مصاحبه با انجمن تاريخ پژوهان

<<به جاي اينكه حرف بزنيم عملكرده ايم...>>
<<از ديروز تا فردا>>
لطفا خودتان را معرفي كنيد و بفرماييد از كجا آغاز كردهايد؟
بنده يوسف بيگباباپور، متولد 1357 در كهنشهر مراغه به دنيا آمدهام و تا
جواني در آن باليدهام و صرفاً بدين دليل بدان افتخار ميكنم كه در فضايي
نفس كشيده و بزرگ شدهام كه بزرگمرداني چون خواجه نصير، عُرضي دمشقي،
قطبالدين شيرازي، اوحدي مراغي و عزيزاني اين چنين مدتي در آن زيستهاند و
نفس كشيدهاند.
تحصيلات ابتدايي تا ديپلمم در مراغه بوده و از محضر عزيزاني چون استاد
فقيد فريد فتحي –كه رحمت خدا بر ايشان باد- كسب علم نمودم. كارشناسي و
ارشدم نيز در همان منطقه (تبريز) سپري شد و عزيزاني چون دكتر رحمان
مشتاقمهر، دكتر ابراهيم رنجبر، دكتر ابراهيم پوردرگاهي و ديگران سهم
بزرگي در شك گيري انديشه و گشودن درهاي ذهني بنده داشتند و همواره بديشان
به عنوان يك الگو در زندگي فكري خود مينگريستم.
بعدها در دوره دكتري از محضر عزيزاني چون دكتر مهدي محقق كسب فيض نمودم و
از بركت انفاس دوستاني چون دكتر بهروز ايماني، دكتر فريد قاسملو، حجت
الاسلام سيد صادق حسيني اشكوري و ديگر بزرگواران بهرهها بردم.
اما در مسير پژوهشي بنده اثرگذارترين شخص، دوست دانشمند و استاد
فرهيختهام آقاي بهروز ايماني بود كه از همان ابتدا (سال 1381) كه
ابجدخواني بيش نبودم -و البته الان هم نيستم- «دستم بگرفت و رفتن آموخت» و
اين را هيچ گاه فراموش نخواهم كرد.
تحصيلات و تخصص پژوهشي شما در چيست؟
بنده كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي (از سال 1382) و دكتراي تاريخ علم
(تاريخ پزشكي، از سال 2012م.) هستم. و اگر خدا قبول كند، خادم فرهنگ
اسلامي – ايراني.
بنده حدود 10 سالي است به عنوان يك متن پژوه در حوزه نسخههاي خطي فعاليت
دارم. فهرست نويسي را از محضر اساتيدي چون حجج الاسلام سيد صادق اشكوري و
ابوالفضل حافظيان و استاد محمود نظري و دوستان ديگر آموختم. تصحيح متون را
نيز به صورت تجربي از محضر اساتيدي چون استاد بهروز ايماني فراگرفتم. اما
روي آوردن به تاريخ علم صرفاً از روي علاقه شخصي بنده بود و مدتي است در
احياي متون پزشكي دوره اسلامي فعاليت دارم.
اكنون دقيقاً به چه حرفهاي مشغوليد؟
بنده 5 سالي عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد در منطقه زادگاهم بودهام.
الحمدلله مدت سه سالي ميشود خود را از شغل شريف معلمي محروم كردهام! و
صرفاً با پژوهش روزگار ميگذرانم.
يك بار مدير يكي از مراكز پژوهشي براي توجيه كمكاري خود و ندادن حق
محققينش در جلسهاي گفته بود: مگر ميشود در اين مملكت از راه پژوهش نان
خورد؟! بنده حداقل براي خودم ثابت كردم كه ميشود. اما به شرطي كه بايد
عاشق اين كار باشي نه اين كه به عنوان يك شغل بدان بنگري. الحمدلله والمنه
كه سه چهار سالي است فقط از اين راه شريف نانمان ميرسد و به كم و زيادش
شاكريم و قانع.
خيليها اين ايراد را بر شما وارد ميكنند كه در هر شاخه از علوم كهن اثر داريد؟ و به اصطلاح كثيرالتأليف هستيد؟
البته چند سالي است برخي گمان دارند كه بنده فقط قصد پر كردن «سياهه رزومه
به اصطلاح علمي» خود را دارم و از منظر خود به قضيه نگريسته گمان ميكنند
كه من هم مثل خودشان سر در آخري كرده براي فربهي خود و ارتزاق و حصول به
مقاصد خودقصد هياهويي دارم و به اصطلاح گرد و غباري ميكنم. غافل از آنكه
بنده بارها گفتهام چه نيازي به اين سياهه دارم، و آيا بايد مثل فلان آقا
به مافوقم متملقانه حساب پس دهم كه مثلاً: امسال اين قدر كتاب چاپ كردهام
و اين قدر با ندادن پول محققان جلسات آبكي راه انداختهام و اين قدر براي
عشق و حال با پول مردمبه اروپا رفتهام و اسمش را سفرهاي علمي گذاشتهام!
و كذلك ... و به قول حضرت حافظ «دام تزوير مكن چون دگران...»، ما كتاب را
دام تزوير قرار نداده و نميدهيم، و هيچ نيازي هم بدان نميبينيم.
در حالي كه شايد هزينه چاپ ده عنوان كتاب ما به اندازه هزينة يك سفر
اروپايي رفتن و برگزاري جلسات بي سر ته آبكي فلان مركز هم نباشد.
ما سعي كردهايم با هزينه شخصي خود پيش برويم و تا به حال به لطف خدا آنچه
در توان بود نمودهايم و منبعد به رغمالانف بدخواهان كوتاهبين بيش از
آن خواهيم كرد.
اما اين كه بنده در برخي شاخههاي مختلف كارهايي انجام داده و به چاپ
رساندهام، دليل بر پراكنده كاري نيست. بنده به عنوان يك متن پژوه و فهرست
نويس در حوزه نسخههاي خطي فعاليت ميكنم و واقعاً عاشق كار خود هستم و از
آن لذت مي برم. حال اين متن ممكن است در رياضيات، پزشكي، نجوم، ادبيات و
غيره باشد، به عنوان يك متن پژوه براي بنده احيا و انتشار آن اثر و معرفي
آن به جامعه خود مهم است.
حال سؤالهايي پيش ميآيد: آيا نسل جوان امروز ما چقدر با ميراث گذشته
آشنايي دارد؟ تقريباً خيلي كم. حال ميپرسم: آيا انتشار يك كتاب در مكانيك
مثلاً قرن 5 هجري چقدر ميتواند در ايجاد انگيزه و علاقه و برانگيختن عرق
ملي يك جوان مسلمان ايراني سهم داشته باشد؟ و آيا تا چه ميزان از آثار
علوم دوره اسلامي در ايران تا به حال منتشر شده و به جامعه معرفي شده است؟
اكنون ما با انتشار 100 يا 200 نسخه از اين آثار، آن هم در يك كشور 70
ميليوني، ولو به صورت فاكسميله جاي كسي را تنگ نكردهايم. ديگران بروند
بهتر از ما انجام دهند و منتشر كنند.
بنده همواره اين دغدغه را داشتهام كه در طول حيات خود بتوانم آثار
ارزشمندي از ميراث مكتوب اسلامي – ايراني را به انحاي مختلف به چاپ برسانم
و دين خود را به اسلاف خويش ادا نمايم. و اين سرعت در كار –هرچند ناگزير
خالي از سهوياتي نيست- از همين دغدغة حقير ناشي ميشود.
بگذار بگويند: فلاني هفتهاي يك كتاب در ميآورد، كتابسازي ميكند،
نميدانم قصد خودنمايي دارد و غيره. بنده الحمدلله گوشم به اين حرفها
بدهكار نيست و چون هدف كاملاً روشن و مشخص و به زعم خود مقدسي دارم، «چون
عشق حرم باشد، سهل است بيابانها»! اصلاً شيريني اين راه هم به همين خار
مغيلانش است.
جوابتان دربارة نقدهايي كه به شما مي شود، چيست؟
نقد اصولاً يك امر مقدس و سازندهاي است. به شرطي كه با اغراض شخصي يا
گروهي آميخته نشود. بنده بارها نقدهاي مشفقانه را شنيده و خوانده و تا حد
وسع عمل نمودهام. اما وقتي نقد فرمايشي ميشود، يا قصد تخريب از وجناتش
هويداست، ديگر قضيه فرق ميكند.
روزي در محضر استاد ميرهاشم محدث صحبت از همين انتقادهاي مغرضانه شد،
ايشان فرمايش متيني فرمودند كه براي بنده بسيار تأثيرگذار بود: فرمودند
دوستي از دوستان وقتي كتابي چاپ مي كرد خود به اسم مستعار ميرفت و همان
كتابش را نقد ميكرد و در مجلات منتشر مي نمود. در اثر اين ترفند و هياهو
ظرف چند ماه هزار تيراژ آن كتاب به فروش ميرفت!
حال قضيه ما هم اين است. گاهي نقدهاي مغرضانه برعكس جواب مي دهد. البته
اگر توفيقات الهي ياري كند، و به قول معروف «عدو شود سبب خير اگر خدا
خواهد». اخيراً كتاب فاكسميله شدة المنتخب عمار موصلي با مقدمة بنده توسط
دوستي كه خالي از اغراضي هم نبود، در سايتي نقد كه چه عرض كنم، مورد غرض
ورزي قرار گرفت، فرداي آن روز تقريباً 80 جلد آن توسط ناشرش فروش رفت! از
چند نفر كه پرسيده بودند، گفتند: خبرش را در فلان سايت ديديم! به نظرم
اينها توفيق و لطف الهي است كه هميشه حركت دشمنانم به صلاحم تمام شده است
و خدا را هزاران بار شاكرم.
اما همه اين عرايضم به اين معني نيست كه بنده كارهايم بيعيب و نقص است.
هيچ كس از نقصان و خطا مصون نيست. بارها شده كه نقدهايي به بنده شده، اما
چون «من قال»ش مشفق بوده، «ماقال»ش به دل نشسته و به ديده منت بدان عمل
نمودهام.
دوستي ميگفت: به مرحوم استاد ايرج افشار گفتم: فلان نقد فلان كتابت كرده،
يا جوابشان را بدهيد يا اجازه دهيد بنده چيزي بنويسم. فرمودند: اگر ما وقت
خود را صرف جواب دادن به اين آن كنيم كه از اصل مي مانيم. بگذار هر چه
ميخواهند بگويند. ما كار خودمان را ميكنيم.
و البته امروز ميبينيم استاد راست ميگفت و امروز ايرج افشار را كارهاي
متعدد و ارزندهاش ايرج افشار كرده، نه جواب دادن به نقد اين و آن و غيره!
نظرتان دربارة چاپ محدود و ديجيتال چيست؟
صنعت چاپ چه بخواهيم و چه نخواهيم، به سمت و سوي ديجيتالي كشيده شده است.
خيلي از چاپخانههاي سنتي اكنون برچيده شدهاند و جايشان را چاپ ديجيتال
گرفته است. اكنون با اين هزينههاي هنگفت ديگر زمان آن نيست كه مثلاً
كتابي را دو هزار جلد چاپ كني و بگذاري انبار كه مثلاً تا چند سال ديگر
فروش رود!
به نظر بنده چاپ ديجيتال، چاپ نامحدود است نه محدود. هر موقع اراده كنيد
در اسرع وقت با كيفيت مطلوب ميتوانيد صدها جلد توليد كنيد. به اصطلاح به
ميزان نياز فروش و بازار مي توان كتاب توليد كرد و ديگر انبارداري ننمود.
ضمن آنكه اكنون ديگر واقعاً نميتوان براي يك كتاب مثلاً 5 ميليون هزينه
كرد كه مثلاً هزار نفر در كشور در يك فرجة زماني آن را نياز داشته باشند و
بخرند.
چاپ ديجيتال محدود به تيراژ 100 نسخه 200 نسخه نيست. چاپ ديجيتال ميتواند
5000 نسخه باشد. به عنوان مثال شما الان سفارش 500 نسخه از يك كتاب را
بدهيد، تا 48 ساعت ديگر با كيفيت عالي هر كجا بفرماييد تحويلتان گردد.
به عبارت ديگر با وجود هزينههاي سه برابر كاغذ و تونر و غيره به جاي
اينكه از يك كتاب 2000 تيراژ چاپ شود، از 20 عنوان كتاب در مرحله اول 100
نسخه چاپ و پخش ميشود و در صورت سفارش مجدد در اسرع وقت دوباره چاپ
ميشود.
برنامههايي كه پيش رو داريد؟
امسال چند مجموعه در حوزه ميراث اسلامي شروع كرديمو بنده حقير به عنوان
دبير مجموعهها هستم و به حول الهي به نتايج خوبي دست پيدا كرده و خواهيم
كرد:
الف) مجموعه دوا و درمان در روزگاران کهن:
این مجموعه به هدف احیای متون پز شکی دوره اسلامی به زبان فارسی و عربی
راه اندازی شده است. در این مجموعه متون شاخص پزشکی و مباحث مرتبط با طب
سنتی ایرانی-اسلامی به صورت تحقیقی و تصحیحی و یا به صورت چاپ عکسی
(فاکسمیله) منتشر می شود. تا به حال بالغ بر بیست جلد آن منتشر شده و
همچنان ادامه دارد.
ب) مجموعه تاریخ علم ، فرهنگ و تمدن دوره اسلامی
این مجموعه صرفاً جهت انتشار نسخ خطی (عربی،فارسی، و ترکی عثمانی با
موضوعات مختلف و متنوع در تمام علوم دوره اسلامی به صورت چاپ عکسی
(فاکسمیله) منتشر می شود. در این مجموعه سعی شده تا آثار شاخص و نسخههای
حائز اهمیت عیناً منتشر شود. جهت غنای کار مقدمه ای علمی به همراه استخراج
فهارس و عناوین مطالب آن بدان ضمیمه می شود.
ج) جستارهایی در میراث اسلامی
حاوی مجموعه مقالات و یادداشتها در حوزه نسخ خطی، اسناد، کتیبهها و سنگ
قبرهای دوره اسلامی است و هر آن چه به عنوان میراث اسلامی بتوان از آن نام
برد. در این مجموعه سعی شده تا به صورت موضوعی پیش برویم. مجلد اول آن
حاوی مقالات و متون عمومی است. اما از مجلد دوم به صورت تخصصی و موضوعی
پیش رفتهایم. مجلد دوم در موضوع تاریخ پزشکی و طب سنتی است. مجلد سوم
ویژه نامه مراغهپژوهی است. مجلد چهارم ویژه نامه نسخه پژوهی است. مجلد
پنجم ویژه نامه تاریخ علم است. دو مجلد اخير زير چاپ هستند.
د) مجموعه فهارس نسخ خطی
حاوی فهرست های موضوعی و عمومی نسخ خطی کتابخانه های مختلف است. یکی دیگر
از بایسته های حوزه نسخ خطی اطلاع رسانی و فهرست کردن موجودی ان است. این
مجموعه در نظر دارد سالانه چندین مجلد از فهارس عمومی یا اختصاصی کتابخانه
های مختلف را-چه موضوعی و چه عام- منتشر نماید. تا به حال دو شماره از آن
منتشر شده است: فهرستواره نسخ خطی کیمیا و علوم وابسته در کتابخانه های
ایران و فهرست شبیه نامه های كتابخانة ملک.
هـ) مجموعه احیای متون
در این مجموعه سعی شده است تا متون تصحیح شده و نسخ خطی بازخوانی شده
منتشر شود. تصحیح متون یکی از بایسته های نشر آثار مکتوب دوره اسلامی است؛
لذا با تکیه بر این هدف سعی شده تا رساله ها و کتابهای تصحیح شده با
مقابله نسخه های موجود و قابل دسترس از یک اثر منتشر گردد. تا به حال
نزدیک به ده شماره از آن منتشر شده است: شکوفه زار عليخان آرزو، یادگار
ميرزا حسن شکوهی، عطیه کبری و موهبت عظمی عليخان آرزو، شيد نشيد: مجموعه
اشعار اسماعيل حميديه، مشکوه المسافرین، دیوان میرزا مهدی شکوهی، سفرنامه
تبریز و ....
و) مجموعه تذکرههای فارسی
یکی از انواع منابع مهم در شناسایی رجال و مشاهیر علوم مختلف تهیه تذکره
احوال آن حیطه است. در این بین تذکرههای شعرا سهم عمدهای را ایفا
میکنند. این مجموعه به هدف احیای تذکرههای فارسی یا فارسی شده دوره
اسلامی (در ایران، آسیای صغیر و شبه قاره) راه اندازی شده و تا به حال
تذکره های شاخصی ضمن آن به چاپ رسیده و يا در مرحله چاپ هستند: تذکره
علمای کشمیر، تذکره خلاصه الاشعار (گیلان و مازندران)، تذکره خلاصه
الاشعار (بخشهايي از رکن اول تا چهارم)، خلاصه الاشعار (بخشهاي ري و
استرآباد) و (كرمان) و (همدان) و (تبريز) كه در مرحله آماده سازي هستند،
ترجمه تذكره مشاهير عثماني(سجل عثماني)، ترجمه مولفين عثماني، تذکره آفتاب
عالمتاب، تذکره انیس الاحباء، تذکره مقیمی، تذكرة حسيني، تذکره باغ معانی،
تذکره جواهرالعجايب در احوال زنان شاعره و ....
و به زودي دو مجموعة ديگر كليد ميخورد:
ز) مجموعه آثار ابن سيناكه
هم اكنون 129 رساله كوتاه از ابن سينا در 8 مجلد توسط دوست دانشمندم جناب
آقاي دكتر احسان مقدس تصحيح و آماده شده و در مرحله چاپ قرار گرفته است.
همچنين ترجمهاي از قانون ابن سينا نيز در اين مجموعه منتشر خواهد شد. ضمن
آنكه تمامي آثار شاخص و شروح مرتبط با آثار ابن سينا نيز به زودي هم مصحح
و هم فاكسميله منتشر خواهد شد كه برآوردمان بر 100 جلد است.
ح) مجموعه ميراث عثماني
كه در نظر داريم تمامي آثار شاخص در حوزة عثماني و منابع مهم را در اين
زمينه به اشكال مختلف منتشر نماييم. به زودي اين دو مجموعه اخير نيز به
ياري خداوند منان راهاندازي خواهد شد.
و سخن آخر؟
به نظرم در احياي ميراث مكتوب اسلامي – ايراني به اندازة دهها و شايد
صدها سال جاي كار هست. هر يك از متون كهن به عنوان شناسنامه ملت ماست.
احيا و انتشار هر برگ از آن به غناي فرهنگي ما منجر مي شود. به نظرم بايد
با سرعتي بيش از پيش از به كارمان ادامه دهيم و به غرض ورزيهاي ديگران
توجه نكنيم. نسل جوان ما امروز با اين ميراث بيگانهاند و اين براي نسل
آينده خطرناك است. نسلها بايد با گذشتة خود پيوندي ناگسستني داشته باشند
تا به تداوم و غناي فرهنگ خويش دامن زنند.
همچنين يكي ديگر از عوامل موفقيت يك فرد كار گروهي ميتواند باشد. از
همكاران عزيزم، كه همواره در كنار بنده بودهاند و به انحاي مختلف ياريگر
بنده بودند جناب آقاي مهندس سيد حسين عابديني و دكتر مسعود غلاميه هستند. با آرزوي توفيق روزافزون براي اين عزيزان.
با تشكر و آرزوي موفقيت روزافزون براي شما و همكاران گراميتان.
منبع: انجمن تاريخ پژوهان مراغه