به زودي منتشر مي شود:

اسناد صمدخان شجاع الدوله

به كوشش:

مسعود غلامیه

یوسف بیگ باباپور

 

درآمد

در قالب يكي از ساده‌ترين تعاريف، كردارها، حركات اجتماعي و سياسي انسان را با قيد زمان در بستر جغرافيايي، «تاريخ» مي‌نامند، و تاريخ‌نگاري بر پاية همين تعريف ساده نيز فعاليتي است دقيق، دشوار و در عين حال سترگ با شناسنامه‌اي مشخص، كه بر اساس حقيقت‌جويي، دانش گسترده و همتي بلند مي‌طلبد.

متاسفانه ديربازي است اين كار سترگ به دلايل گوناگون غالباً آلوده به شائبه‌ها، گرايش‌ها و گاه غرايض خاصي بوده است، و چه بسيار كساني كه بر اين عرصه به دليل تساهل و شتابزدگي، داعيه‌هايي نادرست داشته‌اند و امر تاريخ‌نگاري را از زاويه‌اي تنگ نگريسته‌اند. شايد يكي از علل ناتواني برخي از تاريخ‌نگاران معاصر كشورمان كه به رغم بعضي كوششها و اهداف نيك، در زمينۀ ثبت و نگارش وقايع جامع تاريخي و رويدادهاي سرنوشت‌ساز حيات سياسي، اجتماعي و اقتصادي ايران در نيم قرن گذشته ناكام مانده‌اند، عدم دسترسي به انبوهة اسناد و مدارك معتبر بوده است. بي‌گمان نگارش تاريخ عمومي هر دوره از حيات يك ملت بدون بهره‌گيري دقيق و وسيع و بي‌دغدغه از اسناد و مداركي كه معمولاً به سادگي و سهولت در دسترس تاريخ‌نگار قرار نمي‌گيرد، كاري است ناقص، نارسا و ناتمام. در يك كلام بي‌بهره ماندن از اسناد و مدارك متنوع در هر زمينه، مورخ را گرفتار برداشت‌ها و تلقي‌هاي نادرست مي‌كند، و چه بسا كه او را از مسير حقيقت دور سازد.

اسناد تاريخي به همة مداركي گفته مي‌شود كه ارتباط بي‌واسطه‌اي با تحولات گذشته و جاري كشور دارند و در درونشان بخشي از مسائل و واقعيات تاريخي نهفته است؛ مانند دستورالعمل‌ها، فرمان‌ها، تصميم‌گيري‌ها، انتصابات، مذاكرات، ديدارها و ... و از آنجا كه اسناد در زمان و مكان نگارش خود عمدتاً به قصد اداري، سياسي و اجرايي تهيه شده‌اند و اساساً استفاده‌هاي تاريخ‌نگارانه‌شان مد نظر نبوده، اطلاعات موجود در آنها غالباً پراكنده و از هم گسيخته است كه بايد در پيوند با ساير منابع تاريخي تكميل گرديده تا حلقه‌هاي مفقوده منابع ديگر تكميل گردد.

در راستاي كمك به توسعه پژوهشهاي تاريخي در حوزه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي و به منظور تدوين و در دسترس قرار دادن منابع دست اوّل وقايع و رويدادها، انتشار اسناد دولتي و حكومتي اهميت شايان توجهي دارد. اين امر علاوه بر آنكه به تحليل دقيق حوادث و رخدادها با رويكرد تاريخي كمك مي‌كند، بيانگر عملكرد و نحوة نگرش نهادها و سازمان‌هاي دولتي و افراد مسئول و ناظر بر واقعة مورد نظر و يا حاضر در متن رويدادهاست و دسترسي به مكاتبات و نگراشهاي خام و به دور از پيش‌داوري را امكان‌پذير مي‌سازد.

دسترسي پژوهشگران و محققان به اين گونه اطلاعات مي‌تواند به نقد نظريه‌هايي كه در منابع مختلف تاريخي ارائه شده، كمك نمايد و گاهي در راستاي تحليل واقع‌گرايانه و تعقّلي در حوزة پژوهشهاي تاريخي باشد. لذا با درك چنين ضرورت و با عنايت به حجم عظيم اسنادي كه از دورة قاجار در اختيار و در دسترس بود، لازم می نماید با انتشار اسناد در موضوعات مختلف امكان دسترسي محققان به اين اطلاعات ذي‌قيمت را فراهم سازيم و منابعي مستند و دست اوّل در اختيار اهل قلم و تحقيق قرار دهيم.

به هر حال با عنايت به كمبود كتاب و يادداشت‌هاي معتبر و مستند دربارة برخي از مهمترين رويدادهاي سياسي، اجتماعي، تاريخي شهر مراغه در دورة قاجار، سندهاي ارائه شده در اين مقاله مي‌تواند روشنگر بسياري از مسائل سياسي، اجتماعي شهر مراغه و آذربايجان در آن دوره باشد. ويژگي بارز اسناد تلگرافی مذکور در اين مقاله، «دولتي و رسمي» بودن آنها و گاه «محرمانه» بودن برخي از آنهاست، كه اكنون به لطف گذر زمان و تحولات تاريخي نه دولتي و رسمي‌اند و نه ديگر محرمانه.

انتشار اين گونه اسناد شايد گامي كوچك باشد، امّا در جهت خدمتي ناچيز به پژوهشگران و تاريخ‌نگاراني است كه مي‌توانند همتي بلند به خرج داده و تاريخ مستقل و عمومي معاصر آذربایجان و ايران را تدوين كنند.

اکثر این اسناد مربوط به حاکمان مراغه در دورۀ مشروطیت است. یکی از این حکام حاجی صمد خان شجاع الدوله (1270 1333 هـ.ق.) بود. وی پسر سرتیپ اسکندرخان مقدم و او پسر حسین پاشاخان مدم و او پسر احمدخان نقدم بیگلر بیگی آذربایجان بود. وقتی که شاهزاده امامقلی میرزا (پسر ملک قاسم میرزا نوۀ فتحعلی شاه قاجار) به حکومت مراغه و حومه منصوب شد، چون عملاً بیشتر وقت خود را در میاندواب یا شیشوان می گذرانید، صمد خان به سمت نائب الحکومه به ادارۀ امور شهر مراغه پرداخت. در سال 1317 هـ.ق. وقتی که نظام السلطنه به پیشکاری محمدعلی میرزا (محمدعلی شاه) از تهران رهسپار تبریز شد، به محض ورود، صمدخان را از حکومت مراغه برکنار و به بیگلربیگی تبریز و میرآخوری ولیعهد محمدعلی میرزا مفتخر کرد. این امر عاملی برای آشنایی و نزدیکی صمدخان با قاجار گشت و بعدها صمدخان روی ملاحظاتی تا آخر عمر خود، طرفدار محمدعلی شاه بود.

دوران تصدی صمدخان با وقایع مهمی چون انقلاب مشروطیت، مرگ مظفرالدین شاه، تأسیس مجلس دارالشورا، مهاجرت های صغری و کبرای علما به عتبات عالیات و دهها واقعۀ دیگر مصادف بود. در سال 1324 هـ.ق. که مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا نمود و در فاصلۀ ده روز از آن از دنیا رفت، محمدعلی میرزا پس از وی به تخت نشست و به مبارزه با مشروطه خواهان برخواست. وی عین الدوله را برای سرکوبی قیام تبریز فرستاده و از صمدخان که در این موقع حکومت ساوجبلاغ را داشت، خواست تا او را یاری کند. شاه صمد خان را به تهران خواست و وی را که القابی چون سعیدالملک و سردارمقتدر داشت، به لقب «شجاع الدوله» مفتخر نموده، سپس برای سرکوبی و متلاشی کردن دستۀ مجاهدان تبریز به یاری عین الدوله فرستاد. صمدخان به طرف مراغه حرکت می کند و جمعی از مجاهدان این شهر، چون عبدالحسین انصاری و ملا محمدحسن مقدس را در میدان ملارستم مراغه اعدام می کند و دیگر مجاهدان را زندانی می کند. سپس قشونی از مراغه جمع نموده، روانۀ تبریز می سازد. ستارخان و دیگر مجاهدین در صدد مقابله با صمدخان برآمدند. نخستین درگیری ها در منطقۀ خانیان، سردرود، خسروشاه و دهخوارقان روی داد؛ ولی پیشروی از آن صمدخان بود. مقاومت مردم تبریز و پافشاری شجاع الدوله برای ورود به تبریز و شکست مقاومت مجاهدین ماهها به طول انجامید و نهایتاً در 11 محرم الحرام سنۀ 1330 صمدخان با قشون و همراهان خود فاتحانه وارد تبریز شده، دستور دستگیری و مجازات دهها مبارز آزادی را داد و صدها نفر به دست او زندانی و اعدام شدند.

شجاع الدوله که ار آن به بعد فرمانفرمای کل آذربایجان شده بود، با قدرت تمام حکومت می کرد تا این که جنگ جهانی آغاز گردید. صمدخان که دیگر امکان حضورش در ایران فراهم نبود، به دست روسها از ایران خارج شده، مقیم شهر کیسلوودسک روسیه گردید.

وی در آخر عمر به ناخوشی سرطان گردن دچار شد و در لنینگراد تحت عمل جراحی قرار گرفت و نهایتاً در اثر وخامت حال در رمضان 1333 هـ.ق. دیده از جهان فروبست.

(محل نشر: قم: مجمع ذخائر اسلامي- پاييز 1391)