حکیم نجم الدین بن منفاخ و موفق الدین یعقوب سامری، و فلسفه را نزد شیخ شمس الدین عبدالحمید خسروشاهی و عزالدین حسن غنوی ضریر، و هندسه را نزد شیخ مؤیدالدین عرضی فراگرفت. با این همه به طب بیش از سایر علوم توجه داشت و در بدو کار مدتی در دژ عجلون طبابت کرد و سپس به دمشق بازگشت(نک: همان، ص483؛ ابن ابی اصیبعه، همانجا)

وی در عصر خود در گسترۀ عالم اسلام یکی از مشهورترین اطبا به شمار می رفت و از اقصا نقاط دنیا شاگردان بسیاری به محضرش می آمدند. البته نباید فراموش کرد که جریان جنگهای صلیبی در سوریه و فلسطین، در شکوفایی علمی او به ویژه در فن جرّاحی تأثیر بسزایی داشت. زیرا وی اغلب مشغول جراحی مجروحین جنگی بود و از این طریق مهارت قابل توجهی در این فن یافته بود و همگی مهارت خود را عمدتاً در همین کتاب الجراحه مکتوب ساخت.

تألیفات طبی ابن قُف را می توان به دو دستۀ نظری و عملی تقسیم کرد. ابن ابی اصیبعه (ج2، ص273-274) از آثار او نه اثر را بر شمرده و برخی از معاصرین دو عنوان نیز بدان افزوده اند(رحیم لو، همان، ص483):

1- الاصول فی شرح الفصول: شرح الفصول بقراط در 7 مقاله و در دو مجلد که یکی از مفصل ترین و مهمترین شروح آن کتاب محسوب می شود. در این کتاب ایراداتی بر رازی و دیگران نیز گرفته شده است. کهنترین نسخۀ آن که فقط جلد اول را داراست، در کتابخانۀ بلدیۀ اسکندریه موجود است که مکتوب 683 هـ.ق. بوده و به نظر ابن قف رسیده و توسط او تصحیح شده است. دو نسخه از این کتاب در کتابخانه های ایران تا به حال شناسایی شده که یکی در کتابخانۀ ملک (ش836) و دیگری در کتابخانۀ دائره المعارف بزرگ اسلامی (ش1033) موجود است(نک: فهرستوارۀ دنا، ج1، ص1128) اما هر دو نسخه در سال 1277 هـ.ق. کتابت شده اند.

2- جامع الغرض فی حفظ الصحۀ و دفع المرض: در بهداشت و حفظ تندرستی و پیشگیری از بیماریها در 60 فصل.

3- الشافی فی الطب: در 4 مجلد که نسخه ای کهن از آن که مقالات هشتم تا دوازدهم را دارد، در عصر مؤلف در 25 صفر سال 672 هـ.ق. کتابت شده است و در کتابخانۀ آیت الله گلپایگانی در قم (ش1514 64 / 9) نگهداری می شود(نک: فهرست گلپایگانی، ج5، ص2370)؛ حاجی خلیفه نیز به این اثر اشاره دارد(کشف الظنون، ج2، ص1023)

4- شرح الکلیات من کتاب القانون: در 6 مجلد که بنا به گفته مؤلف، از فخرالدین رازی سرمشق گرفته و در آن ایرادات وارد بر رازی را بررسی کرده است. نسخه ای از آن در کتابخانۀ ظاهریۀ دمشق موجود است.

5- مقالة فی حفظ الصحه: که ناتمام مانده است.

6- حواش علی ثالث القانون: که ناتمام مانده است.

7- شرح الاشارات (ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء، ج2، ص273).

8- المباحث المغربیة (همان، ص274).

9- زبدة الطب.

10- رسالة فی منافع الاعضاء الانسانیة(رحیم لو، همانجا، ص484).

11- العمدة فی  الجراحۀ: که به نامهای العمدۀ فی الجراح، عمدۀ الجراحین، عمدۀ الاصلاح فی عمل صناعۀ الجراح، العمدۀ فی صناعۀ الجراح نیز آمده است. این کتاب دو باب و هر باب در ده فصل ترتیب یافته و مجموعاً در  بیست مقاله، مشتمل بر مباحث نظری و عملی جرّاحی است که بر اساس تجربیات مؤلف در جراحی مجروحین جنگهای صلیبی شکل گرفته است.

این کتاب پاسخگوی همۀ نیازهای یک جراح در سدۀ هفتم هجری است و مفصلترین کتاب جراحی سراسر سده های میانی به شمار می رود. ابن قُف این کتاب را به سبب شکوۀ یکی از جراحان زمان از فقدان کتاب مرجعی برای اهل این فن نوشته است.

باب اوّل آن در بارۀ تشریح اعضا و آسیب شناسی بر مبنای اخلاط اربعه است و در آن بیماری های غیر مربوط به اخلاط، جراحات بالاخص زخمهای تیر، مداوا با سوزاندن، اعمال جراحی، زایمان و چهار روش برای ختنه کردن بحث کرده است که یکی از این چهار روش، روش ابداعی خود ابن قف بوده است. همچنین مؤلف در این کتاب روشی تازه برای درآوردن سنگ مثانۀ زنان طرح کرده است. از مباحث ابتکاری دیگر وی در این اثر وصف مویرگها و چگونگی کار دریچه های قلب با دقتی حاکی از مشاهدۀ بسیار دقیق در حدود 4 قرن پیش از تحقیقات ماکپیگی ایتالیایی (متوفی 1694م.) است که در این زمینه از میکروسکوپ استفاده کرده است.

ابن قف در روزگار خود ضرورت یکسان سازی اوزان و مقادیر رایج در پزشکی و داروسازی را احساس کرد و در این کتاب (چاپی، ج2، ص233) بدان اشاره کرده است. وی همکاران خود را در سرزمینهای اسلامی به این امر فراخواند اما به نتیجۀ مطلوبی منجر نشد.

این کتاب در سال 1356 هـ.ق. در حیدرآباد دکن در دو مجلد منتشر شد. اما نسخی که در تصحیح این اثر استفاده شده بود، عمدتاً نسخ متأخری بودند و برخی اغلاط مطبعی نیز در آن راه یافته است. این امر با وجود کشف نسخۀ کهن مجلس که به احتمال زیاد کهنترین نسخۀ موجود از آن هم محسوب می شود، ضرورت تصحیح مجدد این کتاب مهم را صدچندان می کند.

همین چاپ حیدرآباد دکن در سال 1997 م. توسط فؤاد سزگین در فرانکفورت با تیراژ محدود 80 دوره عیناً تجدید چاپ شد و متأسفانه کار جدی روی آن انجام نشد؛ امّا همین که نسخۀ نایاب چاپ دکن دوباره انتشار یافت، غنیمت بزرگی بود. به ضمیمه نمونه ای از صفحات آن آورده شده است.

البته ترجمه هایی از بخشهای این کتاب به آلمانی توسط شپیس و مولر بوتو انجام یافته است(رحیم لو، همانجا، ص484)

اما نسخه ای که هم اکنون به صورت عکسی منتشر می شود، از جهات بسیاری مهم و قابل توجه است. یکی از این وجوه امیاز آن، قدمت کتابت نسخه است. این نسخه در رمضان 725 هـ.ق. توسط جبرائیل بن یاقوت بن عبدالله کتابت شده است. سپس گویا توسط یک پزشک جرّاح به نام حاج علی بن یعقوب العلیمی معروف به عجلونی جرایحی نسخه بازبینی و تصحیح شده است؛ و این احتمال نیز دارد که کاتب نسخه هر دو نفر مزبور است، یا کتابت زیر نظر اینن جراح صورت گرفته است.

از امتیازات دیگر این نسخه، کتابت آن مستقیماً از مسوّدۀ مؤلف است که اذعان شده در سال 676 هـ.ق. از تألیف آن فراغت یافته است:

نسخه به دست اسماعیل بن یوسف الخطیب نیز افتاده و یادداشتی به نسخ کهن در تملک نسخه در آخر بدان نگاشته است. سپس یادداشت وقف از حکیم محمدهاشم طبيب تهراني و مهر او و یادداشتی دیگر به تاریخ 1227هـ.ق. در اوّل نسخه دیده می شود.

برگ اوّل نسخه افتاده و سپس الحاقی و نونویس گشته که به احتمال زیاد مربوط به سدۀ 13 هجری است.

از دیگر امتیازات نسخۀ حاضر، حواشی سودمندی است که در حین تصحیح از کتب متقدم و گاه از تجربیات خود مصحح بدان افزوده شده و غنای آن را دو چندان کرده است.

نسخه به خط نسخ کهن و خواناست و تصحیحات نیز به خط خوانایی بر حواشی به صورت منظم نگاشته شده و عناوین اصلی متن به شنگرف است(نک: فهرست مجلس، ج11، ص97).

اشتباه فاحشی که در فهرست دنا (ج7، ص626) در مورد این کتاب وارد شده، ضبط نادرست نام اشهر مؤلف به صورت «حنبلی، ابوالفرج بن یعقوب» است. در حالی که در ضبط دیگر اسامی کتب موجود از ابن قف، اسم اشهر او را مدخل قرار داده  و همین اشتباه به ناچار در جلد 11 (نمایۀ مؤلفین) هم وارد شده است.

علاوه بر آن، کاتب اصلی را عجلوبی (به جای عجلونی: منسوب به منطقه ای در دمشق) نوشته که برگرفته از ضبط نادرست آن در فهرست مجلس است.

همچنین تاریخ اتمام تألیف کتاب که در آخر نسخه بدان اشاره شده (676 هـ.ق.)، تاریخ کتابت دانسته شده که نادرست است.

غیر از این سه اثر ابن قف (العمده، الاصول فی شرح الفصول، و الشافی فی الطب) در کتابخانه های ایران اثر دیگری از ابن قف به صورت مخطوط نیافتم و عمدتاً آثار او در کتابخانه های دمشق و قاهره و دیگر کشورهای عربی موجود است. شاید به این دلیل باشد که محل نشو و نما، و شهرت این دانشمند بزرگ اسلامی در دمشق و عمدتاً کشورهای عربی بوده است. البته قصد حقیر در انتشار این نسخه در تیراژ محدود شناساندن این دانشمند بزرگ دورۀ اسلامی به جامعۀ خویش است. آن هم به بهانۀ معرفی کهن‌ترین نسخۀ موجود از اثر مهم ابن قف در جراحی که به لطف الهی در کتابخانۀ مجلس موجود است.

این کتاب توسط نگارنده در مجمع ذخائر اسلامی به صورت عکسی زیر چاپ می‌باشد و به زودی منتشر خواهد شد.

 

 

 


رياض الادويه يوسفي

معرفي كتاب رياض‌الادوية يوسفي هروي

تأليف: يوسف بن محمد بن يوسفي هروي

نشر: سفير اردهال

تهران، چاپ اوّل: 1391.

250ص.

افسانه حصيري*

 

 

درآمد:

يوسف بن محمد بن يوسفي هروي اصلاً از اهل خواف بود. وي قسمت عمده‌اي از دوران حياتش را در هرات گذراند و گفته اند که در اواخر زندگاني خود به هند رفت و در دربار ظهيرالدين بابر (بابور) (937- 912 هـ. ق) و همايون (963- 937 هـ. ق) به سر مي‌برد و به نام آن دو چند كتاب تأليف كرده و مدّتی در همان ديار بود.

اهميت يوسفي به ويژه در آن است كه براي آسان كردن دانش پزشكي چند منظومه در اين فن سروده است. وي علاوه بر اشعار طبي در مضامين ديگری نيز شعر مي‌گفت و «يوسفي» تخلص مي‌كرد. وی بیشتر مطالب پرکاربرد طب را به شعر درآورده است. از این رو آثار او بسیار معروف و از قدیم الأیّام مردم آن را حفظ می کردند. وفات يوسفي را برخي 950 هـ. ق ياد كرده‌اند. از يوسفي بيش از پانزده عنوان كتاب و رساله به يادگار مانده كه يكي از آثار ارزنده و معروفش رياض‌الادويه است.

 

دربارة رياض‌الأدويه:

کتاب حاضر كه براي اولين بار در ايران منتشر شده است، یکی از آثار مهم و ارزندۀ طبّی دورۀ صفویه است که در شبه قاره به زبان فارسی نوشته شده و علی رغم آثار طبی دیگر یوسفی، که به شعر یا تلفیقی از شعر و نثر است، صرفاً به نثر می‌باشد. برای پرداختن به جنبه‌های مختلف این کتاب، آن را از جهاتی اجمالاً بررسی خواهیم کرد:

رياض‌الادويه مهمترین اثر یوسفی در مفردات ادویه محسوب می شود. این کتاب در بيان مراتب كيفيات ادويه در يك مقدّمه و دو باب و خاتمه‌اي ترتیب یافته است: مقدمه در بیان تحمید و تقدیم کتاب به همایون شاه و منظومه ای در مدح وی و مباحث کلی در خواص و امزجه و نظایر آن است. باب اوّل در ادويۀ مفرده به ترتيب حروف تهجي؛ و باب دوم در ادويۀ مركّبه به ترتيب حروف تهجي؛ و خاتمۀ مختصری در «امتحان جودت و ردائت ترياق و جز آن». سال تألیف این کتاب سنۀ 946ق. است.

تعداد ادویۀ مفرده در این کتاب، 787 مفرده است که در باب اوّل بدان پرداخته شده است. تعداد ادویۀ مرکبه که در باب دوم بدان پرداخته شده، 257 مرکبه اعم از معجونات و نطولات و مطبوخات و غیره می‌باشد.

البته در ترتیب اسامی داروها در هر بخش صرفاً به حرف اوّل آن توجه شده و همچون فرهنگهای واژگانی به ترتیب حروف دوم و سوم و غیرۀ کلمات توجه نشده است و این امر باعث چینش نامرتب و نافرهنگوارهای آن شده است.

یکی از امتیازات مهم این کتاب، پیش از هر چیز، ضبط واژگان غیرفارسی (متداول عامّه) در اسامی داروهاست که از بسیاری جهات مهم و قابل توجه است. اغلب واژگان معادل داروهای ذکر شده در این کتاب، به ترتیب بسامدی: هندی، شیرازی، عربی، ترکی، یونانی و گاه به ندرت سریانی و عبری و نبطی است. او با صرافت تمام، گاه معادل‌های گوناگون یک واژه را یاد می‌کند و گاه دیده می‌شود که برای یک واژه دو و گاه سه معادل هندی می‌آورد. این امر به خاطر اقامت یوسفی در هند و آشنایی او با زبان هندی بسیار مهم است. گاه واژگان هندییی را ضبط میکند که در منابع دیگر دیده نمی‌شود و این امر اهمیت جنبۀ زبان‌شناسانۀ اثر را چند برابر می‌کند.

نامهای مترادف مواد دارویی نه تنها اهمیت عِلمیِ محض، بلکه اهمیت زیاد عَمَلی نیز دارند؛ زیرا در نوشته‌های پزشکی و دیگر علوم در این دوره، نام داروها به دیگر زبان‌ها آن‌چنان فراوان بود که اهمیت واقعی آنها بر پزشک و داروشناس آشکار نبود. این امر آن گاه پیچیده‌تر می‌شد که یک دارو در جاهای گوناگون به نام‌های گوناگون ضبط می‌شد و برعکس، یک نام را به چیزهای گوناگون داده بودند که اغلب به سوء تفاهم‌های جدّی می‌انجامید.

بدین ترتیب، می‌توان گفت که یکی از مسایل اساسی که یوسفی در تدوین و تالیف ریاض‌الادویه در نظر داشته، آشکار ساختن و روشن کردن نام‌های مترادف مواد دارویی موجود بود، وانگهی به نامهای محلی نیز توجه فراوانی نموده است.

او همگی خواص مزاجی داروها را به دقّت تمام ذکر نموده و مضرّات، مُصلحات و بدلیّات هر یک با صرافت خاص خود، به ترتیب آورده شده است.

یوسفی در بسیاری از عنوان‌ها و  مدخل‌های مفرده از گیاهان یا ادویه‌ای سخن می‌گوید که در سرزمین‌های گوناگون وجود دارند و اغلب آنها را یا در کتب پیشینیان دیده، یا خود، البته به ندرت، مشاهده کرده است. این خود حاکی از آن است که  از سال‌های جوانی در هرات، علاقة او به داروهای گیاهی شکل گرفته و علاوه بر آثار طب منظومش که بیشتر جنبة آموزشی برای نوآموزان داشته، در زمان پختگی حیات علمی‌اش اثری به نثر خلق کرده که یکی از مهمترین آثار پزشکی دورة صفویه محسوب می‌شود.

یوسفی در ضمن این کتاب به برخی اطبّا و کتابهای طبّی اشاره کرده و از آنها نقل قول نموده است. او از کتابهایی چون المنهاج ابن جزله، قانون ابن سینا نقل قول کرده است. درست است که از منابعی نیز که مورد استفادۀ وی بوده، یاد نکرده، امّا کاملاً تأثیر این آثار بر این کتاب مشهود است. یکی از این آثار اختیارات بدیعی حاجی زین العطار است که تمام اصطلاحات پزشکی شیرازی از آن نقل قول شده است. البته از آثار مشابهی چون قرابادین شاپور بن سهل و مفردات ادویه‌ای که در ذخیرۀ خوارزمشاهی جرجانی و صیدنة ابوریحان و کتب نظیر آن آمده، غافل نبوده و تقریباً اکثر منابع مهم ادویۀ مفرده و مرکّبه را دیده است.

 

چاپ حاضر:

چاپ حاضر كه براي اولين بار به صورت تصحیحي منقّح بر اساس سه نسخة خطي صورت گرفته، توسط يوسف بيگ‌باپور انجام پذيرفته است. مصحح پس از مقدمه‌اي مفصل دربارة روزگار و عصر مؤلف، به بيان روابط پزشكي ايران و هند پرداخته و بالاخص نقش اطباي مهاجر به هند را نمايان ساخته كه يكي از ايشان همين يوسفي بود. سپس به نقش زبان شعر در ارائة آموزه‌هاي طبي پرداخته شده و آثار همطراز در اين دوره معرفي گرديده است.

در آخر مقدمه طبق معمول به معرفي مؤلف و آثارش پرداخته شده و بر اساس آثار موجود دربارة يوسفي اطلاعاتي به دست داده شده است. و در نهايت معرفي رياض‌الادويه و اهميت آن بحث شده است. سپس معرفي نسخ مورد استفاده در تصحيح و نمونه تصاوير هر يك آورده شده است. كل مقدمه در 51 صفحه ارائه شد و از 52 متن كتاب شروع مي شود.

امتياز اصلي تصحيح حاضر مشكّل‌نويسي و حركه‌گذاري كل مفردات دارويي با مراجعه به منابع مختلف تاريخ پزشكي است كه به خواننده در درست‌خواني اسامي داروها بسيار كمك مي‌نمايد. در پانوشتها اكثر معادلهاي هندي و تركي و غيره اغلب داروها آورده شده و منابع مورد رجوع نيز ذكر شده است. اين كار كتاب را به علمي بودن بيشتر سوق داده است. البته جا داشت كه فهارس فني كار استخراج و در آخر كتاب گنجانده مي‌شد.

 

والسلام عليكم

افسانه حصيري