زكرياي رازي و الفصول او
زكرياي رازي و الفصول او:
رازی در غرۀ شعبان 251 ق، (اوت 865 م.) در شهر ری چشم به جهان گشود و در پنجم شعبان 313 ق. (15 اکتبر 925م.) در همان شهر درگذشت. از دوران کودکی و نوجوانی رازی اطلاعات چندانی در دست نیست.
او پس از فراگیری پزشکی و به دست آوردن مهارت و تجربۀ فراوان سالیانی دراز در بیمارستانهای ری و بغداد و بار دیگر در ری به درمان بیماران پرداخت و ریاست بیمارستانهای بغداد و در پایان عمر خود، بیمارستان منصوری ری را به دوش کشید و شهرت پزشک بیمارستانی (بالینی) را به او دادند.
در بلندمرتبگی رازی همین بسنده است که بیرونی با همۀ اختلافاتی که در زمینۀ فلسفه و جهان بینی دینی، با رازی دارد، رسالهای گسترده که دربرگیرندۀ لیست کتابهای رازی است، نگاشته است که بر پایۀ فهرست علوم گوناگون پزشکی، طبیعی، منطق، ریاضی، هیئت، تفسیر و خلاصه کردن کتابهای گذشتگان و فلسفه و متافیزیک، شیمی، کفریات و دیگر زمینهها است.
رازی بنا بر گفتۀ ابن جلجل در طبقاتالأطباء، به پزشک بالینی (طبیب المارستانی) شهرت دارد. تا جایی که میتوانیم او را پایهگذار سبکی نو در شیوۀ درمان بیماران بدانیم که تا مدّتها پس از او نیز کسی آن را به مهارت وی به اجرا درنیاورد و شاید بتوان گفت تنها در این دو سدۀ اخیر شیوة او را در بیمارستانهای جهان انجام میدهند و آن یادداشت کردن مشخصات فردی هر بیمار، حدود سن، و حتی شغل او، گزارش روزانۀ کامل از وضعیت بیمار در حالتهای گوناگون دورۀ بیماری و درمان او میباشد که اکنون با نام تاریخچۀ پزشکی در پرونده بیماران ثبت میشود. او همۀ رویدادها و مشاهدات و اتفاقهای مهم بیمار را در جایی یادداشت میکرد. این یادداشتها بخشی از کتاب «حاوی» یا «جامع الکبیر» او گردید که دربرگیرندۀ پرندۀ بالینی چند ده بیمارش است و بیانگر آزمودهها و تجارب شخصی اوست.
مکتب رازی به عنوان یک پزشک بالینی پرکار، بر پایۀ تجربه و مهارت بیشتر استوار است تا دانش نظری. او میگوید: بر پزشک نظری است که دارای مهارت و تجربه باشد، اگر این دو (نظری و بالینی) در یک شخص گرد نیاید، باید یکی را دارای دانش گستردۀ پزشکی و دیگری دارای مهارت و تجربه بالینی باشد و کار زیر نظر هر دو انجام گیرد. چنانچه هرگاه میان آن دو اختلافی پیش آید، مورد اختلاف بر گروه دیگر که دارندۀ تجربه هستند، عرضه گردد، و پس از تأیید همگان آن نظر پذیرفته شود.
شک و گمانهای اشتباه بیشتر در بخش نظری دانش پزشکی روی میدهد تا بخش تجربی؛ چنانچه میان دارندۀ دانش و تجربه یکی باید برگزیده شود، بهتر است آن کس که تجربه دارد، گزینش شود؛ چرا که بیشترین سود را در هنر پزشکی دارد.
تفاوت نوشتههای رازی با دیگران در این است که او به ارزش و اهمیت آزمایشهای شخصی خود توجهی بسیار دارد. گرایش رازی به تجربه و آزمایش را در کتاب خواصالأشیاء او به خوبی دیده میشود. رازی هنگامی که هدف خود را از نگارش کتاب در پیشگفتار روشن میکند، ویژگی همه اشیا را که از زبان مردم گفته میشود، گردآوری میکند؛ ولی از پذیرش یکایک این خواص بدون اثبات و تکیه بر آزمایش میپرهیزد؛ اما دستور نگارش همۀ آنها را میدهد؛ زیرا امکان دارد با کنار گذاشتن یکی، سودمندی ویژه آن نیز از دست برود.
رازی در کتاب محنهالطبیب نشان میدهد در صورت پیدا شدن اختلافی با پزشکان نظری در کنار پزشکان بالینی قرار گرفته و با ایشان هم نوایی میکند. دیدگاه همیشگی او چنین است: اشتباه در جایگاه دانش نظری بیش از تجربی میباشد.
رازی با کتابها و رسالههای گوناگون خود چون الحاوی و طب منصوری خود را پزشک بالینی معرفی کرده است و نشان داده است که تئوریپرداز رشتۀ پزشکی نیست. او به مانند دیگر همکارانش از تأثیرگذاری فلسفه در پزشکی رهایی نداشته است و ناچار در اندک نگاشتۀ فلسفی پزشکی خود شریک ایشان میشود.
پزشکان کهن به دو گروه بخش میشدند: فیلسوفان پزشک، که برترین آنان ابنسینا؛ و پزشکان فیلسوف، که مهمترینشان رازی میباشد. هر یک از ایشان پیرو مکتب و آیینی در پزشکی هستند که با یکدیگر تا اندازهای تفاوت دارد. فیلسوفان پزشک، پزشکی را به عنوان دانشی که از آن بی نیازی نیست، میدانند و تلاش ایشان برای رسیدن به کمال سبب شده که به سوی پزشکی نیز کشانیده شوند.
پزشکان فیلسوف پایههای نخستین فهم خود را بر دانش پزشکی استوار میکنند. یعنی به شناخت بیماری و بیماران و درمان ایشان میپردازند. فلسفه وسیلهای است که این هدف را به آرمان نهاییاش برساند. روش اندیشیدن دو گروه متفاوت است. هر کدام ابزار رسیدن به هدف و آرمان خود را جداگانه در نظر میگیرند.
رازی در عرصة تشخیص وجوه افتراق بیماریهای مشابه از نیرومندترین پزشکان است. یکی از تجربههای تشخیصی او در این زمینه، درمان بیماری سرسام است. وی در این بیماری از روش علمی مقایسهای که به گونۀ تجربی بدان دست یافته است، پیروی میکند و اثر درمانی آن را به خوبی روی بیماران میبیند. بیماران خود را به دو دسته بخش میکند. گروهی را با خونگیری (رگ زدن) و گروه دیگر را به عنوان شاهد بدون خونگیری نگاه میدارد. سپس در انتظار نتیجه دلخواه درمان و بهبودی دو گروه مینشیند.
ویژگی دیگر رازی توجه به هر درمانی پیش از دارودرمانی است که سفارش آن را به همۀ پزشکان و درمانگران و دانشجویان میکند و گاهی دستور آن را میدهد.
سفارش درمان با خوراک پیش از درمان با دارو میباشد. او رساله هایی در این باره نگاشت که شیوه خوراک درمانی را برای بیماران خود یادآوری میکند. چون رسالۀ فی کیفیه الاغتذاء و رسالۀ اطعمه المرضی و مقالۀ فی الاغذیه مختصره و رسالۀ دفع مضار الاغذیه مختصره و رسالۀ دفع مضار الاغذیه یا منافع الاغذیه و دفع مضارها و رسالۀ فواید الاغذیه و رساله الفواکه و الاغذیه و مایؤخر منها میباشد.
شیوۀ دیگر درمانی پیش از دارو، ورزش است که کتاب فی الریاضه را نگاشته است. دیگر شیوههای مختلف تخلیه و بیرون راندن پسماندهها و اضافهماندههای (امتلاء) تن؛ چه امتلای گوارشی و چه خونی میباشد که در رسالههای مختلف او چون رسالۀ فی الفصد و کتاب فی شرف الفصد عند الاستفراغات الامتلائیه ردائه و کمیّته و فضله علی سائر الاستفراغات علی ان الفصد لایمنعه عند الاحتیاج الیه شیئی البته آمده است که به نام امیر بوعلی احمد پسر اسماعیل پسر احمد نگاشته است.
و در پایان آب درمانی و سودمندیها و زیانهای گرمابه را در رسالۀ فی الحمام و منافعه و مضاره و مقالات مختلف و در بخشی از کتابهای گوناگون خود چون المرشد فی الطب آورده است.
رازی نه تنها در دانش پزشکی پیرو بقراط و جالینوس هست، بلکه در فلسفه و اخلاق نیز پیرو ایشان بوده و از آرا و اندیشههای آنان بهرهها گرفته است. رازی تمام نوشتههای جالینوس را یا خود مستقیم به دست آورده و مورد پژوهش قرار داده و یا ترجمههای حنین بن اسحاق را مطالعه کرده است. او این عشق و علاقه را به جایی میکشد که فهرست حنین بر کتابهای جالینوس را گسترش میدهد و به آثاری دست می یابد که در فهرست حنین نبود و آگاهی به آن نداشته و آن را در رسالهای جداگانه میآورد. ابن ابی اصیبعه نیز این گفته را به گونهای دیگر تأیید کرده و میآورد.
رازی کتابی با نام شکوک علی جالینوس را به نگارش درمیآورد و با فروتنی بسیار از جالینوس به عنوان منت گذارندۀ راهنما، سود ده، نعمت دهنده و ولینعمت خود نام میبرد و از فشار اطرافیان و ملامت و تهمت آنها بر خویش مینالد و پس از بزرگداشت دوبارۀ مقام علمی و منزلت استاد میگوید: هنر پزشکی و فلسفه و آموزگاران و فیلسوفان و پزشکان در این است که تسلیم محض بودن دانشجویان را نسبت به استادان نمیخواهند، دلیل و برهان را پایه میدانند. او سپس وارد بحث میشود و برخی نظریات فلسفی و جهانبینی و منطقی، پزشکی، و حتّی ادبیات و زبانشناسی او (جالینوس) را به نقد و بررسی میکشاند و از سوی دیگر اندیشههای مستقل خود و گسترگی پژوهش خود را در آثار جالینوس آشکار میکند.
رازی این شیوه را در مورد بقراط نیز ادامه میدهد. او کتاب فصول بقراط را ویرایش میکند. چون دیدگاه ویژهای نسبت به آن دارد. او این کتاب را پرارزش و خلاصۀ دانش پزشکی میداند. به گونهای که میتوان آن را کتاب جیبی راهنمای پزشکی آن زمان دانست. او در ابتدای المرشد یا الفصول فی الطب میگوید: «وادار شدم آن را دگرگون کنم. چون در هم بر هم و نامرتب بی نظم، پر از پیچیدگی و نارسایی و بدون فصلبندی مناسب بود. برای حفظ و ثبت بهتر آن در ذهن دانشجویان و پژوهشگران خواستم آن را از ابتدا با شکل مناسب و بخشبندی و سرفصلهای تازه بنگارم و در ضمن از فرو رفتن در پیچیدگیها و گزافهگوییها پرهیز نمایم».
رازی با نقد فصول بقراط در اندیشۀ زنده کردن نام و کتاب آموزگار خویش است. این کتاب را میتوان به گونهای از مهمترین کتابهای رازی به شمار آورد. چون از یک سو میتوان گفت که زمان نگارش آن، پایان دورۀ نوشتاری او بوده است و از دیگر سو مرجعی برای کتابهای بقراط و جالینوس و دیگر پزشکان به همراه بسیاری از کتابهای خویش میباشد که تقریباً همۀ مباحث و مسائل پزشکی روز را به طور خلاصه مرور میکند و برای روشنتر شدن و دسترسی بیشتر به اطلاعات پزشکی به منابع تخصصیتر ارجاع میدهد.
ارزش کتاب مرشد
این کتاب از نوشتههای ارزشمند رازی به شمار میآید که میتوان با بررسی آن به گرانبار بودن دانش پزشکی رازی پی برد؛ بلکه به قلّۀ دانش پزشکی عربی به شکل عمومی در سدۀ چهارم هجری (دهم میلادی) رسید؛ ولی این کتاب مهارت علمی رازی را به عنوان پزشک بالینی به خوبی روشن و نمایان نمیکند. او در اینجا از گزارش بیماری بیماران به جز یک بار و آن هم کوتاه سخن نمیگوید. وی آزمودهها و مشاهدات خود را در آن ننگاشته است. او یادداشتهای خود را در تاریخچۀ بیماران که در کتابهای دیگر عادت به نوشتن آن داشت تا صورت واقعی و زندۀ بیماری را به تصویر درآورد، در اینجا نیاورده است.
رازی این کتاب را پس از پژوهشهای گسترده در نوشتهها و پس از به دست آوردن تجربۀ بسیار نگاشته است و انتشار آن پس از نوشتن بسیاری از کتابهای مشهور دیگر اوست. رازی در این کتاب نام کتابهای گذشتۀ خود را چون جامع الکبیر و همچنین کتاب او فی الاستعمال الاسهال فی ابتدا الحمیات و کتاب فی الباه و کتاب الشراب و کتاب دفع مضار الاغذیه و کتاب الشکوک علی جالینوس و کتاب صنعه الطب و کتاب سمع الکیان میآورد.
و گواه ما بر اینکه رازی بسیاری از کتابهای مرجع پزشکی را پیش از نوشتن این کتاب بررسی کرده بود، آن است که رازی پزشکان را به بررسی کتاب بقراط در تقدمه المعرفه راهنمایی میکند؛ همانگونه که به بسیاری از کتابهای جالینوس اشاره دارد؛ از برخی از آنها چون ادوارالحمیات و الادویه المفرده و الازمان الامراض و الاسطقات و البحران و ایام البحران و تدبیر الغذاء فی الامراض الحاده و العلل و الاعراض و حیله البرء و قاطاجانس و کتاب المزاج و کتاب النبض و کتاب التنفس و غیره نام میبرد. همچنین به کتابهای پزشکان دیگر چون «ارسیلوس» و «اصطفن» و «مغنیس» راهنمایی میکند. رازی میگوید: شایسته است کتابی را کنار نگذاری مگر آن که بر آن آگاهی یابی و بدانی در آن چیست و نه تنها این بخش (پیشاب) بلکه بخشهای دیگر را نیز در برمیگیرد.
نگارش کتاب المرشد یا الفصول فی الطب هنگامی است که رازی در توصیف کتاب الفصول بقراط میگوید: کتابی درهم و بینظم و نارسا از بیان کلیات پزشکی به طور کامل است که نشانی از بالا بودن منزلت پزشکی رازی در آن هنگام بوده است و به قول خود رازی، الفصولش کتابی است ویژه تر، کوتاه تر و در عین حال رساتر از خود کتاب جالینوس. همچنین رازی کتاب خود «الشکوک علی جالینوس» را نوشته و در آن نظرات بیشمار خود را در نقد نویسنده (جالینوس) آورده بوده است.
هدف رازی از نوشتن کتاب المرشد فی الطب
رازی هدف خود را از نگارش المرشد، نقد بقراط میداند و میگوید: «فصول بقراط را بینظم و ترتیب دیدم. از سوی دیگر در آن به پیچیدگی و نارسایی نویسنده از نام بردن تمامی یا برخی از کلیات پزشکی برخورد کردم. چرا که میدانستم چگونه میتوان این نامها را به خاطر سپرد. این امر مرا وادار کرد که کلیات پزشکی را در اینجا فصلبندی کرده بیاورم؛ و همچنین او میخواست که کتاب المرشد دربرگیرندۀ خلاصۀ دانش پزشکی به صورت از آن کمک گیرد و این بخشی است که بدون آن هیچ پزشکی پزشک نخواهد شد». او همچنین میخواست این کتابش همچون هشدار دهنده و یادآوریکنندۀ پایانی یک لیست بلند و بالای این دانش پزشکی باشد.
دانشمندان متفقالقولند که ترجمۀ این کتاب، چاپ شده به زبان لاتین تا سدۀ پانزدهم در دانشگاههای اروپا تدریس شود.
کتاب الفصول بقراط و المرشد رازی:
چنانکه گفته شد، در میان کتابهای طبّی ابوبکر محمد بن زکریای رازی، یکی از مهمترین آنها همین اثر است. رازی در این کتاب عمدتاً به موضوع و مضمون فصول بقراط، یعنی به طبّ نظری توجّه داشته و خواسته است تا نقایص کتاب بقراط را برطرف سازد. وی در این اثر، از آثار متعدّد جالینوس و سایر اطبّا نقل قول می کند.
فصول بقراط (Les Aphorisme d. Hippocrote) کتابی است شامل هفت مقاله که در ضمن تعریف علم طبّ و قوانین آن، به مباحث طبّی پرداخته و این مقالات حاوی همۀ مطالبی است که در کتب دیگر او نقل شده است.
ترجمۀ این کتاب به عربی توسط حنین بن اسحاق (194 – 260 هـ.ق.) به نام الفصول البقراطیه فی اصول الطبّیّه به اهتمام تیتلر و تصحیح مولوی سلیمان غلام مخدوم و عبدالله مولوی در کلکته به سال 1832 م. به طبع رسیده است؛ و ابن القف (630 – 685 هـ.ق.) شرحی بر آن دارد که تلخیص آن به نام تلخیص شرح ابن القف علی فصول بقراط به اهتمام و تلخیص و طبع دکتر بشارت زلزل، در مطبعۀ خدیویۀ اسکندریه، به سال 1902 م. چاپ شده است.
این کتاب از جمله کتبی بوده که در زمان رازی و پس از وفات وی متداول و معمول به اطبّا بوده است. نظامی عروضی سمرقندی، در مقالت چهارم کتاب معروف خود (مجمع النوادر / چهارمقاله) چنین بیان می نماید: «... پس طبیب باید که نیکو اعتقاد باشد و امر و نهی شرع معظم دارد و از علم طبّ باید که فصول بقراط و مسائل حنین اسحق و مرشد محمد زکریای رازی و شرح نیلی که این مجملات کرده است، به دست دهد».
رازی در ابتدای این کتاب می گوید: «چون کتاب فصول بقراط را از حیث عدم نظم و تفصیل دانش و معلمین مشکل دیدم، از این جهت بر آن شدم که این کتاب را تنظیم کنم که مدخل در صناعت طبّ شود و طریقۀ آسانی برای شاگردان باشد».
این کتاب دارای فصول بیست و نُه گانه ای است که بدین قرار است: «اسطقسات، در ترکیب انسان، در مزاج و اقسام آن، در آب و برف و یخ، در استخراج نیروی داروها و غذاها، در ریاضت (ورزش) و خواص آن، در حمام و خواص آن، در خواب و بیداری، در احتیاج به غذا و طریق نیکوی آن، در امتلاء، در زیادی اخلاط، در داروهای مسهله، در قی و ادویۀ مقیّه، در دفع ادرار، در دفع سایر فضولات، در شراب، در جماع و نزدیکی، در ترکیب داروها، در بیماریها و اسباب و علل آنها، در استدلال علتها و بیماریهای احشاء، در ادرار، در نبض، در تنفّس، در بحران، در روزهای بحران، در اوان و زمان بیماریها، در نضج (بهبود)، در تبها (به تفصیل)».
رازی کتاب دیگری نیز دارد که به نام تفسیر الفصول بقراط (کتاب تفسیر تفسیر جالینوس لفصول بقراط / تلخیصه لفصول بقراط / کتاب تفسیر کتاب تفسیر جالینوس لفصول بقراط / کتاب فی تفسیر کتاب جالینوس لفصول ابقراط) است. جالینوس تفسیری بر کتاب فصول بقراط دارد که رازی تفسیری بر این تفسیر جالینوس نگاشته است. این کتاب غیر از الفصول فی الطّبّ یا همان المرشد فی الطّبّ است.
دیگران نیز تفسیر و شروحی بر فصول بقراط نوشتهاند؛ مانند: ابن القف مسیحی، ابوالحسن علاءالدین بن علی بن ابی الحزم قرشی، و همچنین ابی صادق عبدالرحمان نیشابوری.
کتب بقراط و جالینوس کتبی بودهاند که مورد نظر قدما بوده و عموم استادان، مطالعۀ آن را برای طالبین علم طب توصیه میکردند. به عنوان نمونه، در قابوسنامۀ امیر عنصر المعالی قابوس بن وشمگیر آمده است: «... امّا حفظ صحّت از تدبیر اصحّا (تندرستان) طلب باید کرد، از جمله ستّۀ عشر (16 کتاب جالینوس) و معالجات بیماران و قوانین علاج از جمله ستّۀ عشر طلب کن و علامات نیک و بد از تقدمه المعرفه و از فصول بقراط و علم نبض و علم النفس الکبیر و از نبض صغیر و علم بول از مقالت اوّل طلب کن از کتاب بحران از جملۀ ستّۀ عشر و ...». این توصیه ها و راهکارها نشان می دهد که کتابهای بقراط و جالینوس تا چه حد در آموزش پزشکی برای یک دانشجوی علم طب حائز اهمیت بودند. به همین دلیل، بسیاری از اطبّا، مخصوصاً رازی از کتب جالینوس و بقراط استفادات کامل نموده و پس از آن که آن کتب را شرح و یا تلخیص نموده، خود کتب و رسائل معتبری تألیف نموده اند که در این راستا، «کتاب المرشد فی الطّبّ» از آن جمله است.
کتابشناسی الفصول یا المرشد فی الطب رازی:
الف) برخی نسخ خطی در کتابخانههای ایران:
1- نسخه خطی کتابخانه مجلس شورا (سنا): نخستین کتاب از مجموعه پزشکی که 197 برگ که کتاب المرشد در صفحۀ 1 تا صفحه 50 میباشد. حدود تاریخ کتابت آن به سدۀ هشتم و نهم برآورد میشود.
* فهرست کتابهای خطی کتابخانه مجلس سنا (مجلس شماره 2) با کوشش شادروان محمدتقی دانش پژوه و آقای بهاءالدین علمی انواری، جلد اول، 1350 خ، صفحه 18 و 20؛ همچنین در نشریۀ کتابخانه مرکزی (1340- 1341 خ) دفتر 2، صفحه 254 مجموعه 3258 رازی.
2- نسخۀ خطی کتابخانه مجلس شورا: مجموعه دو رساله ای است یا 178 برگ، که خط آن نستعلیق و بی تاریخ حدود آن سده دهم برآورد میشود و از برگ 155 تا 178 را شامل میشود.
* فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، جلد 12، به کوشش شادروان محمدتقی دانش پژوه، دکتر علینقی منزوی، ایرج افشار و احمد منزوی، در تهران سال 1346 چاپ شد.
3- نسخه خطی کتابخانه مجلس شورا (سنا): بیست و سومین کتاب در یک مجموعه پزشکی شماره 360 با نام مجمع النفائس و حجله العرائس است.
* فهرست کتابهای خطی کتابخانه مجلس سنا، جلد1، به کوشش شادروان محمدتقی دانش پژوه و آقای بهاءالدین علمی انواری، صفحه 185 تا 187، چاپ تهران، 1350؛ همچنین در نشریۀ کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، شماره 6، شادروان محمدتقی دانش پژوه، آقای ایرج افشار 1348 خ، صفحه 563.
4- نسخه خطی کتابخانه ملک: بیست و یکمین نسخه از مجموعه ای با شماره 4573، کتابت آن 1086 ق به وسیله منصور پسر ولی الله الطبیب و ابومسلم کهپایی در همان روزگار است.
* فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملک وابسته به آستان قدس، جلد 7، بخش مجموعهها و جنگها، به کوشش شادروان محمدتقی دانش پژوه و آقای ایرج افشار، و آقای محمدباقر حجتی و احمد منزوی، تهران، 1369؛ همچنین در: فهرست مؤلفات و مصنفات رازی، نگارش شادروان دکتر نجم آبادی، صفحه 52، چاپ اول، 1339 خ؛ و در: نشریه کتابخانه مرکزی 1341- 1340 شمارۀ 2، نسخههای خطی، ص 244.
5- نسخه خطی کتابخانه ملک با شماره 1994: (نک: فؤاد سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، جلد 3، ص 388؛ دکتر نجم آبادی، «مؤلفات و مصنفات رازی»، صفحه 58 و 307، چاپ 1370؛ «نشریۀ کتابخانه مرکزی»، شمارۀ 2، 1341- 1340، ص 244؛ کتاب شناسی نسخ خطی پزشکی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ص 219، تهران، 1371).
6- نسخه خطی کتابخانه آیه الله مرعشی با نام فصول بقراط از بوبکر محمد پسر زکریای رازی، تاریخ کتابت 1284 خ، شمارۀ 6876.
* التراث العربی فی خزانه مخطوطات مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، به کوشش سید احمد اشکوری، 1414 ق، صفحه 183.
7- نسخۀ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، از سدۀ هفتم هجری که در ضمن فهارس تازه منتشر شده (ج20) معرفی شده است.
ب) برخی نسخه های خطی المرشد رازی در کتابخانههای جهان:
1- نسخه خطی در مجموعه یهودا که گارت آن را معرفی کرده است در کتابخانه دانشگاه پرینستون امریکا به شماره 1076 و تاریخ کتابت 681 ق و 88 برگ است. این نسخه در همین کتاب به صورت نسخهبرگردان منتشر شده و در سطور بعدی به تفصیل آن خواهیم پرداخت.
2- نسخه خطی کتابخانه مسجد ایاصوفیه ترکیه، از برگ 18 رو تا برگ 48 پشت، سطر هفتم به شماره 3724- نک ریتر- والتر- 834.
بخشی از یک مجموعه پزشکی که دارای خطی خوب و خوانا ولی پر از غلط و بی تاریخ است ظاهراً به سدۀ هفتم هجری میرسد. مقالهای در مجموعه مقالات آکادمی علوم پروس، شماره 26، برلین، 1934م، از صفحۀ 801 تا 848 دربارۀ ترجمههای عربی از یونانی در کتابخانۀ استامبول نیز آن را شناسانده است.
3- نسخۀ خطی المرشد کتابخانۀ خلق ملی، (عمومی) در شهر بورسۀ ترکیه با شماره (6) 1126 (گزیده برگ 118 پشت تا 120 پشت) و تاریخ 805 ق، توسط آقای خراجچی آغلوزاده شناسانده شده است.
4- نسخۀ خطی از مجموعه پزشکی، طلعت 594 در دارالکتب قاهرۀ مصر، از برگ 44 پشت تا برگ 56 رو، مکتوب سال 859 ق.
5- نسخۀ خطی، کتابخانه توفیق وهبی در بغداد که توسط شادروان دانش پژوه در نشریۀ کتابخانۀ مرکزی، دفتر پنجم، صفحه 408 و 409 آن را فهرست و شناسانده است. تاریخ استنساخ آن 1085 ق میباشد.
6- نسخۀ خطی کتابخانه پزشکی ارتش در کلیوند امریکا A88 (برگ 1- 50 سده 13 هجری، «نک: فهرست کتابخانه، ص 327)
7- نسخۀ خطی کتابخانه حلب توسط آقای بازیل شناسانده شده است. مجموعهای از کتابهای پول سبات که پس از مرگ او به مصر و حلب برده میشود که نسخههای خطی حلب به کتابخانۀ «الظاهریه» دمشق که نام کنونی آن کتابخانۀ اسد (ملی سوریه) است، نگهداری میشود. (نک «فهرست سباط»، 1/100، ش 855)
ج) چاپی: تنها مورد چاپ شده کتاب «المرشد» توسط دکتر ا. ز. اسکندر پس از پژوهش و بررسی روی دو نسخه خطی مسجد ایاصوفیه و دارالکتب مصر در سال 1961 م- 1380 ق به جای جزو یکم از مجلد هفتم مجله «معهد المخطوطات العربیه» چاپ میشود که در 5- 1996 م در همان رسانه مجدداً به چاپ میرسد. ترجمه های گوناگون لاتین آن با عنوان Aphorismi نک. اشتاین اشنایدرو ترجمه های اروپایی، شماره 178 همانجا، و ترجمه های عبری آن در صفحه 728 است.
همچنین در ایران ترجمۀ فارسی نسخۀ چاپی دکتر اسکندر توسط دکتر محمدابراهیم ذاکر در تهران (دانشگاه علوم پزشکی تهران) به سال 1383 شمسی منتشر شد.
د) ترجمه: لاتینی، با عنوان «Aporismi». نک: اشتاین اشنایدر، ترجمه های اروپایی، ش 178؛ همو، ترجمه های عبری، ص 728. (نک: تاریخ نگارش های عربی، فؤاد سزگین، ج 3، ص 388).
در بارۀ نسخۀ دانشگاه پرينستون امريكا:
نسخۀ حاضر ، به زعم نگارنده، قدیمیترین نسخۀ موجود از این کتاب رازی است که متعلّق به کتابخانۀ پرینستون آمریکا میباشد که به شمارۀ 1076 نگهداری میشود. تاریخ کتابت آن، همچنان که در آخر نسخه آمده است، سنۀ 681 هجری قمری است که در 88 برگ (176 صفحه) موجود است. مشخصات نسخه در فهرست گارت چنین است:
Title:
Kitāb al-Fuṣūl. کتاب الفصول
Creator:
Rāzī, Abū Bakr Muḥammad ibn Zakarīyā, 865?-925? رازی، ابوبکر محمّد بن زکریا
Forms part of:
Islamic Manuscripts Collection
Publication / Origin:
[1282]
Abstract:
Aphorisms on medicine. The edition by Albert Zakī Iskandar (1961) does not use this manuscript.
Size:
88, i leaves: paper ; 205 x 140 (135 x 85) mm. bound to 210 x 145 mm.
Subjects:
Medicine, Arab — 9th century.
Medicine, Arab — 10th century.
Hippocrates. Aphorisms.
Manuscripts, Arabic — New Jersey — Princeton.
Medium / Genre:
Manuscripts, Arabic - 13th century.
Notes:
Ms. codex
Title from title page (fol. 1a)
Some quires (mainly quinions) are numbered in black ink using Arabic ordinals (see sā[disah] on fol. 39a; sābiʻah on fol. 49a; khām[isah] (!) on fol. 58a; thāminah on 61a; tāsiʻ[ah] on fol. 71a; ʻāsh[irah] on fol. 81a)
Inscription (partly erased) on the margin of the colophon, mentioning a Shihāb al-Dīn, dated -86? (fol. 88b)
Origin: According to colophon, copy completed on 9 Safar 681 [May 19, 1282] (fol. 88b)
Physical Details:
Physical description: 13 lines per page. Written in medium large naskh in black ink with use of red. Headings in red ink. Occasional marginal annotations. Light cream-biscuit paper, with laid lines visible ; frame-ruled. Reading statements on the margins throughout ("balaghtu qirāʾatan"). Several inscriptions on fol. 1a, including ownership statements. Pagination in pencil using Arabic numerals (starts with "3" on fol. 2a). According to the numbering of the quires, some leaves are apparently misplaced ; leaves missing between fol. 29 and 30 ; a few leaves disbound. Water stains on the margins. Worm-eaten. Extremely fragile.
Ownership and History:
Ownership statements on fol. 1a, including one in the name of ʻAbd al-Wahhāb ibn Sharaf ; one in the name of SQRṬūn (or SQʻRṬūn) Aḥmad. The same name appears in a note on the margin of fol. 22a and 38a, in the form "Darwīsh Aḥmad al-...(?) SQRṬūn". Ownership statement on the upper margin of fol. 2b in the name of Ghānim al-Bayṭār. The same name appears in an ownership statement on the margin of the colophon (fol. 88b). Acquired from Murād Bey al-Bārūdī, Beirut, 1925.
Binding Information:
Golden-brown leather over paper pasteboards for upper and lower covers, fore-edge flap and envelope flap. The covers are similarly blind tooled and stamped with a border consisting of fillets defining a panel with a central lozenge stamp with impression of a floral stamp on each side on the vertical axis. Impression of the same stamp in each corner of the panel. Paper pastedowns.
Acquisition:
Gift ; Robert Garrett, Class of 1897 ; 1942.
Additional physical form available:
Microfilm negative available for reproduction.
Incipit:
قال ابو بكر محمد بن زكريا الرازي دعاني ما وجدت عليه فصول بقراط من الاختلاط وعدم النظم والتقصير به عن ذكري جوامع الطبّ كلّها مع ما مال اليه علمه من سهوله تعلق علم الفصول بالنفس الى ان اذكر جوامع الصناعة وعلمها على طريق الفصول ... فصول في الاسطقسات، الاسطقسات هي الاشيا المفردات.
Explicit:
قد ذكرنا الكثير ممّا حضرنا من جمل صناعة الطبّ وجوامعه وفيما ذكرنا من ذلك وارشدنا اليه كفاية وبلاغ ولواهب العقل الحمد بلا نهاية كما هو اهله تم الكتاب بحمد الله وعونه.
Publications that Reference this Resource:
Hitti, P. Garrett coll., 1076.
Sezgin, F. GAS, III, 284.
Ullmann, M. Die Medizin, p. 134.
Kitāb al-Murshid aw al-Fuṣūl maʻa nuṣūṣ ṭibbīyah mukhtārah li-Abī Bakr ... al-Rāzī. Taqdīm wa-taḥqīq ... Albīr Zakī Iskandar, Majallat Maʻhad al-makhṭūṭāt al-ʻArabīyah (Revue de l'Institut des manuscrits arabes), 7.1 (May 1961), 3-125.
Usage rights:
اين نسخه توسط نگارنده در ويژه نامه پيام بهارستان ش3 منتشر شده است.
/يوسف بيگ باباپور/