تذكره نتايج الافكار قدرتالله گوپاموي
تذكرۀ نتائج الافكار و سنّت تذكره نويسی فارسی در هند
يوسف بيگباباپور
مقدّمه به طور كلّی تذكره ها را می توان به دوست تقسيم كرد : دستۀ اوّل تذكره های عمومی است و هر كس كه دست بدين كار زده است، دربارۀ تراجم شعرای پيش از روزگار خود ناچار از مراجعه به منابع قديمی تر بوده و استفاده از اين منابع يا با انصاف و عدالت و حق گذاری و امانت صورت گرفته است، يا با كتمان و پرده پوشی و پنهان داشتن مآخذ . دستۀ دوم تذكره های عصری است ، اعم از اين كه قسمت عصری جزئی از يك تذكره عمومی باشد، يا منحصرا در ذكر احوال شعرای هم زمان يك پادشاه يا معاصران تذكره نويس يا گويندگان يك منطقه و سرزمين . تذكره نويسی در ادبيات فارسی سابقۀ طولانی و ممتدی دارد و يكی از امور مهم و پر ارجی است كه از اسلاف ما به يادگار مانده كه در اغلب موارد بسياری از زوايای تاريك زندگی گويندگان سلف را روشن كرده است . اما آن چه كه عموما در اغلب تذكره ها عادتا به چشم می خورد اين است كه مؤلفين و مدوّنين تذكره ها در تراجم احوال شعرا و سخنوارن راه مبالغه را پيموده و همۀ آنها را هم سنگ و هم سنگ و هم طراز يكديگر دانسته و با الفاظ اغراق آميز همه را ستوده اند و كاری با ‹‹ نقد سخن ›› ايشان نداشتند و ‹‹ نقد ادبی ›› كه از علوم متداول جديد است ،در شيوۀ تذكره نويسی قديم به چشم نمی خورد . [1] از تذكره هايی كه در شبه قارۀ هند به زبان فارسی در دورۀ متأخّر نوشته شده، برمی آيد كه در اين يك و نيم قرن گذشته از سال 1700 ميلادی تا اواخر قرن نوزدهم ، شمع شعر و ادب فارسی در هر نقطۀ شبه قاره فروازن بوده است. برای نمونه ‹‹سفينۀ خوشگو›› ( جلد سوم ) در احوال دويست و پنجاه و چهار شاعرفارسی سرای آن دوره؛‹‹ تحفة الشّعراء›› ، تذكرۀ شصت و دو شاعر فارسی گوی دكن ؛ ‹‹ تذكرۀ بی نظير ›› ، در احوال صد و چهل و نه شاعر فارسی سرا؛‹‹ مردم ديده›› ، تذكرۀ شصت و يك شاعر فارسی گوی معاصر نگارنده ؛ ‹‹ انيس الاهباء››، تذكرۀ پنجاه شاعر فارسی گوی از هند شمالی به ويژه لكهنو و حومه های آن ؛ ‹‹ عِقد ثريّا ›› در احوال صد و سی و هفت شاعر فارسی گوی هم دوره ،« سفینۀ هندی » تذکرۀ سیصد و سی و پنج شاعر پارسی گوی آن دوره ، « رياض الوفاق » در احوال صد وچهل و دو شاعر فارسی گوی بنارس و کلکته ؛ « اشارات بینش » ، تذکرۀ هفتاد و هفت شاعر فارسی گوی كرناتك ، « گلدستۀ كرناتك » ، تذكرۀ هفتاد شاعر فارسی گوی كرناتك ، « صبح وطن » ، در احوال نود و دو شاعر فارسی گوی مدراس ،« خزينة الشّعراء » تذكرۀ صد و نود شاعر فارسی گوی آن دوره ، و « گلزار اعظم » تذكرۀ چهار صد و سی و سه شاعر فارسی گوی كرناتك است كه بسياری از اين شاعران دارای ديوان كامل بوده اند . از ميان تذكره نويسان اين دوره ، « آزاد بلگرامی » ، « صمصام الدوله » و « شفيق اورنگ آبادی » در خدمت « نظام دكن » [2] به سر می برند . « افضل بيگ قاقشال » و « رفيع الدّين نقشبندی » در حيدر آباد دكن روزگار می گذرانيدند . از تذكره های آنان می توان به رواج فارسی در دكن پی برد . ويژگی های برجستۀ تذكره های اين دوره ( ق . 18 – 19 م. ) : بيشتر تذكره های پيش از اين دوره به احوال شاعران نامدار و برجسته می پردازند و نغزترين و زيباترين اشعار به عنوان نمونه در آنها آمده است. ولی تذكره های اين دوره بر خلاف دوره های پيش ، شعرايی را كه حتی چند بيت شعر سروده اند نيز معرفي مي كند . در آن زمانه ادب به كوچه و بازار راه يافت ، چنان كه اين تذكره ها آينۀ ذوق عاميانۀ آن زمان است و در آنها اشعار شاعرانی آمده كه در دنيای ادب مقام چندانی نداشته اند . تذكره های اين دوره از آنجا كه احساسات عوام را بيان مي كنند ، دارای اهميت هستند . تذكره های دوره های پيشين ، از رخدادهاي مهم زندگي شاعران نامدار ياد كرده اند ، حال آنكه تذكره های اين دوره حتی به وقايع عام زندگي شاعران معمولی نيز اشاره مي كند . بنابراين نشانه هايی از اوضاع فرهنگی و مجلسی آن زمانه به دست می آيد كه در بررسي حالات اجتماعی آن روزگار مؤثّر است . گسترۀ ديد تذكره نويسان اين دوره بر خلاف تذكره نويسان دوره های پيشين محدود بوده است . چنان كه در اين دوره بيشتر ، تذكرۀ شاعران طبقۀ خاص ( هند يا مسلمان ) يا تذكرۀ شاگردان يك استاد ويژه يا گروه خاصي از شاعران يا جنس معيني از آنان ( زن يا مرد ) يا شاعران مناطقی خاصّ و يا دوره ای خاص ديده می شود . از آنجا كه اين تذكره ها با توجه كردن به يك گسترّ معيّن تجزيه و تحليل اوضاع اجتماعی را نسبت به گذشته آسانتر می كرد ، سودمند دانسته مي شد . شماری از تذكره های اين دوره در جواب برخی از تذكره های ديگر نوشته شده و هدف از نوشتن آنها حمايت يا مخالفت با گروه خاصی بوده است . برای نمونه « مردم ديده » به ويژه به شرح حال و كلام آن دسته از شاعران پنجاب مي پردازد كه خان آرزو در تذكرۀ « مجمع النّفائس » خود از آنان به طور مفصل ياد نكرده است . همچنين مولوي محمد صالح واصف تذكرۀ « معدن الجواهر » را در جواب تذكرۀ نوّاب اعظم ، « گلزار اعظم » نوشت . محرك بيشتر تذكره نويسان اين دوره شهرت و يا تعصبات شخصی و فرقه ای بوده است ، اما در دوره های پيش، شاهكار های ادبی يا ذوق ادبی بود . از اين ديدگاه تذكره های اين دوره را می توان چنين تقسيم بندی كرد : الف ) تذكره های عمومی : كه به احوال شعرای معمولی فارسی گو می پردازد و مربوط به دوره ای خاص يا گروه و جنس ويژه ای نيست، از آن جمله است : ‹‹ سفينۀ خوشگو ›› ، ‹‹ يد بيضاء ››، ‹‹ تذكرۀ ندرت ›› ، ‹‹گلدسته›› ، ‹‹ بهارستان سخن ›› ،‹‹ رياض الشعراء ›› ، ‹‹ منتخب الاشعار ››، ‹‹ تذكرۀ حسينی›› ، ‹‹ مجمع النفاس›› ، ‹‹ سفينة الشعراء ›› ، ‹‹ باغ معانی ›› ، « سفينۀ عشرت » ، « خزانۀ عامره » ، « تذكرة الشعراء » ، « تذكرۀ يوسف علی خان » ، « لبّ لباب » ، « صحف ابراهيم » ، « خلاصة الافكار » ، « نوبهار » ، « مخزن الغرائب » ، « تذكرۀ كاتب » ، « نشتر عشق » ، « انيس العاشقين » ، « معراج الخيال » ، « نغمۀ عندليب » ، « حدائق الشّعراء » و « نتائج الافكار » . ب ) تذكره های منطقه يا كشوری خاصّ : 1- تذكره های عمومی شاعران هندوستانی : « گل رعنا » و « عقد ثريا » از اين دسته اند . 2- تذكره های عمومی شاعران ايرانی : « شام غريبان » از آن جمله است . 3- تذكره های يك منطقه يا يك شهر : « مقالات الشّعراء » اثر قانع تتوی در احوال شعرای سند ، « مردم ديده » تذكرۀ شاعران پنجاب است ، « تذكرۀ اصلح » در احوال شاعران كشمير ، « رياض الوفاق» در احوال شاعران كلكته و بنارس ، « گلدستۀ كرناتك » ، « اشارات بينش » و « گلزار اعظم » تذكرۀ شاعران كرناتك ، و « صبح وطن » تذكرۀ شعرای مدراس است . ج ) تذكره های گروه های خاصّ : 1- تذكره های مسلمانان : « گل رعنا » ( فصل اوّل ) ، « انيس الاهباء » ( فصل اول ) از جمله تذكره های مسلمانان دانسته می شوند . 2- تذكره های هندوستان : « گل رعنا » 0 ( فصل دوم ) ، « انيس الاهباء » ( فصل دوم ). 3- تذكره های شاگردان يك استاد : « انيس الاهباء » در احوال شاگردان ميرزا فاخر مكين ، و « خزينة الشّعراء » در احوال شاگردان خوب الله و محقر اله آبادی از اين جمله اند . د) تذكره های دوره های معيّن : « هميشه بهار » تذكرۀ شاعران از دورۀ اكبر تا تاجگذاری محمّد شاه ، « سروآزاد » تذكرۀ شاعران از سال 1000 ق . / 1591 م . تا 1166 ق . / 1752 م ، « تذكرۀ بی نظير » تذكرۀ شاعران تا سال 1100 ق / 1688 م . ، « سفينۀ هند » تذكرۀ شاعران از هنگام تاجگذاری محمد شاه تا تأليف كتاب ( شعرای هندوستان)، و « تذكرۀ اصلح » تذكرة شاعران از دورۀ اورنگ زيب تا محمّد شاه است . هـ ) تذكره های معاصران : « سفينۀ خوشگو » ( دفتر سوم ) ، « تذكرة المعاصرين » ، « منتخب حاكم » ، « سفينۀ علی حزين» ، « تحفة الشعراء » ، « مردم ديده » ، « طبقات سخن » ، « رياض الوفاق » ، « گلدستۀ كرناتك»، « ملك الشعراء » ، « اشارات بينش » ، « گلزار اعظم » ، « معدن الجواهر » . [3] نتائج الافكار ، مؤلّف و اهميّت آن : تذكرۀ نتائج الافكار ، كه در رديف تذكره های عمومی است ، مشتمل بر تراجم پانصدوبيست و هشت نفر از شعرای قديم و جديد ، از « مير الهی همدانی » تا « مير يوسف بلگرامی » يا مقدمه ای در گزارش احوال مؤلّف و سبب تأليف و ترجمۀ حال ممدوح ( نواب محمد غوث خان بهادر، متخلّص به اعظم ، حاکم کرناتک و صاحب تذکره های صبح وطن و گلزار اعظم ) و تعريف شعر و بحور آن و نخستين گويندۀ كلام منظوم وانواع و بيان سبكهای سخن و تطوّر آن . اسم مؤلف محمد قدرت الله خان گوپاموی ، متخلص به قدرت است . نسبش به بيست و سه واسطه به قاسم بن محمد بن ابي بكر می رسد كه ازفقهای سبعۀ مدينه [4] بود و سلسلۀ صوفيۀ نقشبنديّه به او منتهی می شود . اسلاف مؤلف از عربستان به هندوستان آمده و در قنوج اقامت جستند و از آنجا يكي از اجداد مؤلف در اواخر سلطنت غوريان ( 571-612 هـ . ق . ) در گوپامو يا گوپامن يا گوپاماو [5] كه يكی از شهرهای دارالسلطنت لكهنو و در نواحی استان اختر ( اود ) بود ، سكونت گزيد و با شرفا و اهالی محترم آنجا روابط و هم نسبتي پيدا كرد و نظر به تقوی و صلاح و ديانت و امانت او را به نيابت صدارت ( رياست ) برگزيدند و به اين سمت مأمور و منصوب كردند . سپس خواجه پهول ، نوادۀ جدّ فوق الذّكر كه به قول مؤلف « به اوصاف حميده و روش پسنديده مقبول دلها بود و به اتباع شريعت و طريقت يكتا و از جانب قطب العالم حضرت شيخ سعدالدّین خير آبادی – قدّس سرّه – خرقۀ خلافت داشت » ، به همين منوال امرار معاش مي كرد . بعد از وفات وی ، پسرش مولوی شاه عبدالرحيم كه مؤلف « فتاوی مجمع المسائل » بوده ، جانشين پدر گرديد و تا انقراض سلسلۀ تيموری و عهد نواب شجاع الدّوله ( م . 1189 هـ . ق ) اولاد و اعقابش يكی بعد از ديگری به همان خدمت مأمور بودند . اسم پدر مؤلف محمد كامل بود . قدرت در سال 1199 هجری متولد شد و چون به سن تمييز رسيد ، كتب درسي فارسی و عربی را پيش بعضی استادان مانند مولوي مقيم و شيخ غلام جيلاني و شيخ بدر عالم خواند. در فن شعر از اول شاگرد « خوشدل » بود و چندي بعد به دست سيد شاه غلام نصير الدين سعدی بيعت كرده و در سلسلۀ قادريّه درآمد . در اوايل سن بيست و نه سالگي در سال 1227 هجري جهت استفاده از صحبت استادان خود خوشدل و خوشنود به مدراس مهاجرت كرد. مولوی محمد ارتضي عليخان خوشنود ، قدرت را به دربار اعظم جاه نواب كرناتك (1234-1241 هـ . ق. ) معرفي كرد و قدرت بدين ترتيب در زمرۀ ندمای نوّاب مزبور درآمد . درسال 1339 هجری نواب مزبور قدرت را به توليت مقبرۀ نوّاب عظيم الدّوله بهادر (1216-1234 هـ . ق ) پدر خود مأمور كرد و لقب « خان» به وی اعطا كرد . نواب اعظم جاه در سال 1241 هجری فوت كرد و سپس سراج الدوله محمد غوث خان بهادر جنگ (1242-1272 هـ . ق ) جانشين نوّاب اعظم شد و به رياست كرناتك منصوب گشت . در سال 1260 هجری ، نواب محمد غوث خان ، انجمن ادبی به نام « محفل مشاعرۀ اعظم » تأسيس نمود و دو نفر را به عنوان داور مقرر كرد كه يكي ازآن دو نفر قدرت بود . قدرت زاهدی بود شب زنده دار و عابدی بود پرهيزكار.[6] سال وفات او به احتمال 1281 هجری است . از قدرت، دو ديوان فارسی به جای مانده است . منظومه هايی نيز بدو نسبت داده اند كه عبارتنداز : ازهار قدرت ، اكوان قدرت ، تماشای قدرت ، كيميای قدرت ، گلزار قدرت ، مجرای قدرت ، گلزار عشرت ، و رساله های : حكايات قدرت ، رفعات قدرت [7] و عجايب قدرت ؛ [8] و تذكره ای كه مورد بحث است. مؤلف تاريخ تأليف تذكره را به سال 1256 هجری می نویسد ، چنان كه در مقدمۀ تذكره آورده است : « لهذا در سنۀ ستّ و خمسين و مأتين و الف به تلخيص بعضی دواوين موجود درافتاده ...» و دو سال بعد در 21 شعبان 1258 هجري آن را تمام كرده است ، چنان كه در اين مورد در خاتمۀ كتاب توضيح داده است . همچنين در پايان كتاب هشت قطعه آورده است كه سال اتمام اين كتاب را می رساند . از جمله قطعه های مذكور ، سه قطعۀ اول سال 1257 هجری را می رسانند ؛ ولی پنج قطعۀ آخر که قطعۀ مولف نیز جزو آنهاست ، سال 1258 هجری را می رساند ؛ قطعۀ مؤلف چنين است : فــكرِ سـالِ نـتـايـج الافكــــار هر يكی كرد و دُرّ معنی سفت عقل چون حرف بدنديد در آن « هديۀ بارگاه اعظم » گفت [9] از همين قطعه معلوم می شود كه مؤلف اين كتاب را به نام نوّاب اعظم ( نواب محمّد غوث خان ) عنوان كرده است . در مورد سبب تأليف ، مؤلف در ديباچه چنين توضيح داده است : « گاه گاه به خاطر خطور مي كرد در بياضی اشعار شعرای نامدار متقدّمين و متأخرين و بعضی از معاصرين نگاشته آيد . در اين ضمن رای اكثری از اجلّه و احباب بر اين قرار گرفت كه چيزی از احوال هر يكی از آنها هم قلّ و دلّ به قيد قلم درآيد تا از نو تذكره ای يادگار باشد ... » . [10] در ديباچۀ مؤلف جواز و مدرك شعر گوييی را از احاديث و آيات قرآن آورده است و همچنين دربارۀ اول كسی كه به فارسی شعر گفته بحث كرده است و به عقيدۀ وی آن كس بهرام گور است و اول كسی كه دردورۀ اسلام به فارسي شعر گفت ، عباس مروي ( مروزی ) كه در سال 103 هجری به مدح مأمون خليفه عباسي شعر سروده است . سپس مؤلف دربارۀ تحوّل شعر فارسی بحث مختصری آورده و بعد از آن راجع به اقسام شعر بحث كرده است . تقديم و تأخير اسامی را در زير هر حرف به مراعات سالهای وفات شعرا آورده و قبل از ذكر سال وفات هر شاعر در اين زمينه از تذكره های مختلف تحقيقاتی به عمل آورده و در نتيجه آن را نوشته است . همچنين اسامی اوليا و صوفيه را طبق احترام آنان مقدم و مؤخر آورده و اسامي شاعره ها را در هر رديف به تقليد « الرجال قوامون علي النساء » بعد از اسامی شعرا آورده است . تنها اسم « مير الهی » را به علت نسبت به « الله » قبل از اسامی صوفيه و عرفا آورده است . مؤلف اكثر شعرای معروف هندی نژاد را در اين تذكره جا داده است ، اما بعضی شعرای معروف ايراني نژاد مانند فرخی و منوچهری را ذكر نكرده است . همچنين شرح حال اكثر شعرای معروف را در چند سطر مختصراً آورده ، ولي در شرح حال و تعريف شعرای معاصر كه با مؤلف آشنا يا دوست بوده ، به مبالغه پرداخته و اشعارشان را نيز نسبتاً مفصل تر انتخاب و نقل كرده است . اما اهميت تذكره از اينجاست كه بسياری از شعرای فارسی را ذكر نموده است كه در تذكره های ديگر پيدا نيست و مخصوصاً ذكر شعرای معاصر مؤلف خيلی مفيد و با ارزش است . همچنين شرح حال شعرای متقدّم و متأخّر را مؤلّف مختصر ، ولی جامع آورده است و همه جا التزام نموده است كه سال وفات آنان را مخصوصاً ذكر نمايد . اشعار و شرح حال اكثر شعرا را مختصر آورده و از بعضی شعرا در يك دو سطر ياد كرده و از آنها يك دو بيت نقل كرده است . سبك انشای مؤلف غالباً مصنوع و مسجع است و مؤلف در آوردن عبارات مصنوع و پرتكلّف اكثر كمال سعی و كوشش به خرج داده است و حتي در اين تلاش گاهي زبان بسيار پر تصنّع و غريب را به كار برده است . عبارت « سال » را در سراسر كتاب به عربی آورده است . قبل از اسم و تخلّص شعرا يك يا چند لقب توصيفی آورده است كه در اكثر موارد به نثر مسجّع و گاهی به مناسب تخلص يا اسم شاعر جناس دارد . گاهی بعضی اصطلاحات آورده است كه برای خوانندگان ايرانی معنی آن روشن نيست ، مانند « ولايت » به معنی ايران و افغانستان ، « پستر » به معنی سپس ، « يكنيم سال » به معنی يك سال و نيم « عمر» به جای سن ، يا به جای واژۀ « حكومت » مترادف انگليسی آن را به كار برده است . همچنين در املای بعضی كلمات به جای « و » حرف « ب » آورده است ، مانند « نبه » و « نبگان » به جای نوه و نوگان ، همچنين « قومشه » به جای قمشه . درمواردی نيز مترادفات زبان اردو يا انگليسی كلمات به كار رفته اند : « جهاز » به معني كشتی، « لكه » به معنی صد هزار ، « پلنگ » به معنی تخت خواب ، « گورنر جنرل » به معنی فرمانروای كلّ ، و ... . [11] صاحب تذكرۀ ‹‹ گلزار اعظم ›› ( نوّاب محمّد غوث خان بهادر ، متخلّص به اعظم ) ، پس از ذكر احوال قدرت ، مجموعاً 42 بيت از قدرت گزينش كرده و در ذيل احوال او آورده است . هم او در تذكرۀ ديگرش موسوم به « صبح وطن » شرح حالی شبيه همين شرح حال از قدرت ذكر كرده است . [12] واصف مدارسی نيز در « معدن الجواهر » و « حديقة المرام » ترجمۀ حال او را به پارسی و عربی به قلم آورده است . صاحب ريحانه الادب ، از شخص ديگری به نام شاه قدرت الله نام می برد كه گويا در آن خلط مطلب صورت گرفته است : مي نویسد : « شاه قدرت الله از شعرای دهلوی هندوستان می باشد كه ديوان مرتبی بيست هزار بيتي و منظومه ای موسوم به « نتايج الأفكار » داشته و به سال 1205 هجری در مرشد آباد هند درگذشته ... » و سپس يك دو بيتي از او آورده است . گويا نتائج الافكار قدرت الله گوپاموی را يك منظومه دانسته و آن را به شاه قدرت الله دهلوی نسبت داده است و حتی در ذيل همان ، نام قدرت الله گوپاموی را آورده و پس از برشمردن يازده مورد از آثار منظوم و منثور منسوب به قدرت – غير از ديوان اشعار – نامي از تذكرۀ مذكور نياورده است ، [13] و حتی وفات او را سنۀ 1280 هجری دانسته است و همين سهو نيز در الذّريعه تكرار شده است . [14] از آثاری كه در اكثر تراجم حال قدرت الله به وی نسبت داده شده است ، چيزی به دست نيامده ، و حتی صاحب ريحانه الادب و صاحب الذّريعه نيز ده موردی كه از آثار نظمی و نثری به او نسبت داده اند ، موفّق به رؤيت آن نشده اند و خود قدرت نيز در شرح حال خود به چنين آثاری اشاره نكرده است . اما قطعاً ديوان اشعاری داشته و نمونه هاي چندي در ذيل احوال او در تذكره های مختلف يا هم عصر وی آمده است . خود قدرت نيز در ديباچۀ تذكره شرح حال خود را با قلمي فصيح و نثری شيوا نگاشته است و در « حرف القاف » ، شرح حال و نمونۀ شعر خود را ذكر كرده است . ذيلاً جهت مزيد فايده و ذكر نمونۀ نثر قدرت ، احوال وی به قلم خود وی به نقل از تذكرۀ نتائج الافكار آورده می شود : « آوارۀ صحرای غربت ، محمّد قدرت الله متخلص به قدرت ، كه نسبش بيست و سه واسطه به قاسم بن محمد بن امير المؤمنين ابی بكر صديق – رضی الله تعالی عنه – كه از فقهای سبعۀ مدينه بوده و سلسلۀ نقشبنديّه به ذات شريفش منتهی می شود ، می رسد . اسلاف راقم اوراق از بلاد عرب سری به ممالك هند كشيدند و رفته رفته به بلدۀ قنوج رنگ اقامت ريختند و از آنجا يكی از اجداد اين حقير اواخر سلطنت غوريه در گوپامو، من متعلقات دارالحكومت لكهنو مضاف صوبۀ اخترنگرِ اود طرح سكونت انداخت و با شرفای آنجا به ارتباط و هم نسبتي پرداخت . حكّام عصر نظر به تقوا و صلاح و ديانت و امانت او را به نيابت صدارت برگزيدند و به تقرّر معاش معقول از پيشگاه سلاطين به اهتمام خدمت مذكور مأمور گرداندند . پس از آن خواجه پهلول نوادة او كه به اوصاف حميده و روش پسنديده مقبول دلها بوده و به اتباع شريعت و طريقت يكتا و از جناب قطب العالم حضرت شيخ سعدالدّين خير آبادی – قدّس سرّه – خرقۀ خلافت داشت ، به همان وتيره به كمال عزت و احترام گذرانيد ، و بعد وفاتش پسر اكبرش مولوی شاه عبدالرحيم كه به حليۀ فضايل و كمالات آراسته ، چنان چه فتاوی مجمع المسائل از تصانيف اوست ، و با وجود ابتلای خدمت مسطور در زمرۀ خلفای حضرت بندگی نظام الدّين اميتهوی – قدّس سرّه – عزّ امتياز داشته ، به عنوان پدر بزرگوار به اطوار شايسته به فرط بلند نامی ايام حيات مستعار انصرام رسانيد . پستر ، اولادش يكی بعد ديگری تا انقراض سلطنت تيموريه و عهد وزير الممالك نواب شجاع الدوله بهادر ناظم صوبۀ مرقوالصّدر كه معاش شرفا قديم و جاری بود ، به همان خدمت به سر مي برد . بالجمله ، اين فقير در سنۀ تسع و تسعين و مأة و ألف خرقۀ هستی در بركشيد و بعد جلوس در حلقۀ اهل فهم و تمييز ، كتب درسيۀ فارسيّه به خدمت اساتذۀ وقت گذرانيد و پس از آن به مقتضای شورش طبع به كوچۀ سخن درافتاد و دل به هم صحبتی اصحاب اين فن نهاد و در مشق سخن به تلمّذ جناب خوشدل مغفور نقد استعداد اندوخت و به فيض صحبت با بركتش چهرۀ اعتبار برافروخت و بعد چندی به رهنمونی طالع به شرف بيعت جناب فيض انتساب عمدة المتقين ، قدوة العارفين ، حضرت سيد شاه غلام نصر الدين سعدی – قدّس سرّه – در سلسلۀ عاليۀ قادريه ممتاز گرديد . ذات مباركش آيۀ رحمت بود و سرچشمۀ هدايت ... پستر ، درآغاز عمر بيست و نه سالگي به جاذبۀ محبّت جناب خوشنود – دام ظلّه – به مدراس برخورد و بقيۀ احوالش در ديباچه گذشت ... ». [15] سپس هشتاد و پنج بيت از نمونه اشعار خود گزينش كرده و در ذيل احوال خود مرقوم داشته است . چند بيت از نمونه اشعار وی آورده می شود : گربه گورستان گذر افتد من رنجور را ناله ام بيدار سازد خفتگان گور را * * * صيـّاد رخصت چمنم گر نمی دهد سيـر هزار باغ بود در قفس مرا * * * چه سان در كلبۀ احزان من او را گذر باشد من آن مورم كه از من ننگ می آيد سليمان را * * * وقت سحر چو ، ای گل خندان ! برآمدی صد چاك كرد صبح گريبان خويش را * * * از تلاطم های بحرچشم من ترسيدنی است غرق خون روزی كند اين چشم طوفانی مرا * * * قدرت كه روز او شده افزون ز شب سياه يا رب ! شهيد غمزۀ چشم سياه كيست ؟ * * * من نمی دانم چه آتش امشبم در جان گرفت كز بن هر مو همی ريزد شرارم همچو شمع * * * دگر طرف كله بشكسته ، بی باكانه می آيی سرت گردم ، به تاراج كدامين خانه می آيی ؟ و نمونه ای از رباعيات قدرت : ديشب به فريب جان گرفتـی از من امــروز دل طـپـان گـرفتـی از مـن زين خوف كه كس تهمت قتلم نكند خون ريختی و كران گرفتی از من [16] استادان قدرت : از ميان كساني كه قدرت در محضر آنها كسب فيوضات و علوم متداوله نموده ، و خود بدانها اشاره كرده است ، می توان به اشخاص زير اشاره كرد : 1- مولوی محمد مقيم ، 2- شيخ غلام جيلاني ، 3- شيخ بدر عالم ، 4- سيد شاه غلام نصير الدين سعدی، 5- مولوی محمد ارتضی علی خان خوشنود ، 6- خوشدل . ممدوحان قدرت : نيز از ميان سلاطين و رجال درباری كه قدرت با آنها ارتباط داشته و برخی را در اشعار خود مدح گفته ، می توان به اعظم جاه (1234-1241 هـ . ق . ) فرزند عظيم الدوله بهادر ( 1216-1234 هـ . ق. ) ، همچنين محمد غوث خان ، متخلّص به اعظم ( 1242-1272 هـ . ق. ) اشاره كرد . منابع مورد استفادۀ قدرت در تأليف اين تذكره : قدرت در تأليف نتائج الأفكار ، چنان كه خود در ديباچۀ كتاب آورده است ، از منابع وتذكره های هم عصر و نزديك به عصر خود استفاده نموده كه حدود يازده تذكره و كتاب تراجم شبه قارۀ هند است ، كه ذيلاً به اجمال به ذكر هر يك می پردازيم : 1- تذكرۀ « آتشكدۀ عجم » تأليف آذر اصفهانی : تذكرۀ رايج و مشهوری است مشتمل بر دو « مجمره » : مجمرۀ اوّل ، در ذكر احوال و اشعار شعراي ماضي است ، مشتمل بر يك « شعله » در تراجم شاهان و شاهزادگان و امراي ترك و غيره كه منسوب به ولايتی نيستند ، و سه « اخگر» در ذكر شعرای ايران و توران و هندوستان كه هر اخگر به اقتضای اسامی ولايات به چند شراره تفصيل يافته ، و در تحت هر شراره اسامي شهرهاي هر ولايت نگاشته شده ، و در ذيل نام هر شهری احوال و آثار شعراي منسوب به آن شهر مذكور گشته ، و مختوم است به يك فروغ در بيان حالات و مقالات زنان سخنور هر ديار. مجمرۀ دوم ، در ذكر احوال و اشعار معاصران است ، مشتمل بر دو پرتو : پرتواول ، در تراجم معاصران و پرتو دوم ، دراحوال و آثار مؤلف . [17] 2- « رياض الشعراء » تأليف واله داغستاني : تذكرۀ عمومی است مشتمل بر ذكر دو هزار و پانصد و نود و چهار شاعر قديم و جديد از روي حرف اوّل نام يا تخلص آنان كه از « ابوالحسن خرقانی » آغاز شده به « يحيی خان يكتا » پايان می پذيرد ؛ ولی در اين ترتيب حرف دوم و سوم رعايت نشده است . اين تذكره داراي يك مقدمه است و بيست و هشت روضه ( هر روضه مخصوص يك حرف ) و خاتمه در ذكر احوال مؤلف . روش نگارش مؤلف ، جز در مقدمۀ كتاب ساده و عاری از تكلفات منشيانه است . [18] 3- « مجمع الّنفائس » تأليف خان آرزو اكبر آبادی : تذكرة عمومي است مشتمل بر تراجم مختصر و منتخبات مفصل در حدود چهل هزار بيت از شعراي قديم و جديد ، از « ابويزيد بسطامي » تا « محمد اشرف يكتاي كشميري » و تعداد شعراي آن در فهرست بانكي پور 1735 و به قول اشپرنگر 1419 نفر است . [19] 4- « بهارستان سخن » تأليف عبدالرزاق خوافی ( صمصام الدّوله ) : مشتمل بر مقدمه و دوازده فصل است به این شرح : 1- در كلام منظوم ، 2- در عروض ، 3- در قوافی ، 4- در اقسام شعر و آداب انشاء ، 5- در بلاغت و فصاحت و بيان استحكام كلام ، 6- در صنايع شعر ، 7- در معما و لغز ، 8- در علم انشاء و شرايط منشی ، 9- در خط ، 10- در بيان حروف و اعراب و الفاظ و تقسيم و املای آن ، 11- در قواعد لغت فارسي ، 12- در احوال فحول شعرا ، كه فصل آخر به پنج طبقه و يك خاتمه تقسيم شده است و خاتمۀ آن در ذكر احوال برخی از شعرای دكن و معاصر مؤلف می باشد . [20] 5- « مرآت الخيال » تأليف شير خان لودی : تذكرۀ كوچكی است شامل تراجم 131 نفر كه پانزده تن از ايشان زن هستند به ترتيب زماني از« رودكی » تا « همدمی » ، و در خلال تراجم چندين رساله در علوم و فنون مختلف مندرج است . تراجم قدما در اين كتاب به اختصار آمده و عذر مؤلف اين است كه احوال ايشان از مواضع متعدده معلوم مي گردد ، ولي احوال متأخران و معاصران را به تفصيل نوشته است . [21] 6- « كلمات الشعراء » تأليف سرخوش : تذكرۀ مختصری است مشتمل بر تراجم شعرای مشهور و غير مشهور زمان جهانگير تا عهد عالمگير پادشاه كه در سال 1093 هجری تأليف شده و « كلمات الشعراء » نام تاريخی آن است . ترتيب تراجم الفبايی است از « مير الهی همدانی » تا « مير يحيی كاشی » و جمعاً شامل 169 ترجمه است . [22] 7- « سفينۀ » مير عظمت الله بيخبر بلگرامی : سفينه ، دفتری است مشتمل بر تراجمی كوتاه و اشعاری مختصر از شعرای متأخر از سنۀ هزار هجری تا زمان تأليف . ترتيب كتاب الفبايی است كه با « احمد بلگرامی » ( پدر مؤلف ) آغاز و به يكتا ( احمديار خان ) ختم می شود . [23] 8- « سرو آزاد » مير غلامعلی آزاد بلگرامی : در ذكر قافيه سنجان متأخرين كه ابتدای ظهور يا انتهای وجود ايشان بعد از هزار هجری است ، مشتمل بر دو فصل : فصل اوّل در ذكر صاحبان طبع فارسی گوی و تعداد ايشان 143 نفر است به ترتيب تاريخی ، و فصل دوم در ذكر قافيه سنجان هندی و در آن هشت ترجمه مذكوراست. [24] 9- « خزانۀ عامره» ميرغلامعلی آزاد بلگرامی : در ذكر شعرايي از قديم و جديد كه مدح گفته و صله دريافته اند ، با بعضی از سوانح زمان مؤلف كه به خواهش برادر زاده اش ، ميراولاد محمد ، به رشتۀ تأليف كشيده است . ترتيب تراجم الفبايی است كه از « انوری » شروع و به « مير محمد يوسف بلگرامی » ختم می شود . [25] 10- « گل رعنا » تأليف شفيق اورنگ آبادی : شامل تراجم شعرای فارسی گوی هندوستان است ، در يك مقدمه و دو فصل : فصل اوّل در ذكر شعرای مسلم ، و در ميان ايشان شعرای ايرانی الاصل نيز مذكورند . فصل دوم در ذكر شعرای هندو ، به ترتيب الفبايی . [26] 11- « شام غريبان » شفيق اورنگ آبادي : تذكرۀ مختصری است از شعرای ايرانی كه به هندوستان رفته اند . [27] نسخ خطی « نتائج الافكار » : 1 - اشپرنگر ، ش 730 . 2 - ريوج ، 3/1024 الف . 3 - انديا آفس ، 4027 . [28] نسخ چاپی « نتائج الافكار » : 1 - مدراس ، 1843 م . 2 - بمبئی ، 1336 ش . به اهتمام اردشير خاضع . اين نسخه در تصحیح و چاپ همین تذكره اساس كار ما قرار گرفته است . 3 - ايران ، قم ، مجمع ذخائر اسلامي ، 1387 ش ، تصحيح توسط نگارندۀ اين سطور صورت گرفته در 837 صفحه ( متن ) كه به عنوان جلد اوّل محسوب مي شود و جلد دوم آن كه به زودي به طبع خواهد رسيد ، شامل تعليقات بر متن با مقدمه ای مفصل در احوال مؤلف و اوضاع روزگار او و اهميت تذكره در قياس با آثار هم عصر خود ، به همراه فهارس اعلام و كشف الابيات و غيره خواهد بود . در تعليقات كوشيده ایم تا با ارجاع به ديگر تذكره ها و كتب تراجم ، كتابشناسی مختصری بر شعرای مذكور در اين تذكره به دست دهيم ، مگر مواردي كه براي اولين بار نامشان در اين تذكره آمده است كه اين يكی از جنبه های شاخص و از امتيازات اين تذكره است كه برخی از تذكره های هم عصر آن فاقد آن هستند . كوشيده ایم تا شعرای مذكور را مشخص و از ديگر شعرا تمييز دهيم . در ويرايش و علايم نگارشی كتاب دقت فراوانی كرده شده است تا به درست خواني اشعار كمك كرده شود . چون كيفيت گزينش اشعار در اين تذكره به صورت تك بيتی يا دو يا چند بيتی است، لذا كوشيده ايم تا ابيات را با مميزۀ خاصی ( سه ستاره ) از هم جدا كنيم . احوال شعرا نيز با شماره های ترتيبی داخل قلاب با ذكر نام شعرا در زير شماره ، آن هم داخل قلاب ، از هم ديگر جدا گرديده است . به هر حال ، آنچه در توان اين بی بضاعت بود كوشيده است تا ميراثي گرانبها از ميراث شبه قاره را احيا نمايد تا دسترسی بدان برای طالبان اين فن به سهولت ميسر گردد ، تا چه افتد و چه در نظر آيد . پی نوشت ها : 1 . تاريخ تذكره های فارسی ، مقدّمه . 2 . لقب موروثی نوّابان دكن بود . 3 . تاريخ ادبيات فارسی در شبه قارۀ هند ، صص 151-156. 4 . در اصطلاح عامه ، هفت تن از تابعين كه در مدينه فقه و حديث به مسلمين تعليم كرده اند و ايشان در مدينه بعد از صحابه به فتوی می پرداخته اند و در حقيقت محور فقه عامه نيز آنها بوده اند : الف) ابوبكر بن عبدالرحمن مخزومی قرشی . ب) خارجه پسر زيد بن ثالث انصاری . ج) سعيد بن مسيب مخزومی قرشی . د ) سليمان بن يسار . هـ ) عبيد الله بن عبدالله مخزومی قرشی . و) عروة بن زبير . ز) قاسم بن محمد بن ابی بكر كه مادرش ايرانی بوده است .(دائرة المعارف فارسی) 5 . در چهارده مايلی شرق شهر هردوئی در اود سابق و استان اترپرديش هندوستان . 6 . تذكره نويسی فارسی در هند و پاكستان ، صص 552 – 553 ، نيز ، رك : دانشنامۀ ادب فارسی ، ج 4 ، صص 2035-2036 7 . الذريعه ، ج 3/9 ، ص877 ؛ نيز : ج 4 ، ص 431 . 8 . دانشنامۀ ادب فارسی ، ج 4 ، ص 2036 . 9 . نتائج الافكار ، ص 809 . 10 . همان ، ص 33 . 11 . رك : تذكره نويسی فارسی در هند و پاكستان ، صص 556 – 558 ، نيز : تذكرۀ نتائج الافكار، مقدمه . 12 . تذكرۀ گلزار اعظم ، صص 288 – 295 . 13 . ريحانة الادب ، ج 4 ، ص 431 . 14 . الذّريعه، ج 3/9 ، ص 877 . 15 . نتائج الافكار ، صص 614-616 . 16 . رك : همان ، صص 616-624 . 17 . تاريخ تذكره های فارسی ، ج 1 ، ص 3 . 18 . همان ، ج 1 ، ص 650 . 19 . رك : همان ، ج 2 ، ص 158 – 166 . 20 . همان ، ج 1 ، صص 127-129 . 21 . همان ، ج 2 ، صص 242 – 243 . 22 . رك : همان ، ج 2 ، صص 36-41 . 23 . همان ، ج 1 ، صص708 – 711 . 24 . همان ، ج 1 صص 706 – 707 . 25 . همان ، ج 1 ، صص 513 – 517 . 26 . همان ، ج 2 ، صص46 – 50 . 27 . همان ، ج 1 ، ص 741 . 28 . تذكره نويسی فارسی در هند و پاكستان ، ص 558 ، استوری ، ج 1 ، ص 606 . * * * منابع و مآخذ 1 - ادبيات فارسی بر مبنای تأليف استوری ، ترجمۀ يو . ا . برگل ، مؤسسۀ مطالعات و تحقيقات فرهنگی ، تهران ، 1362 . 2 - تاريخ ادبيات فارسی در شبه قارۀ هند ، سيد فياض محمود – سير وزير الحسن عابدی ، ترجمۀ مريم ناطق شريف ، نشر رهنمون ، تهران ، 1380 3 - تاريخ تذكره های فارسی ، احمد گلچين معانی ، تهران ، دانشگاه تهران ، 1350 ، (2ج ) 4 - تذكرۀ گلزار اعظم ، نوّاب غلام غوث خان اعظم ، چاپ مدارس ، 1272 ق . 5 - تذكرۀ نتائج الافكار ، محمد قدرت الله گوپاموی ، تصحيح يوسف بيگ باباپور ، مجمع ذخائر اسلامی ، قم ، 1387 . 6 - تذكره نويسی فارسی در هند و پاكستان ، دكتر سيد عليرضا نقوی ، مؤسسۀ مطبوعاتی علمی ، تهران ، 1347 . 7 - دانشنامۀ ادب فارسي ، زير نظر حسن انوشه ، جلد چهارم ، تهران ، 1380 . 8 - دائرة المعارف فارسی ، ج 1 : به سرپرستي غلامحسين مصاحب ، فرانكلين ، تهران ، 1345 ؛ ج 2 : به سرپرستی رضا اقصی ، كتابهای جيبی ، تهران ، 1356 . 9 - الذريعة الی تصانيف الشّيعة ، شيخ آقا بزرگ تهرانی ، نقّحه احمد المنزوی ، تهران ، مجلس اسلاميه ، دانشگاه تهران ، 1335 – 1346 . 10- ريحانة الادب فی تراجم المعروفين بالكنية و اللّقب ، ميرزا محمد علی مدرّس تبريزی ، چ 3، كتابفروشي خيام ، تهران ، بي تا ، (10 جلد) .