تاريخ عكاسي در مراغه
باسمه تعالی
معرفی و گزارشی از کتاب:
تاریخ عکاسی در مراغه
به کوشش: یوسف بیگباباپور و مسعود غـلامـیّه.
ناشر: مجمع ذخائر اسلامی – قم
شابک: 978-964-988-196-6.
قطع رقعی، 134ص. (114 تصویر تاریخی).
کتاب حاضر شمارۀ دوم از مجموعه آثاری است که با عنوان کلی میراث مراغه منتشر می شود. این مجموعه با هدف شناساندن تاریخ و میراث مکتوب اختصاصاً شهر مراغه آغاز شده و ادامه می یابد. این کتاب نگاهی به تاریخچۀ عکاسی در مراغه می باشد. همچنین حاوی بیش از یکصد عکس تاریخی ناب و منتشر نشده از ابنیه و رجال تاریخی مراغه می باشد که پس از مقدمۀ 20 صفحه ای کتاب آمده است. اغلب تصاویر مندرج در آن از آرشیوهای خانوادگی شخصی بوده و چند عکس نیز از مجموعه عکسهای گنجینۀ ارزشمند آلبوم علیخان والی در دانشگاه هاروارد آمریکا با محوریت مراغه منتخب و این مجموعه را غنی تر نموده است. آلبوم مزبور شامل بیش از هزار قطعه عکس تاریخی است که به دست خود علیخان با دوربین شخصی خویش عکسبرداری شده بود.
مدونین کتاب حاضر در مقدمه به گزارش سیر تاریخی پیدایش و گسترش فن عکاسی پرداخته اند و در ذیل چند عنوان مباحث خود را ارائه نموده اند. خلاصه و گزارشی از مقدمۀ کتاب ذیلاً آورده می شود:
مختصری از پیشینۀ تاریخی عکاسی در ایران
هنوز بیش از ده سال از اختراع دوربین عکاسی در اروپا نگذشته بود که پای دوربین به ایران توسط سیّاحان و مستشاران اروپایی باز شد و سال به سال بر رواج و گسترش آن افزوده و فن عکاسی گام به گام با پیشرفت آن در غرب، در این سرزمین نیز به تکامل خود ادامه داد.
پیدایش عکاسی در ایران را باید در سالهای قبل از 1264 هجری قمری جستجو کرد. نخستین عکس به شیوۀ «داگرئوتیپ» بر روی صفحۀ سیمین در ایران به دست مسیو ژول ریشار فرانسوی برداشته شده است. او در بیست و هشت سالگی در تاریخ دوم رجب سال 1260 هجری قمری پاریس را به قصد ایران ترک و در ششم اکتبر همان سال به تبریز وارد و پس از چهار روز درنگ به سفر خود ادامه داده و سرانجام در شوال 1260 وارد تهران شد و در یک خانوادۀ ایرانی به سمت معلم زبان فرانسه استخدام گردید و در این شهر زندگی نوینی را آغاز نمود. ریشار دربارۀ علّت عسکبرداری خود در دستگاه سلطنتی ایران مینویسد: «دو دستگاه اسباب عکاسی در روی صفحات فلزی برای شاه آورده اند، یکی را ملکۀ انگلیس هدیه فرستاده و دیگری را امپراتور روس. اما با وجود آن که شرح اعمال این عکاسی در کتابچه های منضمه فرستاده شده است، تاکنون احدی از فرنگی و ایرانی نتوانستهاند آنها را به کار انداخته، عکس بردارد؛ و چون دانستند که این کار از عهدۀ من ساخته است، به من رجوع نموده، اوّل مرا برای برداشتن عکس ولیعهد و خواهر ولیعهد احضار نمودند. ولیعهد سیزده چهارده سال دارد. بیشتر موذی به نظر میآید تا محجوب».
محمدحسن خان اعتمادالسلطنۀ مراغهای در کتاب المآثر و الآثار (ص94) خود در این خصوص مینویسد: «... اگرچه نمونۀ آن در اواخر سلطنت شاهنشاه مرحوم محمدشاه غازی به دست ریشار خان سرتیپ، معلم زبان فرانسه و انگلیسی و غیره ارائه شد، اما اصل شیاع و رواج و تکمیل صنعت و انتشار عمل عکس که فوتوگرافی مینامند، از خصایص بزرگ این دولت است و اسباب عکس را مسیو ریشار خان آورده و بر روی صفحۀ نقره میانداخت. اسمش را «دگئروتیپ» میگفتند، به اسم شخصی که مخترع آن بود.»
نخستین ایرانی که پس از ریشار فرانسوی یا شاید همزمان و در کنار او، دوربین عکاسی دست گرفته و به شیوۀ «داگرئوتیپ» عکسبرداری نمود، شاهزاده ملک قاسم میرزا، بیست و چهارمین پسر فتحعلی شاه است.
ملک قاسم میرزا در دوم جمادی الثانی 1222 هجری قمری چشم به جهان گشود. مادرش بیگم خانم، پانزدهمین همسر فتحعلی شاه و دختر امامقلی خان افشار بیگلربیگی ارومیه بوده است. ملک قاسم میرزا پس از رسیدن به سنّ بلوغ به آذربایجان آمد و در دستگاه حکومتی برادرش عباس میرزا نایبالسلطنه وارد شده و از سوی او به حکومت مراغه منصوب گردید.
عبدالعلی خان ادیبالملک، پسر حاج علی خان حاجبالدولۀ مراغهای در سفرنامۀ خود به نام دافعالغرور (ص183) در خصوص ملک قاسم میرزا چنین نوشته است: «نوّاب ملک قاسم میرزا، شاهزادهای آگاه، سبکش به طریق فرنگستان است و بسیار خوش بیان. زبان فرانسه را خوب میداند و خطوط آنها را خوب مینویسد و میخواند. اکثر اوقاتش مصروف شکار است و بیشتر حرکاتش موقوف به اختیار. عجب و تکبّر نداشته و رسومات شاهزادگی به کنار گذاشته، در میان برادران یکّهتاز است و از همگنان ممتاز است. در علم طب قادر است و هر کس به معالجتش بخواند، بر بالینش حاضر. شیشوان تیول است و عمارت باغش نیکوست».
او دوستدار هنر بوده و به نقاشی عشق میورزیده است. تابلوهای فراوانی فراهم آورده بوده که باعث تعجب فلاندن گردیده، در روزگاری که اختراع دوربین عکاسی موضوع صحبت روز بود و مراودۀ او با اروپاییان در ایران و توجهی که به دانشها و فرهنگ نوین داشته است، میتوان او را نخستین ایرانی دانست که دوربین عکاسی در اختیار داشته و نخستین عکسبرداری به شیوۀ «داگرئوتیپ» و سپس «کُلُدیون» را در ایران انجام داده است. وی در سال 1265 هجری قمری در اردوکشی ناصرالدین شاه به ییلاق جاجرود از همراهان شاه بود و در آنجا از سراپردۀ شاه و پیشخدمتها و زنان حرم عکس برداشته و شش ماه بعد آنها را آلبومی کرده و در روز شانزدهم از ماه رجب سال 1266 هجری قمری تقدیم ناصرالدین شاه میکند. در مقدمۀ این آلبوم که به شمارۀ 232 در آلبومخانۀ موزۀ کاخ گلستان محفوظ است، نوشته شده: «پیشکش بندۀ آستان شهریاری، ملک قاسم میرزا، به تاریخ شانزدهم شهر رجبالمرجّب سنۀ 1266».
از عکسهای گرفته شده توسط ملک قاسم میرزا تنها هشت قطعه در آلبوم مزبور باقی مانده است که عکس شمارۀ 84 در این مجموعه کار وی میباشد. ملک قاسم میرزا حدود 55 سال زیست و در پیرامون سال 1277 هجری قمری چشم از جهان فروبست.
ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه، 13 ساله بود که با عکسهایی که ریشار خان از او و پدرش و حاجی میرزا آقاسی گرفت، با فنّ عکّاسی آشنا گردید و بدان سخت علاقهمند شد. در سالهای بعد که به سلطنت رسید، با مشاهدۀ عکسهایی که عکاسان هیئتهای نظامی، سیاسی و جهانگردان اروپایی که در تهران بودند، و از او و درباریان و مناظر کشورش گرفته، تقدیم میداشتند، این علاقه رو به ازدیاد نهاد، به طوری که کمکم میل کرد که خود دوربین در دست گرفته، از مادر و خواهران و زنان حرم و پیرامونیانش عکس گرفته، آنان را با این پدیدۀ جدید که کسی پیش از آن ندیده بود، شگفتزده نماید.
با آمدن کارلیان فرانسوی همراه فرّخ خان امینالدوله در سال 1275 هجری قمری به تهران، این تمایل جامۀ عمل به خود پوشیده و شاه توانست شیوۀ کُلُدیون را در عکاسی نزد او به خوبی یاد گیرد و به عکسبرداری و ظهور و چاپ عکس بپردازد. میتوان گفت که ناصرالدین شاه پس از ملک قاسم میرزا، دومین ایرانی است که با علم و عمل عکاسی آشنا گردیده است.
علیخان حاکم و آلبوم عکس او
شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که قدیمیترین و بیشترین عکسهای مانده از گذشتۀ مراغه مربوط به دورۀ حکومت علی خان در مراغه میباشد.
علی خان فرزند محمد قاسم خان والی فرزند دوستعلی خان معیّرالملک اوّل بود. او که همراه پدر به روسیه و پطرزبورغ رفت، در آنجا مشغول تحصیل زبان فرانسه، تاریخ، جغرافیا و مقدمات هندسه و فنّ عکاسی شد. سپس با پدر عازم برلین، بروکسل، پاریس، لندن، و از راه مارسی و استانبول به ایران بازگشت. علی خان پس از درگذشت پدر (در 11 محرم 1289 هـ.ق.) در سال 1296 هجری قمری که صاحبدیوان از پیشکاری آذربایجان معزول گردید، همراه گروهی با ولیعهد (مظفرالدین میرزا) مأمور آذربایجان شد. علی خان در این مأموریت به حکومت شهر مراغه منصوب شد و چون دوربین عکاسی همراه داشت، در این سفر به گرفتن عکسهای مختلف پرداخت و با چسبانیدن آنها در آلبومی بزرگ شروع به تدوین یکی از بهترین و کاملترین مجموعههای عکس در ایران کرد. خوشبختانه این آلبوم از حوادث روزگار در امان مانده و راه به دانشگاه هاروارد آمریکا یافته و با کیفیت بسیار عالی در سایت این دانشگاه در حدود 450 صفحه قرار گرفته که امروزه علاقهمندان به عکسهای تاریخی میتوانند به راحتی بدان دست یابند.
علی اکبر منشی که در این سفر همراه ولیعهد و علی خان حاکم بود، در گزارش سفر خود پس از بیان مراحل سفر، مکانهای اقامتی و چگونگی ملاقاتها و شرح وقایع، در هر جا که اقدام به عکاسی نمودهاند، از آنجا که پدیدهای نو محسوب میگردید، با جزئیات تمام ذکر میکند. چنان که مینویسد:
«... وقت صبح عازم سلطانیه (زنجان) شده، سوار شدیم. پس از طی دو فرسنگ به دهی که به آقای عمیدالملک تعلّق داشت، رسیده، وارد باغ بزرگی شدیم که خیلی سبز و خرم و دلکش بود. عمارت بسیار خوبی مرحوم مجدالدوله در وسط باغ بنا کرده بودند. نهار را خوردیم، عکس از آن باغ برداشته شد».
علی خان در دوازدهم رجب سال 1296 هجری قمری وارد شهر مراغه میشود:
«... جمعی از اعیان شهر که به استقبال آمده بودند، رسیدند. قدری بیشتر رفتیم، باز جمعی رسیدند. القصه، ساعت به ساعت مستقبلین از علما و اشراف و بزرگان از هر قبیل و هر طایفه از مسلمانان و ارمنی پی در پی آمدند، اسبتازیها نمودند، تیراندازیها کردند. خاصه یک نفر ارمنی، خواجه رستم نام بود که سواری او خیلی تعریف داشت. یساول همی فریاد میکرد: «آتلی! یواش» (سوار! آرام). به هم حال وارد کوچههای شهر شدیم. جمعیت مردم به طوری بود که از تراکم آنها راه نفوذ آفتاب مسدود شده بود و از کثرت تماشاچی ذره را زهرۀ عبور نبود. در کمال سختی و صعوبت گذشتیم. صدای شیپور و موزیک آسمان را پر کرده و فوج سرباز بود که مانند دریا موج میزد...».
علی خان به مدت بیست ماه در مراغه حکومت کرد. او. با مردم به خوبی رفتار نمود و توانست مردم شهر را مجذوب خود سازد. هر زمان فرصتی دست میداد، از مکانها و اشخاص از محترمین و اعیان عکسهای مختلف برمیداشت. حضور علی خان در مراغه و عکسبرداریهای او از مناظر گوناگون غنیمتی بود گرانبها در تاریخ مصوّر این شهر. چرا که تا آن روز کسی دوربین به دست گرفته و در کوچهها و معابر راه افتاده، تصویر تهیه کند، دیده نشده بود. هر چند علی خان کار عکسبرداری را از روی میل و علاقۀ شخصیاش انجام میداد و تعهدی اداری در این خصوص نداشت، امّا او خود نمیدانست که با این کار خود چه خدمتی به مردم و تاریخ این شهر مینماید. مجموعۀ عکسهای گرفته شده توسط او در شهر مراغه در آلبوم عکسهای او موجود است که در صفحات بعد از نظر خوانندگان محترم خواهد گذشت.
متأسفانه حکومت او در مراغه طولی نکشید؛ چرا که در این بین فتنۀ شیخ عبیدالله کُرد پیش آمد که خود داستان درازی دارد. او که همراه مردم مراغه به مدافعه و مقابله با یورش اکراد یاغی به رهبری شیخ عبیدالله کُرد برخاستند، که خود حکایتی مفصّل است.
علی خان همچنان در جریان این وقایع از کار عکسبرداری غفلت نکرد و از او عکسهای جالبی از شهرهای کردستان و ارومیه و ساوجبلاغ (مهاباد) بر جا مانده که در نوع خود کم نظیر میباشد. وی به عللی که از دایرۀ بحث ما جداست، در نوروز سال 1298 هجری قمری به تبریز رفته و از حکومت مراغه استعفا داد.
علی خان در همۀ مأموریتها، مسافرتها و حکومتهایی که برایش پیش میآمده، همواره دوربین عکاسی را همراه داشت و در سفر و حضر همانند دانشمندی دقیق از هر موضوعی جالب توجه از قبیل تیپها، چهرهها، اوضاع طبیعی، بناها، قلعهها، مقابر و آثار تاریخی عکس گرفته و همه را در آلبومی بزرگ میچسباند و اطلاعات لازمه به هر یک از عکسها را با خط خود در زیر عکس یادداشت میکرد. بدین سان در طول چهل سال زندگانی پرتحرک خود مجموعهای مشتمل بر دو هزار قطعه عکس با شرح و تفصیل فراهم آورد که یکی از منابع گرانبهای اواخر سدۀ سیزدهم و اوایل سدۀ چهاردهم هجری به شمار میرود.
اشرفالسلطنه، زن عکاس ایرانی
نخستین زن ایرانی که با دوربین عکاسی سر و کار داشته است، عزّتالملک خانم ملقّب به اشرفالسلطنه دختر امامقلی میرزا عمادالدوله پسر محمدعلی میرزا دولتشاه فرزند فتحعلی شاه است. او در زمان حکمرانی پدرش در کرمانشاهان متولد گردید. در جوانی با محمدحسن خان اعتمادالسلطنۀ مراغهای ازدواج کرده، به تهران آمد. چون اولاد نداشت، عمر خود را بیشتر به مطالعۀ کتب میگذرانید. به واسطۀ حشر با محمدحسن خان شوهر خود که زبان فرانسه را خوب میفهمید، فرانسه آموخت. به واسطۀ ارتباط محمدحسن خان با سیاست و دربار، او نیز زنی مطلع و آگاه به مسائل سیاسی گردید. به دلیل علاقۀ شوهرش به عکس و عکاسی، او نیز فنّ عکاسی را نزد شاهزاده سلطان محمد میرزا آموخت و عکسهای بسیار قشنگی از خود بر جای گذاشته است.
محمد حسن خان نیز با دوربین عکاسی آشنا بود و از روی تفنّن عکسبرداری میکرده است؛ چنان که در خاطراتش در جایجای میخوانیم:
«منزل ماندم، عکس انداختم»، «من با منوچهر میرزا به قصبۀ آشتیان رفتیم، عکس آن پیر مرد در قصبۀ آشتیان را برداشتم»، «اسباب عکس سفری به واسطۀ «توگو» از فرنگ خواسته بودم، صبح زودی دکان توگو رفتم، اسباب را دیده و پسندیدم».
محمدحسن خان در جلد سوم مرآتالبلدان (ص20) خود، ضمن برشمردن کارها و آثار نوینی که در عهد پادشاهی ناصرالدین شاه در ایران انجام گرفته است، به صنعت عکس و عکاسی پرداخته و در آن سعی در بررسی چگونگی رشد عکاسی را در دورۀ قاجار داشته است.
پیشینۀ عکاسی در مراغه
در ضمن شرح حال ملک قاسم میرزا، در بخش نخست این کتاب یادآوری کردیم که چه بسا آن شاهزاده پیش از ریشار فرانسوی یا همزمان با او در تبریز به شیوۀ داگرئوتیپ اقدام به عکسبرداری نموده است؛ امّا از آنجا که هیچ گونه سند و مدرک از آن دوره در دست نداریم که گواه این سخن باشد، از این رو نمیتوان در این باره حکم قطعی صادر نمود.
بیشک شهر تبریز به دلیل ولیعهدنشین بودن زودتر از شهر مراغه فنّ عکاسی تجربه کرده است. به خصوص که ملک قاسم میرزا از تهران نخست به تبریز رفته و سپس از آنجا عازم حکومت مراغه گردید. کهنترین عکسی که از تبریز به جا مانده، مربوط به مراسم انتصاب مظفرالدین میرزا به ولیعهدی یا یکی از نخستین سلامهای رسمی وی در تبریز میباشد که احتمال بر این میرود که این عکس توسط ملک قاسم میرزا برداشته شده باشد.
امّا این که قدیمیترین عکس مربوط به مراغه کدام عکس میتواند باشد و عکّاس آن چه کسی بوده، خود جای بحث دارد. طبق آنچه گفته شد، ملک قاسم میرزا اوّلین ایرانی بوده که از پشت دوربین اقدام به عکسبرداری نموده و از آنجا که او مدتی حکومت مراغه را عهدهدار بود، پس میتوان به جرأت ادعا کرد که ملک قاسم میرزا اوّلین کسی بوده که در مراغه اقدام به عکسبرداری نموده است؛ ولی از آنجا که عکسی که نشاندهندۀ این حقیقت باشد، موجود نیست، این تردید همچنان باقی میماند. امّا این که کهنترین تصویر در تاریخ مراغه کدام است، به جرأت میتوان عکس گرفته شده از امامقلی میرزا را که در آن زمان حکومت مراغه را بر عهده داشته است، معرفی کرد.(عکس شمارۀ 21) زمان دقیق گرفته شدن عکس را نمیتوان مشخص کرد؛ ولی همین قدر میتوان گفت که مربوط به سالهای قبل از 1296 هجری قمری میباشد؛ چرا که از این سال به بعد علی خان که خود حکومت مراغه را تقبّل نموده بود، با دوربین خود وارد مراغه و اقدام به عکسبرداری نموده است.
ما کهنترین عکس موجود در مراغه را معرفی نمودیم. امّا این مشخص نگردید که کسی که اقدام به عکسبرداری نموده است، چه کسی بوده؟ آیا ملک قاسم میرزا را میتوان به عنوان عکّاس این تصویر معرفی نمود؟
آنچه که مشخص است، ملک قاسم میرزا در پیرامون سال 1277 هجری قمری دیده از جهان فرو بسته است و از آنجا که امامقلی میرزا پس از سال 1283 هجری قمری به حکومت مراغه منصوب میگردد، پس ملک قاسم میرزا نمیتوانسته عکاس تصویر فوقالذکر باشد. شاید بتوان احتمال داد که عامل عکس حاجی یعقوب میرزا عکّاسباشی که مدتی در کنار ملک قاسم میرزا به کار عکسبرداری مشغول بوده، باشد؛ چرا که از او در آن سالها عکسهای متعددی بر جای مانده است.
امّا قدیمیترین عکسی که از دورنمای شهر مراغه برداشته شده است، مربوط به عکسهای علی خان حاکم است که در سال 1296 هجری قمری (1258 ش./1879م.) میباشد، عکسبرداری نموده است.(عکس شمارۀ 1)
در مجموعۀ عکسهای به جا مانده از وی میتوان به تصاویری از علما و اعیان شهر، به خصوص عکس جوانی مرحوم حاج کبیر آقا و از امکنه به مقبرۀ شهیدین در مراغه اشاره کرد.
عکس و جنبش مشروطه
بیشک یکی از عواملی که در مقبولیت عام عکاسی، تکثیر و تعدّد عکس و عکاسی را رونق داد، جنبش مشروطهخواهی مردم ایران بود. سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ اثر حاج زینالعابدین مراغهای، همچون جرقهای بود که در بین مردم ایران درخشش نمود و ذهن و فکر مردم را روشن نموده و در مردم موجب زنده شدن شور و شوق و امید گردید و زمینهای شد برای آزادیخواهی و مشروطهطلبی.
در تاریخ مشروطۀ ایران برخی از عکاسان با برداشتن تصاویر گوناگون و جالب از پیشامدهای انقلاب، جنگها، سران و سرداران این واقعۀ مهم تاریخ ایران، چاپ و پراکندن آنها در میان مردم در زنده نگاه داشتن خاطر و تاریخ این نهضت و جلوگیری از فراموش شدن پیشامدها و وقایع آن خدمتی بس بزرگ و پرارج به تاریخ ایران، دمکراسی و مشروطه نمودند. مردم عادی نیز برای آنکه از آن روزهای حماسی که برای ایرانیان علیالخصوص مردم شهر مراغه تازگی داشت، بدشان نمیآمد با اسلحه و نوار فشنگهایی که به کمر بسته بودند، به تنهایی یا با جمعی از مجاهدین در مقابل دوربین قرار بگیرند و عکسی به یادگار از آن روزها داشته باشند. این بود که در این برهه از زمان ما شاهد افزایش بیشمار عکسها با موضوعیت انقلاب و حضور حماسی و آزادیطلبی مردم مراغه مواجه میشویم. حضور مردم در نزد روحانیت و به تصویر کشیده شدن رجال روحانی و مذهبی یکی از پیامدهای مثبت این جریان اجتماعی-سیاسی بود.
این خصیصه تنها منحصر به مشروطهخواهان نمیشد. چه بسا بودند کسانی که ضدیت با مشروطه و مشروطهخواهان داشتند و حاضر به تسلیم شدن در برابر خواستۀ بهحق مردم نبودند. آنان عملکرد عکاسان را نیز از دیده دور نداشته، عوامل خود را به سراغ آنان میفرستادند و با غارت عکاسخانه و ضرب و شتم عکاسان سعی در کُند و کور کردن حسّ مشروطهخواهی مردم داشتند و سعی میکردند بدین شیوه جلوی شور و شوق جمعیت انقلابی را بگیرند؛ امّا خود مستبدین نیز وقتی در مقابل دوربین قرار میگرفتند و با تعجّب به دریچۀ دوربین نگاه میکردند، همان حسّ مطبوعی را که هر کس به دور از تفاوت اندیشه و جایگاه خود میتوانست برخوردار باشد، داشتند و این حسّ شیرین و دلچسب سبب تکرار مقابل دوربین نشستنهای بعدی میگردید.
حاجی صمد خان شجاعالدوله تنها حاکم مراغهای است که در بین همتایان خود بیشترین تصویر در تاریخ را به خود اختصاص داده است. او که در تاریخ این شهر از حکّام معتبر و بزرگ محسوب میگردیده، و از آنجا که روحیۀ نظامیگری شدیدی داشته، در تمامی تصاویر به جا مانده از او با اُنیفورم نظامی و یا در ملاقات یا در کنار رجال نظامی و سیاسی دیده میشود.
سیّاحان عکّاس اروپایی
پس از آنکه نخستین عکسها در ایران برداشته شد، ایرانیان کمکم با این هنر نوظهور آشنایی یافته و به آن دلبستگی نشان دادند و کار عکاسی از عکسبرداریهای تفنّنی و اتفاقی و غیرفنّی خارج شده، حالت جدّی و لازم به خود گرفت، نیازی احساس گردید که افراد اهل فنی در این خصوص باشند که بتوان از وجود آنان در پیشرفت عکاسی بهره گرفت؛ به خصوص که ناصرالدین شاه جوان خود بدین کار سخت دل بسته بود و میخواست که آن را تمام و کمال فرگیرد. استقبال و حمایت شاه و در درجۀ بعدی درباریان و دولتمردان و متوّلین بزرگترین عاملی بود که اروپاییان را برای عکاسی به ایران بکشاند. در مدتی خیلی کم شاهد ورود دهها اروپایی آگاه به فنّ عکاسی به ایران میباشیم. افرادی چون اپهام پوپ، کنت دوسرسی فرانسوی، اوژن فلاندن فرانسوی، ماژور اوگوست کرشیش، کلنل لوئیجی پشه، فوکه تی، مسیو هانری بلوکویل، و غیره که هر کدام با انگیزههایی متفاوت وارد ایران شدند. برخی با نگاهی صرفاً مادی وارد ایران شده و با تهیۀ تصاویری از بزرگان و اعیان و فروش آن به نان و نوایی رسیدند و بودند کسانی چون اپهام پوپ که با به دست گرفتن دوربین عکاسی و پیمودن کیلومترها مسیر خاکی در بین خرابههای تخت جمشید با عشق به هنر ایران باستان به تهیۀ عکس پرداختند.
بخشی از تصاویر بر جا مانده از مراغه مربوط میشود به تصاویری که تنی چند از سیاحان و عکاسان اروپایی در مسیر حرکت خود وارد شهر مراغه شده و به تناسب تشخیص خود از بنایی یا رجالی عکسی تهیه نمودهاند که امروزه جزو عکسهای تاریخی این شهر محسوب میشود. تصاویر به جا مانده از آندره گُدار، رابرت بایرن، و ژاک دومرگان فرانسوی مجموعهای نفیس و گرانبها در تاریخ عکس این شهر میباشد.
وجود اقلیتهای مذهبی همچون ارامنه در شهر مراغه یکی دیگر از عوامل ارتباط و رونق فن عکاسی در مراغه بود. ارامنه به واسطۀ قرابت و ارتباطی که با آن طرف مرزها داشتند، در جریان پیشرفت فن و ابزار عکاسی قرار میگرفتند و بالطبع دیدهها و برداشتهای خود را به داخل کشور منتقل میکردند. وجود دهها عکس از ارامنۀ مراغه که شامل موضوعاتی چون خانوادگی، آموزشی، و آداب و رسوم مذهبی میشود، مؤیّد این مطلب است.
عکاسان دورهگرد
رواج عکاسی در ایران با ظهور عکاسان دورهگرد به نقطۀ اوج خود رسید. عکاسی از دربار قاجار شروع گردید و در دهههای بعد کمکم در دسترس دیگر طبقات جامعه نیز قرار گرفت. عکاسان دورهگرد با دوربینهای چوبی خود که در عین حال کار تاریکخانه را هم انجام میداد، عکاسی را به میان مردم کوچه و بازار بردند و سالهای سال عکسهای یادگاری دوستان، مسافران، و مردم از طبقات مختلف را تأمین کردند.
عکاسان دورهگرد همیشه پردهای خاکستری یا گلیم یا فرش به دیوار کوبیده شده را پشت سر مشتری تعبیه میکردند. سپس مشتری را روی صندلی یا چهارپایهای در جلوی دوربین در سایه مینشاندند و از او میخواستند به اندازۀ پنج شش شماره بیحرکت بماند. سپس عکاس دستش را از آستین مشکی وصل شده به جعبۀ دوربین تو میبرد و نگاتیو را در تشتکهای کوچک ظهور و ثبوتی که در کف جعبه قرار داده بود، ظاهر و ثابت میکرد. باز چشمش را به سوراخ جعبه میچسباند تا بتواند ظهور نگاتیو را زیر نظر داشته باشد. بعد نگاتیو ثابت شده را از دوربین بیرون میآورد و خشک میکرد و سپس اقدام به چاپ عکس مینمود.
وجود دهها عکس گرفته شده بدین سبک در آلبومهای خانوادگی مراغیان به وفور موجود است. هرچند فرهنگ عکس گرفتن رفتهرفته در بین مردم جا افتاده و از حالت تحریم خارج شده بود، ولی درآمد عکاسان از این راه آن قدر نبود که آنان بتوانند مغازهای را تهیه و در آن به کسب و کار بپردازند. روی این اصل آنان مجبور بودند به صورت دورهگردی از شهری به شهر دیگر رفته، به کار عکاسی بپردازند.
عدم ثبات محل کسب عکاسان دورهگرد عاملی بود و غریبه بودن غالب آنان عاملی بود که امروزه نامی از آنان در خاطرۀ تاریخی مردم این شهر باقی نمانده است.
در روزگاری که عکاسی در سرزمین ایران معمول شده، گسترش مییافت، مردان و زنان ایرانی به علّت تعصب و پایبندی سختی که بر پوشیدگی و حفظ حجاب داشتند، از قرار گرفتن در مقابل دوربین عکاسی سخت پرهیز میکردند. همین تعصب باعث شد که عکاسی و عکسبرداری در میان بانوان ایران شیوع نیافته و جایگاه لازم را کسب ننموده است.
در مجموعه عکسهای تاریخی مراغه تا اواخر دورۀ قاجر و اوایل حکومت رضاخانی مطلقاً هیچ تصویری مربوط به بانوی مراغهای مشاهده نمیشود. به جرأت میتوان ادعا کرد تنها عکسی که در آن تصویر زن مراغهای رؤیت میشود، متعلق به محترمالملوک همسر حاجی صمد خان شجاعالدوله در سالهای 1332 هجری قمری میباشد.(عکس شمارۀ 114) اما با روی کار آمدن رضا خان و شروع اصلاحات او به خصوص پدیدۀ کشف حجاب، زمینه برای حضور زنان در مقابل دوربین فراهم گردید و بانوان مراغی به مرور اوّل با روسری یا کلاه بر سر و پوشیدن لباسی بلند و با پوشاندن دستها و پاها در مقابل دوربین حاضر شدند و به تدریج و به خصوص پس از سال 1317 شمسی بخشی از زنان بدون روبند و چادر در مقابل دوربین قرار گرفتند.
سپس مولفین اوّلین عکّاسان معاصر مراغهای را معرفی کرده اند که عبارتند از: میرزا صالح اقتصاد عکاس مراغهای؛ سیّد جواد سیّدی و دیگران. و اوّلین عکاسخانه در مراغه که توسط حسن لطفی تاسیس شده است.
تصاویر مندرج در این مجموعه:
فهرست تصاویر مندرج در این مجموعه عبارتند از:
(1) شهر مراغه در سال 1296 هـ.ق (2) خرابۀ به جا مانده از مقبرۀ خلیفه المسترشد بالله (مشهور به شهیدین) (3) مقبرۀ آقالار در جنوب شهر مراغه (4) قبر منسوب به مادر هلاکوخان (5) گنبدهای معبد مهر مراغه قبل از تخریب (6) تصویری از طبیعت سبز مراغه به سال 1296 هـ.ق. (7) سرای حاجی صمدخان شجاع الدوله، بخش نارنجستان (8) مقبرۀ اوحدی مراغهای در قبرستان پیراَوَدّین (پیر اوحدالدین) (9) قریۀ گشایش مراغه (10) شهر بناب به سال 1297 هـ.ق. (11) مسجد مهرآباد بناب به سال 1297 هـ.ق. (12) سر در عمارت امامقلی میرزا در شیشوان عجبشیر (13) ساخت بند چرچر بر روی زرینهرود توسط جمشیدخان اسفندیاری (14) قریۀ محمودجوق، بخشی از خاک مراغه در سال 1304 (15) محمدرحیم خان علاءالدوله امیرنظام، حاکم مراغه (16) محمدرحیم خان علاءالدوله امیرنظام، حاکم مراغه (17) محمدعلی خان غفاری، حاکم مراغه (18) میرزا فتحعلی خان صاحب دیوان شیرازی، حاکم مراغه (19) شاهزاده امامقلی میرزا، امیرتومان مراغه (20) ایستاده از راست: ملک قاسم میرزا، امامقلی میرزا، لطفعلی خان میرپنج) (21) شاهزاده امامقلی میرزا، حاکم مراغه (22) علی خان والی مراغه (23و 24 و 25 و 27) علی خان والی مراغه (26) شاهزاده امامقلی میرزا با علی خان والی در شیشوان عجبشیر (28) حسین خان آجودانباشی (نظام الدوله) ایلچی کبیر ایران در اروپا (29) حسین خان آجودانباشی (نظام الدوله) ایلچی کبیر ایران در اروپا (30) قاسم خان سرتیپ فوج مراغه (31) عبدالحسین خان میرپنج رئیس فوجهای سوم و مظفر مراغه (32) عبدالحسین خان میرپنج رئیس فوجهای سوم و مظفر مراغه (33) میرزا عباسقلی گوگانی، وزیر مراغه (34) حاج علی خان حاجب الدولۀ مراغی، فراشباشی ناصرالدین شاه (35) نشسته از راست: محمدحسن خان اعتمادالسلطنۀ مراغی، وزیر انطباعات در 1280 هـ.ق. (36) نشسته از راست (نفر دوم): محمدحسن خان اعتمادالسلطنۀ مراغی؛ نفر سوم: شاهزاده اعتضادالسلطنه (37) رضاقلی خان، مأمور غلۀ مراغه و پیشخدمت مظفرالدین شاه (38) فتح الله خان مقدم مراغی (ظفرعلیشاه) (39) فتح الله خان مقدم مراغی در لباس طرح جدید اتریشی (40) داگرئوتیپ شاهزاده ملک قاسم میرزا (41) تصویر فرمانده قشون روسیۀ تزاری با شاهزاده امامقلی میرزا بر سر میز غذا (42) نشسته از راست: مرحوم امین الدوله، امین حضور، عبدالعلی خان مقدم (ادیب الملک) (43) مظفرالدین شاه، عبدالمجید میرزا عین الدوله، حسین پاشا خان، محمدتقی خان احتساب الملک مراغی (44) عبدالعلی خان مقدم مراغی (وزیر وظایف و اوقاف)، امین الدوله (45) نشسته در وسط: حسنعلی خان ژنرال، فضلعلی سرتیپ مالک قریۀ گشایش مراغه (46) حاجی محمدخان میرپنج مراغی (منسوب است که او فرزند ذکور میرزا تقی خان امیرکبیر بوده است) (47) نشسته از راست: حسنعلی خان ژنرال، فضلعلی خان سرتیپ (مالک قریۀ گشایش مراغه) (48) نقی خان حاکم بناب به همراه پسرش (49) شمس العلمای تبریزی، فرمانفرما در بناب (50) نشسته: حاج میرزا ابوالقاسم حاکم میاندوآب، راست: میرزا اسدالله پسر حاکم، چپ: میرزا جلیل (51) تجمع مردم بناب در مقابل مسجد در سال 1297 هـ.ق. (52) دارالحکومۀ شهر مراغه در سال 1298 هـ.ق. (53) حاجی صمدخان شجاع الدوله (شمشیر به دست) با جمعی از نیروهایش (54) حاجی صمدخان شجاع الدوله در حکومت تبریز، 1326 هـ.ق. (55) حاجی صمدخان شجاع الدوله در ایستگاه راه آهن تبریز به هنگام ورود گراندوک بوریس ولادیمرویچ روسی (56) حاجی صمدخان شجاع الدوله در باغ حاجی فرخ (خلعت پوشان) 1333 هـ.ق. (57) حاجی صمدخان شجاع الدوله در روز افتتاح دارالعجزۀ تبریز (58) حاجی صمدخان شجاع الدوله در استقبال از ورود گراندوک بوریس ولادیمرویچ روسی (59) سلام حاجی صمدخان شجاع الدوله در عالی قاپو، 1333 هـ.ق. (60) فوج مراغه (طرح جدید اتریشی) (61) نشسته از راست نفر چهارم: امیر ارشد (سام خان) حاکم مراغه با تعدادی از نیروهایش (62 و 63) میرسلام الله موسوی مراغی معروف به حاجی کبیرآقا (64 و 65) سید هدایت الله موسوی برادر حاج کبیر آقا، معروف به مجتهد آقا (66) حجت الاسلام مراغه، میرسلام الله (67) جناب شیخ زین العابدین مراغی (68) حاج میرزا فضل الله مجتهد مراغی (69) جناب حاج میرزا سید رضا قاضی مراغه (70 و 71) شیخ عبدالحسین شیخ الاسلام مراغه (72) حاج میرزا ابوالفضل مجتهدی (بالا مجتهد) (73) حاج علی قاضی بناب، مدافع مردم بناب در واقعۀ حملۀ اکراد به رهبری شیخ عبیدالله کُرد (74) حاج میرزا عبدالوهاب معین العلما، از فضلای مراغه و جانشین کبیرآقا (75) ملاحسین دخیل مراغی، بزرگترین مرثیه سرای ترکی (76) از راست: (ایستاده): میر آقا، احمد اقا؛ (نشسته): ناصرالاسلام، میرآقا حجت الاسلام (77) نشسته از راست: صارم الممالک مراغی، احمدمیرزا، ابوالفتح میرزا، شاهزاده معزّالدوله، ناصرالسادات (78) مدرسۀ شکوهی در مراغه؛ نشسته از راست (نفر چهارم): ادیب العلما، (پنجم) حاج زین العابدین مراغی، (ششم) میرزا حسن شکوهی. (79) میرزا حسین شکوهی، فرزند میرزا مهدی و برادر میرزا حسن شکوهی (80) میرزا جلال شکوهی (81 و 82) میرزا جلال شکوهی به همراه فرزندان (83) حاج رضا مراغه چی (تلگرافچی تلگرافخانۀ مراغه) (84) حاج اسمعیل آقا جدیدالاسلام پیشخدمت باشی (عکس از ملک قاسم میرزا) 1266 هـ.ق. (85 و 86) مشهدی محمدحسن آقا پیر مراغه، ملقب به محبوب علیشاه (87) جمع دراویش در مراسم چهلم وفات مشهدی محمدحسن آقا پیر مراغه (88 و 89) میرزا علی اصغر ملک نیا ناصرعلیشاه به همراه کسرا فرزند دکتر ولی الله پیر (90) دکتر ولی الله پیر فرزند مشهدی محمدحسن آقا (91) میرزا حسن عرفانی، نمایندۀ پیر مراغه در میاندوآب (92) از دراویش مرید پیر مراغه در مشهد (93) میرزا صالح اقتصاد عکاس مراغی (94) سید اسدالله بدری مراغی (95) سید جواد سیدی (96) سید حسن لطفی (97) راست: حکیم محمدعلی خویی، حکیم مختار خواجه باشی (98) حکیم حسن دیلمقانی در عنفوان جوانی (99) نشسته ردیف اوّل از راست: نفر دوم حاج اسماعیل خان ضیاءالملک حاکم مراغه، وثوق دیوان، حکیم محمدعلی خویی (100) حکیم مختار خواجه باشی به همراه حکیم محمدعلی خویی (101) 1. حکیم حسن دیلمقانی، 2. عباس آقا، 3. مشهدی حسین خویی، 4. حاج میرزا آقا جان، 5. حاجی ابوالقاسم مهدیزاده، 6 و 7. ناشناخته، 8. مشهدی محمدعلی دیلمقانیان (102) حکیم قوام از پزشکان مخصوص سردار ماکویی (103) جمعی از شبیه خوانان حسینیۀ حاج حسین پاشا (104) سه تن از ورزشکاران زورخانۀ مراغه (105) زوج ارمنی مقیم مراغه (106) نشسته در وسط: جواد صدیق زاده (بوغلو جواد) با جمعی از مجاهدین (107) عباس میرزا (سالار لشکر) نمایندۀ مردم مراغه در مجلس شورای ملی (108) عباس میرزا (سالار لشکر) نمایندۀ مردم مراغه در مجلس شورای ملی (109) برگزاری تئاتر در مراغه در حضور شهردار و رئیس فرهنگ (110) جنازۀ اسمعیل آقا سیمیتقو، ایستاده نفر دوم از سمت راست: سرگرد هاشمی، نظامی دفتر به دست: سرهنگ صادق خان نوروز، سمت راست او: تیمسار سرلشکر حسن مقدم ظفرالدوله (111) افسران و کارمندان دولت در تبریز، ایستاده در وسط: سپهبد میرزا جهانبانی، سمت راست او: سرلشکر مقدم ظفرالدوله، سمت چپ: سرهنگ داراب میرزا شاهرخ (112) سروان پاشازاده ایستاده در کنار جنازۀ قادر آقا از شورشیان مراغه (113) مشهدی محمدحسن پیر مراغه در میان جمعی از مسئولین شهر مراغه (114) محترم الملوک همسر حاجی صمدخان شجاع الدوله.